#استقلال یعنی: مسیرخودت؛ #آزادی یعنی: شعار خودت!
(22 بهمن، از همراهی و بیعت و وادادهگی اقلیت به قدرت، تا پرهیز و تحریم فعالِ اکثریت)
یکسو در مسیر دیگری...سوی دیگر در مسیرِ خودت
یکسو تهدید و تطمیع و #زورگیری_عقیدتی... و سویِ دیگر ترس و تحقیر و تردید و آزادی
فردا سالگردِ انتقالِ قدرتِ مطلقه از شاه، به رؤیایِ درون ماه، به سعیِ استعمار در سایه، بر امواج کفآلوده و بیمایه، تا قدرتِ مطلقهای اختاپوسی است! پس از 39 سال تکافتادهگی، بــاز باید به تنهایی ناله نشخوار کنی و یا شعارِ دیگری را سردَهی: "دیکتاتور بروگمشو؛ برو تاکسی سوار شو!... اگر تاکسی گرونه، اتوبوس یک قرونه!" و نفهمی چرا؟!
دوست خیرخواهی فرمود: هیچگاه خود را با شاخِ گاو درنینداز؛ که با جفتکِ خرانِ علفدردَهان و کاهدرپالان، مواجه خواهی شد! پندِ او به من این بود که: آسته برو آسته بیا، که گربه شاخت نزنه!... و برایم خواند:
گاویست در آسمان و نامش پروین
یک گاوِ دگر نهفته در زیر زمین
چشمِ خِرَدَت باز کن از روی یقین
زیر و زِبَرِ دو گاو مشتی خر بین (خیام)
یعنی: مراقبِ تیرِغیب و لگدپرانیِ خرانِ باربردار باش و بدون پشتوانه تویِ خیابان نرو! بگذار دیگران برایت انقلاب کنند و سر خرمن که شد، خوشهچین باش و سواریِ بگیر!
***
عرض کردم: انقلاب؟!... خسته نشدی؟ مجبور نیستی به مجیز و مدارا، اینقدر نزدیک در دام این و آن، همجوار شوی که پرچمداری رویَت سوار شود! تو میتوانی کارِ خودت را بکنی! هر وقت از همراهی و رفت و آمدِ آهسته و شکسته بسته، خسته شدی، لطفا کمی کنارم بنشین و گوش کن:
دوشیدنِ هر دو گـاو چون شـــد هدفی
پس خوردنِ شیر هر دو خواهد علفی
سی سال علف خوردنِ گــاوِ بی شیر
پــــروار نمـــوده گاو و یـــــابو به صفی
عادت شده این دورِ عبث با غمبــــاد
کـار از خر و خوردنش زِ یــابــو علفی
این زیـر و زِبـَر قاعدهیِ هستی نیست
شعر است و شعار، نه از شعورِ حنفی
گر قاعده حکمِ سرمدی داشت، بت را
ابریشـــم هر پیــله نبـــــود جـز کنفی
گـاوان و خـران را کـه کند حـاکمِ دَهـر؟
جز ساکنِ فرش و غاصبِ عرشِ خفی
از فرش به عرش، توبهگر حُرّ شد و او:
"مختـــــــــار"... پسرِ :ابیعبیده ثقفی"
بـــاری! نه من آن حُرّم و نه این مختار
لیکن نخورم شیرِ هــــــوی با شعفی
گر مِی نخـــوری طعنه مَـزن مستــــان را
"همراه" مشو! که گم شوی همچو کفی
چشم خِردَت بـــــــاز کن و توبه نما
چون دام شود تهی، خرانند و رَفی.
ارادت:
خیام ابراهیمی
21 بهمن 1396
کافی است که خرانِ علفدردَهان و کاهدرپالان را با گاوِ بی شیر، در عرشِ پشت بامشان، تحریم کنی و تنها بگذاری و واقعگرایانه به هوایِ شیرِ خیالی با گاوِ واقعی مشحسن که علف میخورد و شیر نمیدهد بیعت نکنی! آنوقت او تنها میماند و اعتبار و امنیت از آن توست!
باور نمیکنی؟... امتحان کن!... به یقین خواهی رسید!
وگرنه دنبال این و آن شارلاتان و گزمه و دلال مفتخور راه افتادن و تکرار کردن شعاری که معنایش را نمیدانی و به تو ربطی ندارد، عقوبتی جز خفت شدن در دخمه و پستو ندارد!
اگر خودت شخصیت داری، از خودت مایه بگذار و حرف خودت را بزن و دلقک لوطی و عنترهایش نشو!
#رفراندوم
No comments:
Post a Comment