از #روبان_قرمز🎗️ تا #فرش_قرمز🔴
از حرمت و حریم خون، تا خونخواری و پایمالیِ خون
به قوِل مخملباف: حرامخواری شیرین است، حاجی! به کام عموزنجیرباف و حواریونِ مهملباف!
نوش جان!..🍷 بوس بوس!💋
اما غافلند که عقوبتِ آن نوش و بوس و کنار و انگشتِ تحکم و اشاره، سرنگونی است!
در آئینِ مؤمنوکافر و خودیوغیرخودی، در مرامِ خونخواهی و خونخواری، در شکافِ عمیقِ فقر و ویژهخواری، در "مفتخوری و تکخوری و خودگویی و خودخندی"، الحق که همبازی و برازندهی همید... اما تو گویی در این بازیِ شیرینِ "رحماء بینهم و اشداء مع الکفار" بینِ طاغوتِ بالایِ برجها و پنتهاوسِ کاخهایِ همجوارِ کوخها و گورها و گورخوابها... انقلابِ سرخی جاری است از سربهسرداری تا سرداری و مردهخواری...
البته مدعیِ حقبهجانبِ بصیرت، به خوباختگی و فریبِ تکبر از #ژن_برتر آتشِ ابلیسی بر ژن معیوبِ خاکِ آدمیزاده، بی خوف و رجاء، و با آن انگشتِ اشارهی حقسرقفلی بر عبادات ششهزارساله و جنونِ مالکیت در شعلههای رقصانِ اسفلالسافلین بر استیج خودنمایی و سلطه، نه میشنود و نه میبیند!
براستی چه معجونی است در جام زهری که شراب پنداشتهاند، این بتبچههای نشئهی ولایت سفلی؟
چرا آن چشمانِ خوشگلِ عسلی و بهشتی، کورند؟... چرا آن گوشهای تیز و درازِ تجسس جهنمی، کرند؟
که حتی صدای قاریِ ایمانشان به پرهیز از زر و زور و تزویر، برایشان صدایِ قارقار شده!
تو گویی با گاو سخن گفته حضرت وجدان در سورهی آن گاو زرد:
"چون به ایشان گفته شود از ندای وجدان پیروی کنید، گویند ما از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم! هر چند پدرانشان چیزی را درک نکرده و به راه صواب نرفته باشند!" (170)
"لاپوشانها همچون حیوانیاند که جز صدا و ندایی مبهم نمیشنوند! آری کرند و لالند و کورند و در نمییابند!"(171)
رازِ گنگیِ ایشان در سورهی عسل است:
هر چند بر هدایت ایشان حرص ورزی، ولی "وجدان"، کسی را که فروگذاشته است هدایت نمیکند! و برای ایشان یاری کنندهای نیست! (37)
آنان کسانیاند که وجدانِ آلوده، بر دلها و گوشها و دیدهگانشان مُهر زده و خود غافلند! (108)
باکی نیست اگر هر کس که به خوردن خون و مردار ناگزیر شود؛ اما سرکش و زیاده خوار نباشد!...(115)
و حرامخواری چون عسل شیرین است به کامِ کوردلان و کرانِ قدرت... و از فرط زیادهرَوی تو گویی ایشان را به رودِل و بیرونروی مبتلا کرده... آنهم بر فرشِ سرخ و قالی بافتهشده به سرانگشتِ خونین و قطعشده در پایِ برجِ عاجها...!
خیام ابراهیمی
24 بهمن 1396
پ.ن:
* روبان قرمز: فیلمی از #ابراهیم_حاتمی_کیا
#قالیباف
#برج_سازی
#تجاوز_به_عنف
#صدور_خود_به_غیرخودی
#قانون_اساسی_جمهوری_اسلامی_ویران
از حرمت و حریم خون، تا خونخواری و پایمالیِ خون
به قوِل مخملباف: حرامخواری شیرین است، حاجی! به کام عموزنجیرباف و حواریونِ مهملباف!
نوش جان!..🍷 بوس بوس!💋
اما غافلند که عقوبتِ آن نوش و بوس و کنار و انگشتِ تحکم و اشاره، سرنگونی است!
در آئینِ مؤمنوکافر و خودیوغیرخودی، در مرامِ خونخواهی و خونخواری، در شکافِ عمیقِ فقر و ویژهخواری، در "مفتخوری و تکخوری و خودگویی و خودخندی"، الحق که همبازی و برازندهی همید... اما تو گویی در این بازیِ شیرینِ "رحماء بینهم و اشداء مع الکفار" بینِ طاغوتِ بالایِ برجها و پنتهاوسِ کاخهایِ همجوارِ کوخها و گورها و گورخوابها... انقلابِ سرخی جاری است از سربهسرداری تا سرداری و مردهخواری...
البته مدعیِ حقبهجانبِ بصیرت، به خوباختگی و فریبِ تکبر از #ژن_برتر آتشِ ابلیسی بر ژن معیوبِ خاکِ آدمیزاده، بی خوف و رجاء، و با آن انگشتِ اشارهی حقسرقفلی بر عبادات ششهزارساله و جنونِ مالکیت در شعلههای رقصانِ اسفلالسافلین بر استیج خودنمایی و سلطه، نه میشنود و نه میبیند!
براستی چه معجونی است در جام زهری که شراب پنداشتهاند، این بتبچههای نشئهی ولایت سفلی؟
چرا آن چشمانِ خوشگلِ عسلی و بهشتی، کورند؟... چرا آن گوشهای تیز و درازِ تجسس جهنمی، کرند؟
که حتی صدای قاریِ ایمانشان به پرهیز از زر و زور و تزویر، برایشان صدایِ قارقار شده!
تو گویی با گاو سخن گفته حضرت وجدان در سورهی آن گاو زرد:
"چون به ایشان گفته شود از ندای وجدان پیروی کنید، گویند ما از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم! هر چند پدرانشان چیزی را درک نکرده و به راه صواب نرفته باشند!" (170)
"لاپوشانها همچون حیوانیاند که جز صدا و ندایی مبهم نمیشنوند! آری کرند و لالند و کورند و در نمییابند!"(171)
رازِ گنگیِ ایشان در سورهی عسل است:
هر چند بر هدایت ایشان حرص ورزی، ولی "وجدان"، کسی را که فروگذاشته است هدایت نمیکند! و برای ایشان یاری کنندهای نیست! (37)
آنان کسانیاند که وجدانِ آلوده، بر دلها و گوشها و دیدهگانشان مُهر زده و خود غافلند! (108)
باکی نیست اگر هر کس که به خوردن خون و مردار ناگزیر شود؛ اما سرکش و زیاده خوار نباشد!...(115)
و حرامخواری چون عسل شیرین است به کامِ کوردلان و کرانِ قدرت... و از فرط زیادهرَوی تو گویی ایشان را به رودِل و بیرونروی مبتلا کرده... آنهم بر فرشِ سرخ و قالی بافتهشده به سرانگشتِ خونین و قطعشده در پایِ برجِ عاجها...!
خیام ابراهیمی
24 بهمن 1396
پ.ن:
* روبان قرمز: فیلمی از #ابراهیم_حاتمی_کیا
#قالیباف
#برج_سازی
#تجاوز_به_عنف
#صدور_خود_به_غیرخودی
#قانون_اساسی_جمهوری_اسلامی_ویران
No comments:
Post a Comment