زیباترین لبخند دنیا
با درود و
پوزش از این خشم فروخورده! بفرموده اینترنت آنقدر ضعیف شده که جنونم را دو صدچندان
کرده! هرچه از او انکار که این استاتوس را نفرستم؛ از من اصرار که باید بفرستم! که
*مردمسواری ولایی در بحران مردهرود #اصفهان و #شهرکرد، سکانس به سکانس، از آتشتهیهی جانسپاران سناریوی حضرتشاست، تا
فرجامی چندمنظوره به قصد گمشدن و خوشهچینی و دیگر هیچ!
به تمام جماعت
ظریفی که هوشمندانه این زندگی سگی و قانون گدایی از راهزنان بدوی را قبول کردند،
تا تک تک نفسهایشان را از یک "ناخدای گروگان کدخدا" گدایی کنند و حاکم
بر سرنوشت مشترک خود نباشند! خسته شدیم! بریدیم... بلکه با هر دموبازدم زجرکش
شدیم از #تکرار نقدِ
نخود و لوبیای هضم نشدهی دیزی اربابی و اعتراض گردِ #آب و
#برق و
#بنزین و
#لاستیک_کامیون و
#واکسن و
#پشکل و
#حقوق_معوقه_کارگران و
گدایی زندگی سگی معلمان و هر چه حقوق ثانویه از ارباب و درخواستِ استعفای مقام
عظمای کفتری برای واسپاری معرکه به لوطی و عنتران دیگری! براستی آیا مشکل شخصیت
است؟ یا شاخصه؟آیا مشکل از قانونمدار است؟ یا قانون؟
مگر قانون و نظارتِ مردم بر قواعد مناسبات قدرت در این نظام سلطه، دموکراتیک است،
که "مطالبات مردمی" معنادار باشد؟ مطالبه از سلطان صاحبکران یعنی رضایت
رعایا برای تثبیت قانونِ آن شخصیتی که وکیل تامالاختیار و بلاعزلِ "لله ملک
السموات و الارض" است و بصیرتاش قانونا نافذ و لازم الاجراء و تسلیم در
مقابل حکم حکومتی و امرش مطاع!؛ حالآنکه اگر مشکلی باشد، مشکل از قانون
خداوندگاری اوست، نه قانونمداران فرمانبر...
اگر مبارزان
واقعی، اندکی از هوش سیاسی برخوردار باشند خواهند فهمید که راه از نصیحت و نقد و
فحاشی به مسئولین نظام نمیگذرد! #راه_راست
آن راه تکراری
نوریزادهای بینوا و زخمدیده و واکنش پریشان #پویا_بختیاری های
جانباخته نیست! چون خون دادن در راهی بی نقشه و بدون سکانس آخر، آب ریختن به آسیاب
نظام سلطه است و تنها خون را تلف میکند! همچنانکه امید بستن به یک قدرت مطلقهی
تازه به دوران رسیده که معلوم نیست گروگان کیست؟! راه باید اثباتی و قابل راستی
آزمایی و غیرقابل کتمان باشد!
آیا باید بصورت دیمی با امضاء 14 نفر، رهبر یک نظام استثماری قدرت را به مردم
بازپس دهد؟ پس پاسخ استعمارگران را چگونه دهد؟ و یا راه این است که برای راستی
آزمایی مشروعیت، باید با درخواست فراگیر برای یک #رفراندوم_مردمی با
نظارت تمام مردم اقدام کرد؟ تا با یک #راستی_آزمایی واقعی،
و مسالمت آمیز پس از 43 سال برای اکثریت نسل پس از فروردین 58 اثبات شود که آیا
میخواهند برده بمانند و یا سرنوشت خود را بدست گیرند؟
آنگاه: چون که صد آید، نود هم نزد ماست!
چرا از
این راه راست، که قابلیت سرکوب ندارد خودداری میکنید و مردم را در دام آتش زدن و
سرکوب شدن نافرجام میاندازید؟ نکند نانخورِ همین بساط ناسرانجامِ چون برجامید؟
.
براستی چرا یکبار برای همیشه برای احقاق حق ابتدایی تمام مردم، با درست نشان دادن
آدرسی مسالمت آمیز، برنمیخیزید و در دامچالههای اتاق فکر #مشهد و
#خوزستان و
#اصفهان و
#تهران و
#نیزارهای ماهشهر،
از دی 96 تا آبان 98 پیوسته لقمه میشوید؟!... پفیوزها! مگر #دریاچه_اورمیه احیاء
شد که حالا #زاینده_رود احیاء
شود؟
آیا نمیدانید خانه از پای بست ویران است؟! و باید خشت اول را راست کرد؟
چرا با تکرار نوبه ای مشکلات از این ستون تا ستون بعدی، همگام با سناریوهای اتاق
ذکر جانیان قانونی، #آتشبیاری برای
#آتش_به_اختیاران قانونی
میشوید؟!
مخاطب این خشم، صاحبان تریبون و اصلاحجلبانی هستند که برای اینکه نه سیخ بسوزد نه
کباب، هر روزه تک تکِ کنشها و واکنشهای نظام قاتل را تحلیل کرده و بنا دارند تا
ابد به گوشهای کر انتقاد کنند! ما که همه چیز را میدانیم! پس برای که و تا کی
میخواهید بنالید؟ آیا به ریش دنیای ما میخندید؟
.
اما میدانی #زیباترین_لبخند به
ریش دنیایتان، کدام است؟
بیا مسئله را ساده کن و سادهلوحانه نپیچان!
شترسواری دولا دولا نمیشود! اینکه در دوری باطل زرت و زرت با تحیلل آبکی خردهجنایات
و جنایات کلان زنجیرهای گلهی گرگها، تا ابد برای گوسفندان توهمزایی کنی، تا
آدرس درست را نشان ندهی؛ به چه میرسی؟ جز تامین دم و بازدم آغشته به خونت؟
پفیوز!
یکبار هم شده از آدرس درست بگو! و اینقدر کشش نده! اگر از تبار گرگان و شغالان
نیستی، یکبار برای همیشه از قانون گرگ #توبه_کن و
همه را به این توبه فرابخوان و به تولید دوغ و دوشاب تا ابد کش نده!
کشآمدن و لتوپار شدن و لتوپارکردن و بهرهمندی از شیرینی لذت و لطف خونخواری
تلطیف شده در قانون گرگ و رمه؟ و یا قانون انسان که ملتی یکپارچه و مشترکالمنافع
را قانونا بین مؤمن و کافر دو پاره و آش و لاش نمیکند؟... مسئله این است!
قانون انسان یعنی باید طاقت رفتار انسانی شریکان برابر را داشته باشی! باید صریح
باشی! و بیش از پیش با پنبه سرنبری!
نمیشود یکی در میان شعار انسانی بدهی و مارموزانه با شعر و شراب، مثل یک حیوان
نشئه از خون، در صحنه باقی بمانی و حالش را ببری!... تا کی؟!
چرا دست جمعی از قانون اساسی #توبه نمیکنید
و صراحتا و بصورت مسالمتآمیز خواستار تجدید رفراندوم 58 با نظارت تمام مردم نمیشوید
و این خواسته را عمده نمیکنید تا مردم فکر کنند و به یاد آورند که خود صاحب
کشورند، نه یک سلطان و یک قدرت مطلقه؟ تا یکبار برای همیشه تکلیف یکسره شود!
براستی چرا؟!
چون با
این رفتار انسانی، بساط نوالهخوریتان جمع میشود؟
پس شما شغالان و سگهای هار، پفیوزتر و جانیتر از قبیلهی راهزنان و گرگانید! که
یکی بدَرَد و تجاوز کند و شما چون کفتاران، تا ابد در هیئتان دیمی، زوزه کش و نوحهخوان
و نوالهخوارش باشید!
لطفا پاسخ دهید!
چرا پس از 43 سال خواستار #تجدید_رفراندوم 58 با
نظارت تمام مردم نمیشوید؟
یعنی آیا عمده کردن این خواسته از شعار مرگ بر خامنهای خطرناکتر است؟
و اگر در این مورد لال مردهاید؟ پس چرا در سایر موارد خفه نمیشوید؟
لااقل به اندازهی #مجید_کاووسی_فر آن
عَیّارِ "لبخند بر لب" در بالای دار، شرف داشته باشید! کسیکه وقتی خود
را در بن بست قانون شما پفیوزها دید، به امنیت خانهی مردم نزد و دل ملت را
نلرزاند! بلکه به بانکِ دزدان زد! به دزد سرگردنه زد و به ریش دنیای دون شما و به
پوستین دین بتپرستتان خندید!
جمع کنید این بساط تفخیدی آن امام کلاهبردار و مکّار و راحلِ قاتلتان را.
که جنایت شما از جنایت خدعه آمیز و مکر او برای #غبن مردم
در یک قرارداد اجتماعی رذیلانهتر و کثیفتر است! غبنی که از لحاظ حقوقی هر
قرارداد اجتماعی را باطل میکند!
آیا شما حق داشتید اختیار نسلهای نیامده را تا ابد بین مؤمن و کافر پیشفروش کنید؟
اگر نه!...پس چرا به اصل 177 که مردم از حقیقت پیشفروش اختیار خود به صاحب دو اصل
5+110 غافلند اشاره نمیکنید؟
سکوتتان لجنتر و جنایتبارتر از آن سلاخخانهی خونین و امنیتی است که روی جنازههای
یک ملت قانونا عقیم برای خود بنا کردهاید و برای فرافکنی یکی در میان یا تنها فحش
میدهید و یا شعار حقوق بشری میدهید!... این شعارهای بدون #نقشه_راه و
بدون تصویر #سکانس_آخر فتح قله، قرار است به کدام مسلخ منتهی شود؟
.
تف بر سکوتتان!
چرا پس از 43 سال مردهخواری، حاضرید هر آبی را با هر روشی گل آلود کنید برای
ماهیگیری جلادان و سهم خودتان، اما هرگز حاضر نیستید درخواست مسالمتآمیز و برحقِ
تجدید رفراندوم 58 را با نظارت تمام مردم در هر فرصتی عمده کنید، تا فراگیر شود!
و به تنها #شعار_برتر تمام میدانها تبدیل شود تا با احقاقش به هر خونریزی و سرکوب
زنجیره ای پایان داده شود؟ آیا شما از معرکه های ناپایان بیسرانجام و گیج و گم،
نان میخورید؟
با کش و قوس و پروموت مطالبات دست دوم ناپایان و این چاهنمایی زنجیرهای گرد حقوق
ثانویه، به چه امید بستهاید؟ جز تداوم #قانون_اساسی #شبان_رمهگی!
پاسخ دهید!
یعنی
#سکانس_آخر کدام #نقشه_راه در سرتان است که از این راه شفافتر و مفیدتر است؟
پاسخ دهید!
نفسمان برید...
خیام ابراهیمی
یکم آذر 1400 اُمَوی
.
پ.ن:
*مردمسواری:
در باب مستنداتِ #مردمسواری_ولایی روی مطالبات برحق مردم، که هر وقت خواستی بادش
میکنی و هر و قت خواستی میترکانیاش، به #اذن #مرده_خوار_اعظم به دو کامنت یک و
دو پیوست مراجعه شود! در صورت عدم تمایل باطنی، در این شبهای انسانسوز، به کامنتها
مراجعه نشود تا دلخوشی به نخودسیاه در باد و بود مردم پریشان و غیرتشکیلاتی، مخدوش
نگردد!
No comments:
Post a Comment