مفاهمه
====
هر روز از "ســـوراخ" بیرون میآید خوشخیال
به توهُمی دل میبندد
_وقتی پنهانم در سکــوت_
خیال میکند
گربهی گرسنهای نیست در این حوالی.
هر روز
هر روز...
***
دلم یک شکمِ سـیـر علف میخواهد.
واژهها بع بعِ بُزَند
اگر پبشتر
حروفِ الفبا را نیافته باشی
نزیسته باشی
مؤمن!
اعتماد نکن به امنیتِ جمله از آغاز
اگر آغاز نکردهای خود، کلمه را.
آنگــــــاه
واگویهیِ حقیقتِ طعمِ سبزینه را به یاد خواهی آورد
با اشارتی.
این سکــــوت طبیعی نیست!
کسی در گرسنگی
از تشنگی دارد جان میکَنَد نم نم
از اَبــر.
تنهایی در راه نیست
در حجم من
در هــــــوا پنهان است.
نفس بکشی مردهای
نفس نکشی مردهای.
"کلمه" عطسهیِ مبهمِ بُـزَ است
اگر پبشتر
حروف را نخورده باشی
نزیسته باشی
در نخواهی یافت
احوالِ نگاهِ بُـز را.
خیام ابراهیمی
12 دی 1395
====
هر روز از "ســـوراخ" بیرون میآید خوشخیال
به توهُمی دل میبندد
_وقتی پنهانم در سکــوت_
خیال میکند
گربهی گرسنهای نیست در این حوالی.
هر روز
هر روز...
***
دلم یک شکمِ سـیـر علف میخواهد.
واژهها بع بعِ بُزَند
اگر پبشتر
حروفِ الفبا را نیافته باشی
نزیسته باشی
مؤمن!
اعتماد نکن به امنیتِ جمله از آغاز
اگر آغاز نکردهای خود، کلمه را.
آنگــــــاه
واگویهیِ حقیقتِ طعمِ سبزینه را به یاد خواهی آورد
با اشارتی.
این سکــــوت طبیعی نیست!
کسی در گرسنگی
از تشنگی دارد جان میکَنَد نم نم
از اَبــر.
تنهایی در راه نیست
در حجم من
در هــــــوا پنهان است.
نفس بکشی مردهای
نفس نکشی مردهای.
"کلمه" عطسهیِ مبهمِ بُـزَ است
اگر پبشتر
حروف را نخورده باشی
نزیسته باشی
در نخواهی یافت
احوالِ نگاهِ بُـز را.
خیام ابراهیمی
12 دی 1395
No comments:
Post a Comment