Friday, November 5, 2021

بانوی شرقی

#بانوی_شرقی!



در ساعتی که کش آمده در شب و روزهای پیوسته
...
دلش کوک نمی‌شود
اینجا ساعتی است
که در دل خود
دیگر شتاب گام‌های ثانیه‌شمار را نمی‌شمارد
که چگونه از روی جنازه‌ی دقایق و ساعت‌ها
بی‌اعتناء دور می‌شوند و نزدیک
...
و باز رَد می‌شوند
و هی رَد می‌شوند
تا آخرین توان...
هر ساعتی نیازمند یک دیوار و
دو چشم و
لااقل یک مچ است
.
و انگشتانی که آن را کوک کند
!
...
انگشتانی در یک دستِ پر،
دستی در بدنِ یک جاندار
جانی روی دو پای همراه
که با یک قرارداد
مغبون و از هم جدا نشده باشند
...
دو پا... یکی بر زمین و
یکی در آسمان
...
*روزِ بالارفتن از #دیوار_سفارت رابطه با یک دست و دو پا
و
#تحریم سال و ماه و هفته...
شب و روز و ساعت و دقیقه و ثانیه
...
از این دَمِ نقدِ نیامده
تا آن بازدمِ به نسیه رفته
...
این هم داستانِ تاریخیِ آخرِ هر هفته
...
که به هم بافته و پیوسته
...
گیسوان رها و آزاد هر شهرزاد قصه‌گو را
در زهدانِ
#بانوی_شرقی ...
آه ای کنیزِ آزاده
...
ای
#آزادی ...!

خیام ابراهیمی
13آبان1400

 


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...