گلرخ آزاد شد!
آرش روزه شکست!
ایران ما، گلرخ ماست آیا؟
پیروزی عشق؟ یا شکستِ ترس و وحشت از فروپاشی و مرگِ ایمان به تناقضهایِ قانونِ سلطهیِ یک تن بر ارادههایِ عقیمِ وطن؟
پیروزی یا شکست در درز و فرقِ میانِ دوقطبیِ جدایی و تفرقهیِ "قانونِ خودی-غیرخودی" در جدالِ "قانونِ عشقِ ما" و "قانونِ عقلِ مَکارِ یک منِ سیّاس" با حذف و فریب و دروغ و مصلحتِ مقدس زاده میشود.
درس:
گاه تیرِ اعتراض به هدف مینشیند... گاه در چِلّه میشکند!
چه بمیری و چه دو روز بیشتر بمانی، سزاست که لبخندِ مهر و صدق و عشق در قلبِ آزاده داشته باشی؛ که تمــــامِ نفسها برای این دَمِ مسیحایی است.
... و یک نفر با جانِ نحیف اما اراده و لبخندِ عشق میتواند بر اَخمِ قانونِ "زورگیرانِ عقیدتی" پیروز شود، حتی اگر جان دهد!
"شکست" در رفتنِ آرشها و... "پیروزی" در ماندنِ سعیدها نیست!
پیروزی در تاختوتازِ آزادِ قانونِ قلدران و زورمدارانِ مکر و خدعه و دروغ و مصلحت بر غیرخود نیست.
پیروزی از آنِ قانونِ صدق و فنا در راه همراهی همزیستیِ عشقِ تمام ماست و استقرارِ قانونِ آرشها.
امشب چه کسانیِ از پیروزی قانونِ آزادگی و همراهیِ دلها، بزرگتر و شادتر از دیروزند؟
سعیدها... و یا آرش و گلرخها؟
سخن از فردِ سعید و آرش نیست. سخن از قانونِ نجاتبخش و یا ویرانگرِ آنهاست!
قانونِ "زورگیریِ عقیدتی"؟... و یا: قانونِ آزادیِ تمامِ اندیشهها و همزیستیِ مسالمتآمیز دگراندیشان؟
بزرگی در وسعت و اتحادِ آزادنهی قانونِ ارادهیِ قلبهای زاینده است... نه در تصاحبِ زورگیرانهیِ قانونِ یک عقلِ محدود که تمام ارادهها در تنگنایِ آن به زور جای بگیرند و کوچک شوند و خواب شوند و جملگی بمیرند در گورِ یکی.
فراموش نکنیم:
تیــر از چلّهیِ جان میکشد و
بر مرزهایِ زندانِ ما نمیافزاید
آرش.
چه جانسخت است کلید دار
با زندانهایِ تودرتوی
که جان میستاند اما
جان نمیدهد
جان نمیبخشد!
به داستانِ نخواندهیِ گلرُخ
که ایمان را رویِ منقلِ درون گــورها دود کرده
در چشم مرده خواران و انتظارِ موهومِ گورخوابها!
به یادِ رقصِ شعلههایِ گلگون
میانِ دو صفرِ پیش و پس.
خیام ابراهیمی
--------------------------
* سه شنبه 14 دی 1395: امیر رئیسیان وکیل آرش صادقی در پیام جدید خود در توئیتر:
ساعتي پيش گلرخ به مرخصي آمد، آرش هم اميدواريم تا شب به بيمارستان انتقال پيدا كند. در نتيجه اعتصاب آرش شكسته شد.
** علی شریعتی و سعید شیرزاد و دیگرانی هم اعتصاب غذا کردهاند و آب میشوند در هوای آزادی و در خاکِ خویش.
ایران ما، گلرخ ماست آیا؟
پیروزی عشق؟ یا شکستِ ترس و وحشت از فروپاشی و مرگِ ایمان به تناقضهایِ قانونِ سلطهیِ یک تن بر ارادههایِ عقیمِ وطن؟
پیروزی یا شکست در درز و فرقِ میانِ دوقطبیِ جدایی و تفرقهیِ "قانونِ خودی-غیرخودی" در جدالِ "قانونِ عشقِ ما" و "قانونِ عقلِ مَکارِ یک منِ سیّاس" با حذف و فریب و دروغ و مصلحتِ مقدس زاده میشود.
درس:
گاه تیرِ اعتراض به هدف مینشیند... گاه در چِلّه میشکند!
چه بمیری و چه دو روز بیشتر بمانی، سزاست که لبخندِ مهر و صدق و عشق در قلبِ آزاده داشته باشی؛ که تمــــامِ نفسها برای این دَمِ مسیحایی است.
... و یک نفر با جانِ نحیف اما اراده و لبخندِ عشق میتواند بر اَخمِ قانونِ "زورگیرانِ عقیدتی" پیروز شود، حتی اگر جان دهد!
"شکست" در رفتنِ آرشها و... "پیروزی" در ماندنِ سعیدها نیست!
پیروزی در تاختوتازِ آزادِ قانونِ قلدران و زورمدارانِ مکر و خدعه و دروغ و مصلحت بر غیرخود نیست.
پیروزی از آنِ قانونِ صدق و فنا در راه همراهی همزیستیِ عشقِ تمام ماست و استقرارِ قانونِ آرشها.
امشب چه کسانیِ از پیروزی قانونِ آزادگی و همراهیِ دلها، بزرگتر و شادتر از دیروزند؟
سعیدها... و یا آرش و گلرخها؟
سخن از فردِ سعید و آرش نیست. سخن از قانونِ نجاتبخش و یا ویرانگرِ آنهاست!
قانونِ "زورگیریِ عقیدتی"؟... و یا: قانونِ آزادیِ تمامِ اندیشهها و همزیستیِ مسالمتآمیز دگراندیشان؟
بزرگی در وسعت و اتحادِ آزادنهی قانونِ ارادهیِ قلبهای زاینده است... نه در تصاحبِ زورگیرانهیِ قانونِ یک عقلِ محدود که تمام ارادهها در تنگنایِ آن به زور جای بگیرند و کوچک شوند و خواب شوند و جملگی بمیرند در گورِ یکی.
فراموش نکنیم:
تیــر از چلّهیِ جان میکشد و
بر مرزهایِ زندانِ ما نمیافزاید
آرش.
چه جانسخت است کلید دار
با زندانهایِ تودرتوی
که جان میستاند اما
جان نمیدهد
جان نمیبخشد!
به داستانِ نخواندهیِ گلرُخ
که ایمان را رویِ منقلِ درون گــورها دود کرده
در چشم مرده خواران و انتظارِ موهومِ گورخوابها!
به یادِ رقصِ شعلههایِ گلگون
میانِ دو صفرِ پیش و پس.
خیام ابراهیمی
--------------------------
* سه شنبه 14 دی 1395: امیر رئیسیان وکیل آرش صادقی در پیام جدید خود در توئیتر:
ساعتي پيش گلرخ به مرخصي آمد، آرش هم اميدواريم تا شب به بيمارستان انتقال پيدا كند. در نتيجه اعتصاب آرش شكسته شد.
** علی شریعتی و سعید شیرزاد و دیگرانی هم اعتصاب غذا کردهاند و آب میشوند در هوای آزادی و در خاکِ خویش.
No comments:
Post a Comment