داشتانِ
جنایی #هیئت_مؤتلفه
با #قانونِ_اشاشی
جنونِ حُشین شیرهای
درک میکنی
آیا چرا دلِ خوشی نمانده برای شوخی؟ چون گرگ قانونی با دندان و چنگال افتاده به
جان رمه... گوسفندان را کرده شغالانی به جانِ هر چه غیرخود از آهوبره تا همه... چه
با پنبه و چه با چنگال و قمه... شهر تا حوالی کنام گرگان، بیکلانتر است و همافزایی
زیر تاج ملکه، شعری رمانتیک و ابتر است! یا اتم میشوی و در خود منفجر و یا رُبات!
و در این آزادی در جهان اتمیزه، حالِ نوالهخواران زرنگِ درگهش از گورخوابان بهتر
است! کلونیِ پیمانکاران حالشان عالی است. رُباتها خود را به ندیدن میزنند تا
گورخواب و منفجر نشوند، به امیدِ پیمانکاری!
به فرمان ملکه: جنگ، کرونا، حجامت... قرنطینه بینواله به غایت... فقر، تحریم،
حماقت... گورخوابانِ ولایت... چشمِ به مرگ دوخته... تا سرزمینِ سوخته... این است
حکم ارباب... مردم جدا زِ قدرت... قدرت به کامِ دولت... دولت به کامِ قدرت...
به فرمان مردم: انرژی هستهای!... این حَقِ مردم ماست... نه حقِ حکم و غارت...
غارت و یا غنیمت... به قانونِ اسارت... #امام در اِمارَت... مردم گروگانِ
گرگ... گرگان بهجانِ ملت.
بفرموده: برای
حفظ نظامِ آقاپوتین(آن آلت قتالهی ملکه در این سرزمین) که حکم حکومتی و حفظ
نظامش از اوجب واجبات است، امیرعبداللهیان تا اطلاع ثانوی #کرونا گرفت!
بلکه از این ستون تا ستون بعدی فرجی نشود! آبی روان به بلوارِ کشاورز و آب کرجی
نشود!
اگر او را به خودکشانی مصلحتی بکشند و یا به امرِ صاحبِ پوتین نکشند و 14 روزه
بهبود یابد! تا داستان #برجام کمی بیشتر کش بیاید! و یا بمیرد تا به خاطر مراسم شب
ختم و چهلم و اتصالِ وزیر بعدی کش بیاید و همینطور بیمار بماند... یا باید یک نفر #ظهور کند...
و یا یک نفر #غروب کند
تا مشکل خروس قندی سرکاریِ #برجام، در برزخی استراتژیک هرگز حل نشود و بهانهی بمب
هستهای باقی بماند! و اگر حل هم بشود بی مردم، آن آلت قتاله ی بومی همچنان لای
چروکهای کفن چینی، تا انقلاب بعدی، یاغی بماند! برای در شیشه کردن خون.
وگرنه با قدرت دموکراتیک نظارت تمام مردم، انرژی هستهای البته حق مسلم ماست!
همچنانکه دیگران بهرهمندند!
اما منظور
از این "ما" کیست؟! یک مافیای جنایتپیشه؟ یا کل مردم؟! قانون اساسی سلطه میگوید:
این #ما کل
مردم نیست! و ما ناگزیریم برای تداوم حیات انسان در ساختار حقوقی #مام_میهن ، #مشروعیت آن
"ما" و مقبولیتِ این "ما" را طبق روشی علمی و آگاهانه به #راستی_آزمایی بکشانیم!
مشکل از حکم حکومتی یک #قدرت_مطلقه است
که اگر گروگان در #مافیا و
اگر دیوانه شود، امنیت هر غیرخودی و خودی، مهار نشدنی میشود؛ تا کل منابع طبیعی و
انسانی از آنِ این #یاغی خودسر
در چنبرهی آن مافیای #بیگانه شود!
سکوت و رضایت به این سازوکار حقوقی، یعنی وادان برای نابودی انسان و استحالهی
تدریجی #ایران به
#ایرانستان!
.
بیماری امیرو، مقدمات این بینوایی است که: آقاجان بایدن! غلط کردیم گفتیم امریکا
غلط میکند...خودمان غلط کردیم و فلان عسلِ مگسِ مُصَفّا را هم خوردیم...بابا!
جانِ مادرتان سیده ملکه بنت حسن، وِلِمان کنید! یک نظر به دردِ حوالی ناف و
دِلِمان کنید! اصلا بزنید توی سرمان و خل و چلمان کنید! اما بگذارید بمب هستهایمان
را بسازیم! مگر شما خوارمادر ندارید؟!
اگر با اصل و نصبید(میدانم اصل و نسب درست است) اگر پدر مادر دارید، پس چرا اینقدر
اذیتمان میکنید؟ قلبِ جنایتکار و آن پفیوزِ اعظم پُکید و ایستاد! لامصبا... اگه
بمب نسازیم! دیگه چیزی نداریم برای جنگیدن و گروگانگیری و گروگانفروشی و باج گرفتن
و باج دادن به شما... ما انگِ جنگیم و هویتمان از آتش و جنگ و زورگیری و راهزنی
است؛ و اگر تا انقلاب بعدی نجنگیم، ملت دهنمونو سرویس میکنن! مهمتر از همه اگر
بنایمان را بر هم افزایی و #صلح مردم
با مردم بگذاریم، این مملکت باستانی میرسه به دست صاحبانش و #بیتالمال یتیم
میشه و دیگه شخصیتی چون #هیئت_مؤتلفه نیست
که بصورت مشروع در گرگبازار، مال یتیم رو برای مخارج بازیهای استعماری و استحماری
و استثماری، بین سران و لابیها و سهامدارانِ شرکت سهامی خاص(نه عام) شورای امنیت
دُوَل(نه ملل) تقسیم و تسهیم کنه!
و شوربختانه
در این انسانکشی ماهوی و تئوریزه شده و سازماندهی شده، هیئتهای مؤتلفه هوای
یکدیگر را دارند و دارای هم افزاییاند و این مردم اتمیزهاند که دچار خودزنی و بی
اعتنائی و روزمرگیاند! آنها مردم را به زامبیانی مبدل کرده اند که قادرند از کنار
جنازه های هم بگذرند و احساسِ موفقیت و زرنگی کنند و حماقت خود را در شعارهای
دروغین و مجازی ساندویچ کنند: که ما انسانیم! چون خوب بلدیم شعار بدهیم و آلتی در
سازوکار پیمانکاران هیئتهای مؤتلفه باشیم!... این یعنی: ما احمقانه، خود را به #جهلالعارفین زدهایم
که فرزندان پاک ایرانیم و #انیرانی در
#ایرانستان نیستیم!
#آلت_قتاله شدن
جماعتی دروغگو و زامبی در دست مافیای انیران از این بهتر؟! که #هم_افزایی برای
کسب و کارمان خرج دارد، و ما بچه زرنگانی هستیم ایرانی که راز امنیت خویش را در #سوراخ_موش خوب
بلدیم!
.
بهنظرم، از دیدگاه راهزنان یک #فرقه_تبهکار گروگان
مافیا، حرفشون کاملا منطقیه... واسه همین عینِ کَنِه چسبیدن به حکومت مستضعفی بر
مستضعفین(کوری عصا کش کوران دگر)، آن هم برای روشنگری و هدایتِ خدمتگزاران به بیتالمال(غنیمتی
برای قبایلِ غلمان اهل حال)، با عوامفریبی و عالمفریبی و دروغهای شاخدار مستحب و
حلال، که این روزها طولِ عمرِ برملاشدنشون از یک دهه به یک شبانه روز رسیده؛ واسه
همین ول نمیکنند دوز و کلک و قدرت را! از بس که بحث حقوق ناشی از غارت و غنیمتِ
غیرپاسخگو، براشون شیرین و دلچسبه ... عین بحث شیرین لواط (مترادف لوطیهای با
مرام)، به قولِ استاد فرزندکش، حضرتِ گیلانی زحمت الله علیه(متخصص عقوبت بارداری
در هنگام زلزله و جزئیاتِ احکام تفخیذ با طفل شیرخواره پس از زلزله)، در اوایل
انقلاب غارتگران و راهزنان دل و دین.
.
دامچالهی برجام چی شد؟!
وقتی با چراغ سبز ملای جاسوس و گدای در دام ملای خونینیها، و دلالانِ سرخپوش آقا
گرگه، اکبرشاه رفت توی فاز گنده لاتی با انرژی پر نان و آب زیرزمینی و هستهای، و
وقتی متعاقبا با لو دادن همان دلالانِ نان و آب و خون، علی افتاد توی حوضک... حالا
دیگر باید بهای جرزنی را بپردازی... یا از جیب مردم... یا با قدرت مردم... اما در
فقدانِ قدرت قانونی مردم، حالا پس از شل کن سفت کنهای استراتژیک سران مافیای
انگلیسی به یاری رفیق گرمابه و گلستان تاریخ تجاوز و تصرف به عنف، یعنی همان دلالِ
غارتگر روسی، قلدران جهان منتظرند کارِ #برجام را
هر چه زودتر تمام کنند و این آلتهای قتالهی اراده مردم و راهزنان قانونی به ته
خط رسیده هم از اینجا مونده و از اونجا رونده، دربست بیفتند در چین و شکن دامنِ
قطب کاذب عالم یعنی روسپوتینچین و الهی به امید تو! از سَرِ کندذهنی بَدَوی، از
بس که قائمباشکبازی (قایمموشک پرانی) راه انداختهاند و پس از فعالیت هستهای
قایمکی، هر روز به یک بهانهی کودکانه از تعیین تکلیف طفره میروند حوصلهی
پیمانکاران را سربردهاند... (خیال میکنن #رفیق_پوتین همان
برادر پوتین مال خومونه)... دیروز هم یکیشون درمانده و مچل ذلیلمآبانه گفت: خب
آخه چرا اذیت میکنین عزیزان استعمار؟! اگه بایدن بخواد با یک بشکن مشکل حل میشه...
چرا هی به ما گیر میدین... چرا نمیرین خِرِ اونو بگیرین و هی سَرِ ما میرینین؟!...
رو رو برم
هی....یعنی تا دیروز هی قُد قُد بکنی و بفرموده رجز مقفی در اوزان عروض بسرایی و
سکهاش را به رگ زنی و هی عرعرانه با عربده بخونی و ککت نگزد ... اونم با هزار دوز
و کلک و دلیل دروغین الکی و سرکاری... بعد که حالا در دام افتاده و کم آوردهای،
درست در وقت اضافی و هنگامِ ضربالعجل، که اوضاع حسابی تنگ شده و خواه ناخواه باید
بری پای میز بنشینی و صورتحساب میز رو بپردازی، با ذکر دلایل آبکی، یهو معلوم شه
زیر پاتو خالی کرده پوتین فیکِ چینیِ نامرد و دستت خالی بوده از اول... و باز بزنی
به جاده خاکی و باز از اول شروع کنی و بگی: چرا یقهی ترامپ رو نمیگیرین...؟!
بخدا اون بود که قرارداد رو اول پاره کرد... من نبودم!... اصلا ما غلط بکنیم،
آتیشش بزنیم... حالا از سر عصبانیت یه زِری زدیم... چون اعصاب معصاب نداشتیم و
نداریم... از بس به قانون اساسی گرگها و شبان رمهگی، هار شدیم و سلاخی و شکنجه
کردیم گوسفندان را و بره تودلیها و جوانان رشید و مردم بینوا را کشتیم و مادر و
پدر و خانوادهها رو داغدار کردیم... اعصابمون حسابی خرد و خاکشیره... خرابیم
خراب، زود داغ میکنیم... دیگه قرص مُرص و آمپول و دود و دم و دوا هم اثر نمیکنه!...بخدا
راست میگیم... از قیافهمون معلومه... معلوم نیست؟ اربــــاب!... یه نگاه کن به
چهره و اخم این مردِ داغون و میکآپ کرده و دژخیم و حیرون... تا حالا دیدین آقامون
بخنده؟ حق بدین به ما اگه قاطی پاتی شعر و رجز بخونیم و حرف مفت بزنیم. از دامچالهی
سوریه و لبنان و عراق و یمن و یسار و یمین که دستمونو بریدین...نوش جون!... دیگه
چی میخواین از جونمون. جونمون دراومد از رگ و خونمون!
.
مرخصی استعلاجی محکمهپسندِ امیرو:
مع الوصف: راست و دروغ یک اسپره ویروس پاشیدهاند به هیکلِ عبداللهیان تا کرونا
بگیرد و مجوز پزشکی داشته باشد که بینوا در مرخصی استعلاجی بسر میبرد و سرانجام
نمیتواند سر جلسه امتحان برجام حاضر شود!
لذا به لطایف الحیل، در این لحظاتِ احتضار، هی کش میدهند عقوبت برجام را... مگر
بمب اتم ساخته شود!... و یا بلکه آخرالزمان شود...کسی غروب کند ... و یا کسی ظهور
کند!... از این ستون تا ستون بعدی انتظار فرج است!... امید مردم به آب و برق ما
و... امید ما به شکر خدا و دعایِ باران و طلسم و جادویِ دهانبستِ مشترکین فاضلاب
و قدرت اَجِنّه در سَدّ لتیان و در آب کرج است!
وگرنه کار اگر به شورای امنیت بکشد، یا باید چوبفلک شوند و سرشان را بیندازند
پایین که دیگر زیرپوستانه و مارموزانه با دان پاشی چند جاسوس و لابی دامچاله های
استعماری، به بمب هستهای طمع نکرده و از این غلطهای اضافی و پنهانی و متقلبانه
نمیکنیم... غلط کردیم همینطور ابتدا به ساکن و برای راه انداختن دعوی و جنگ
حیابتخش، گفتیم امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند...! گل خودیم لای لنگ و پاچهی بازیکنان
دژمن در مستطیلِ سبز و زرد و سرخ و بنفش.
با این حساب، یا باید از منابع قرضی ارزی، به کل جهان باج دهند از دیگی که کفگیر
به تهش خورده! و یا باید یک امتیاز و ملک و مال مامان و به درد بخور دهند به
پااندازان!
از آنسو، چین
و روسیه هم پیام دوستانه فرستادهاند: که صورتحساب را کامل نپرداختی بالام جان...
توپ را هم انداختی در زمین ما که پوتین پاشو گذاشته روی چاه گاز چالوس نمیذاره ما
گاز دَر وَکنیم به کشورهای دوست و همسایه. کدوم کشور دوست که عین سوریه باج احمقان
را هاپولی نکنه؟! الله اعلم! پس با کمال احترام زکی!...ضمنا قرآن اهدایی تقلبی
بود! و بر خلاف هندوانهی پوتین: شما مسیح زمان نبودین!... واسه چی خوشتون اومد و
لبخند زدین؟
.
قربانی و فدایی جاه و مکنت و قدرت و حکومت(بهشتی) روزی در اوایل هجوم راهزنان، به
تاسی از معمار کبیر و بنّای استثمار، الکی و بدون تضمین و برای دلچاپی و عوامفریبی
گفته بود:
"ما
شیفتگانِ خدمتیم؛ نه تشنگان قدرت!"
یعنی ما فقط عاشق الله و زمین آسمانشیم و مافیها...نه بیشتر. به همین روی ما عشاق
کفالت از بیتالمالیم، فیسبیلالله و تا ابد غوطهور در غنیمت و بیتالحال(بموجب
تصدیق نیت 58 در اصل 177 وصله پینه شده در سال 68)... لذا سزاست که از این اصل
بمیریم و آرام نگیریم و بر مرگ گرسنگان و گورخوابان، تا ابدالدهر و قیامت نظارت
کنیم، با دلی سیر از مال دنیا و آخرت...مگر ایشان تا آخرین خون بردگی کنند و به
مرگ طبیعی نمیرند! مگر رویِ میادین مین یک دیپلماسی قانونمند بمیرند!
به کدام قانون مقدس؟ به قانون گرگها و گوسفندها...
.
خاطره: رفوزه با اعمال شاقه!
یه همکلاسی آتشپاره داشتیم بیسواد و خالی بند و پرمدعا که همیشه آتشبیار هر آتش به
اختیار شرّی بود در مدرسه، امیر عبداللهی نام. هیچوقت تکالیفش رو انجام نمیداد و
هر بار هم یک بهانه میآورد از بیماری و دعوای ننه بابا و مرگِ عزیزان... و در این
مبارزات ولایی، شاید بیش از ده بار پدربزرگش را کشت!...(شبیه فتح تپههای
#الله_اکبر در غرب که هفتهای یک بار فتح میشد و سرود پیروزی از رادیو پخش میشد؛
اما هرگز خبری از بازپس دادنش نبود!)... آره...امیرو اونقدر نوشتن تکلیفِ شب اول
را کش داد و کش داد، تا سال تحصیلی تموم شد و با اعمال شاقه مردود شد و
ریفیوز(رفوزه؟!)... و کلا برقش قطع شد و ترک تحصیل کرد!
حالا شده
حکایت این امیرعبداللهی کرونا گرفته، که بعید نیست خودش باشه... این پِدَسوخته(بدون
"ر" بخوان!) هم بفرموده داره هی کشش میده... متولی روسش هم کلی گله کرده
که قرار بود برای اتمام حجت، تا دو هفته دیگه بیای برای تعیین تکلیف برجام... الان
میگی بزودی؟!... در قرارداد #ترکمانچای، "بزودی" دیگه چه صیغهایه؟ 90
سال؟ 99 سال؟ 100 سال؟ یا عین اصل 177 #قانون_اساسی_استثمار، تا ظهور آقای اصلی در
لازمان و یا همون ابد؟
.
اتاق فکر روسی:
رئیس #اتاق_ذکر این دم بریدهها هم یکی دو روزی عین مار به خودشون پیچیدن، تا یک
دلیلِ محکمهپسند بسازن که چیزی به مخشون نرسید تا اینکه #اتاق_فکر_روسی بهشون
تقلب رسوند که: خنگولخان، خب بگو آلت قتالهام #کرونا گرفته! و حتی نمیتونه از سر
خیابون #فرجام بیاد #برجام!
این امیرو هم ناچار شده بفرموده #کرونا بگیره... تا ثابت کنه منظورش از
"بزودی" یعنی: وقتی که، طبق عادت دیرینه و بر خلاف پروتکل که باید
مشتامونو به هم بزنیم، موقعی که بغلت میکنم و بغلم میکنی، مطمئن باشم کرونا نمیگیری،
مشنگُف! خودم به جهندم!
بگذریم از اینکه حالا انگار این امیرو چقدر اختیار داره که اساسا مهم باشه خودش
بره یا شوفرش...! خب دربون لالِ #بیت رو میفرستادین جاش. چه فرقی میکنه! تازه یه
فایده داره که انگلیسی بلغور نمیکنه تا آبروی نداشتهی داکتر #شیخ_حسن_گلاسکونژاد
رو ببره!
اصلا همین مش حشینِ شریعتندار فین فینی و رجزخوان رو میفرستادین، که از همه روش
بازتره و از همون کلاس دوم دبستان تا سال آخر اولِ دبیرستان، یکی دیگه به جاش میرفت
امتحان میداد...اونم با دو تومن دستمزد مزدوری یا شاباش به خاطر خدمات خارج کمک
درسی، که از جیب باباش یا لاتِ محل میزد! با این توجیه ایدئولوژیک که: این یعنی
جابجایی طبیعیِ قدرت، بین پول و علم! اگر علم برای پوله! خب از اول #پول میدیم
#علم میخریم.
بعدش هم، لابد
دیگه چروکید و پول گیر نیاورد و عملا هیچ کارچاق کنی راضی نشد جاش امتحان بده، و
جبر تاریخی، #ترک_تحصیل کرد... تا اینکه دری به تخته خورد و ملکه براشون #انقلاب
کرد، و از محل بیتالمال دکترای خرید، زد به رگِ بیتالحال! و ثابت کرد که:
#ما_میتوانیم! و برعکس کشورهای توسعهیافته که ظاهرا در اونجا علم و تکنولوژی بهتر
از پول و ثروته، اما در کشورهای توسعه نیافته(کش یافته) و مستعمره، همواره پول
بهتر از علمه... چون ملکه با زور، اول زَر رو خرید؛ بعد با زَر علم و تکنولوژی رو
زائید... پس ما هم میتونیم! البته کپی و تکثیرِ کاغذ و شعر و شعارشو(نه شعورشو) بدون
پرداخت #حق_کپی_رایت...
.
آره...همین فینفیناُف اگه بره جای امیرو، کلی میتونه ماجرا رو کشش بده و درازشون
کنه. چه فرقی میکنه؟ مگه اینا اختیارِ بندِ تنبونشون رو دارن، که حالا حسنشون با
حسینشون فرقی ماهوی بکنه؟ هر چی آقایِ قاقاشون امر کرد، میگن سمعا و طاعا و چشم!
اینا فقط توی پیچوندن و وقت تلفکردن و تته پته با کلمات، با هم فرق میکنن! که در
اینمورد "حشین باژرش" اشتاد فَنّ عرفانِ کیهانی واسه خودش صاحب سبکه...
یعنی: با دو تا نفس، فکش گرم شه، چهل صفحه کیهان رو پر میکنه از کلمه(که از همون
آغاز متقلبانه بود) کلماتی بر قرطاس که تنها به کار تمیز کردن شیشه میاد و
پیچوندنِ دَوا و ناس و ایهالناس... خوب بلده با دو چشم مهربان لفت و لیس بده، جوری
که تهش هیچکس نفهمه چی گفته، اما کلهش رو عین #بز تکون بده، و ضمنا مخِ ملت رو
اونقدر گاز بگیره و ول نکنه، تا فقط بشه با اُردَنگی از سازمان ملل بندازنش
بیرون... خب تا اونوقت هم #بمب ساخته شده، به امید خدا. اگر هم نشد لااقل شما
زورتون رو زدین! و الحمدلله منه همه مامور به تکلیفین نه نتیجه! گیریم این لفت و
لیس، ده سال دیگه طول بکشه... خب بکشه...! گور پدر بیتالمال و ملتش! حتی اگه دسته
دسته از گرسنگی تلف بشن. مال باباشون که نیست! کلا اُمت عین ارض و سماوات و
مافیها، مالِ مفته... مهم حال حُشین و آقاش و قاقاشه! فوقش این سرزمین و منابعش
کلا میسوزه و خاکسترتر و تموم میشه. تا اونوقت هم تمام قاقازادههای مشنگ، با تکیه
بر #ژن_برتر دزدی و دوز و کلک و اختلاس و رانت و لابی، رفتن دیار فرنگ، جاپاشون رو
محکم کردن.
.
و اون موقع، #ملکه میمونه و یک منطقه استراتژیک با برجهای بلندمرتبه در شمالغرب
تهران و شهرهای بزرگ، که شرکتهای چند ملیتی امریکن-چینی قراره بسازن، برای
استقرار سرزمین جدید بریتانیای کبیری که تا اونوقت جزیرهی استقرار فعلی و مافیاش
رفته زیر آب. روس هم که دلالِ معاملات املاکِ پرولتاریاست و نهایتا پورسانت و
شیتیلش رو میگیره. بی حرفِ پیش و پس و بدونِ حرکت... خدا بده برکت!
.
زمین سوخته بدستِ امام کفر:
امام کفر کیه؟! اونی که لباس خدای مؤمنین رو پوشیده! مؤمنین کیان؟ همین قوم هفتاد
دو ملت تفکیری که شبانه روز گوشت هم رو میخورن... چون عین گوشت خوک حلال نیست!
#زمین_سوخته
میان قرارداهای چپ اندرقیچی 25 ساله با روس و چین و ترکمانچای و گلستانی در آتش
جهنم ابلیسیان و لب و لوچهی آویزان دلالانِ قانونِ اساسیِ آتشین شیطان، از غارت
وغنیمتِ ایران:
"مولا
روسیه" به آلت قتالهاش، اجازه نداده از منابع نفتی دریای مازنداران و چاههای
گاز چالوس بهره برداری کند! آلت قتاله اش به آلتهای قتاله ی دست دوم دولت جوان
خودش که غارت کنید مال یتیمان را گور پدر صغیران... کاندومها را سوراخ و قرصهای ضد
بارداری را تبدیل به گچ کنید، تا خیل گورخوابان فزونی گیرد و محتاج نواله باشند تا
اگر آلت قتاله ای گردن حضرت آدم و انسان را نبرید، آنها ببرند! مردمی که گرسنه ی
یک استخوان باشند، تبدیل به قبیلهی شعبون استخونی میشوند که گاه مردم آگاه و
همیشه در صحنه اند و گاه رعایایی صغیر!
این هم از شرّ تئوریسینهای روسپوتین بن ابلیس(راسپوتین) است!
غارت کنید که غنیمت حلال است! همانطور که سهم یک پنجم از دریای مازندران در
قرارداد ترکمانچای برای ایران، در مقابل فروختن خاک وطن به روسیه بود! اما پس از
تقسیم شوروی به چند کشور، حالا ظریفان پفیوز و کوتوله، استدلال میکنند که انصاف
نیست ما با مرز کمتر از دریا به میزان یک پنجم از منابع آن بهره مند باشیم... در
حق آقا روسیه اجحاف میشود!!!
بیناموس(منظور
زن نیست! منزل است!) لاپوشانی میکند، که سهم پنجاه درصد از منابع دریای مازندران،
در واقع در ازای یک معامله برای واگذاری خاک وطن بود به یک قلدر منطقه... و اگر
قلدری که خاک را برده میخواهد همان خاک را به چند کشور تقسیم کند مشکل خودش است! و
آن 50 درصد باید به عنوان بدهی شوروی(روسیه) به جمهوریهای خودش باشد و ربطی به
معامله ترکمانچای ندارد که در ازای امتیازاتی معین بود! اما اینک روسیه بدهی خودش
را به حساب ایران گذارده است؛ چون قانونا مملکت لله ملک السموات و الارض و نایب
امام زمانش و ظاهرا امام زمان همان پوتین(عج) است!
.
اصلا، گیریم که: کل شیئی احصیناه فی امام مبین... یعنی آن که قرآن میگوید امام
است، باید دارای قدرت کن فیکون و معجزه باشد! تمایز یک قالتاق و مدعی امام زمانی و
یا نیابت از امام زمان قدرت معجزه است! وگرنه مدعی چه فرقی با بساز و بفروشی چون
ابلیس دارد که میتواند با چندمتر پارچه و یک دستار به لباس خدا ملبس شود و به عهد
خویش در فریفتن مؤمنین تا روز قیامت وفا کند؟! مگر بن لادن و ابوبکر بغدادی و این
آخری یعنی حقانی پاکستانی/افغانی پیرو حکومت عثمانی، همین تکفیری بازیها را در
میدان و معرکه نکردند! مگر 71 ملت مسلمان از 72 امت موسولمان، بر اساس همین منطق
تکفیری ابلیس، برای تکفیر و حذف و سلطه بر غیرخود، برادران موسولمان خود را لت و
پار نکردند؟! حالا این چه #تکرار فاجعه باری است سِدمَمّدخاتمی ای ختم خاتمین
روزگار که هنوز پیروِ راه آن امام همامی و از راه تکفیری و ابلیسیاش توبه نمیکنی؟
منکر نشو که برایت صد ویدئوی شفاهی فاکت میآورم که چگونه آن بَنّای کبیر و سنتی
معمار بزرگ ابلیس، دروغ و خدعه و تجسس و شرب خمر و کشتار درهم مؤمن و کافر را برای
حفظ اسلام خودش که از اوجب واجبات است تکلیف توی مدعی گفتگوی تکفیریها دانست و
همین توی کلاهبردار و اهل تقیه، به روی مبارک نیاوردی که نواله خوار کدام سازوکار
غنیمت از جهل مردمی!
اصلا گیریم امام تو از امام موسی صدر گلتر! اما مگر از دید ایدئولوژی خودت، مگر
آن چند متر پارچه و دستار امام تو، کاپشن امریکایی است که هر تازه به دوران رسیده
ای بپوشدش احساس ممل امریکایی به او دست دهد؟!
و با این حساب، تو چگونه میتوانی بدون قدرت معجزه، تنها با ادعا و رجز، اثبات کنی
که نایب امام زمان با تمام اختیارات و قدرتش هستی که آن را در اصل 5 قانون ابلیس
چپاندهای؟...یعنی یک عاقل در مملکت مشنگها نبود که به این موضوعات فکر کند؟ و یا
جلوی آن عوضی را بگیرد که این قانون شرک و کفر را بموجب اصل 177 تا ابد لایتغیر
کند که برای تغییرش به قول مش حسن ازغدی نیاز به شمشیر و کشته دادن باشد؟!
تو که نمیتوانی مُفَت را بالا بکشی و کنترل کنی، اگر خود ابلیس نباشی، یقینا یا
باید حضرت خضر باشی و یا شیطانکی از شیاطین بارگاه ابلیس.
اما اگر حضرت #خضر هم باشی و طفلی را در بندرگاه سر ببری باز هم باید فرار کنی
همراه حضرت موسی از قراردادهای اجتماعی مردم بندر... چون کسی که قدرت معجزه و کن
فیکون ندارد اساسا نباید برود بالای استیج و منبر و رجز بخواند و ملتی را به خاک
سیاه بنشاند!
.
راستی چرا مؤمنین از این قانون اساسی توبه نمیکنند؟؟؟؟
چون اگر جاهل نباشند، لاشی تر از بت پرستان خودشانند! ...آنان که برای یک نخود و
دو لوبیا با ابلیس در لباس خدا دست بیعت میدهند و به قانون اساسی مشروعت میبخشند و
صراحتا و عملا از این قانون #توبه_نصوح نمیکنند و باز جانماز آب میکشند و به هر
دری میزنند جز اصل ماجرا، تا به #تکرار و #تکرار و #تکرار آدرس را نادرست نشان
دهند و شریک دزد شوند و رفیق قافله.
امشب از خودت بپرس: چرا مدام به حاشیه میپردازی و حتی به کلام و به لفظ از
قانون اساسی گرگ و رمه، #توبه نمیکنی تا مخاطبینت به اندازهی یک پشکل بر مناسبات
قدرت فرامردمی متمرکز شوند و اندکی بیندیشند که جمع جبری 3 اصل 5+110+177 جز
سیمولیشن سیاستهای کلان یک ابلیس ملبس به لباس خدا و شیاطینش بر سرنوشت مردم
بینوا نمیتواند باشد! یعنی چه؟!!!
چرا با پرداختن به حواشی نوالهخواری گرد حقوق ثانویه، از متن قانون قدرت و فقدان
حق مسلم اولیه، طفره میروی؟ به چه میرسی؟ به چه طمع داری؟
براستی چرا...؟... و تا کی؟
لابد تا وقت گل نی! وقتی که نه از تاک مانده نشان و نه از تاکنشان...
وقتی که #سرزمین_سوخته، خالی از انسان و بقایای گورخوابان و مفلوکان چشم به دَر
دوخته، و با تمام بچهزرنگها و نوالهخواران و آدمخوارانش، برسه به دستِ شخصِ
شخیص سیده #الیزابت_سوم، ملکه انگلستان!
سوم رو که شنیدی! لابد گفتی خدا رو شکر... تا اونوقت ما هفت کفن پوسوندیم در این
بن بست قانونی... بگذار کاسهی ماستمان را بلیسیم.
دَم را عشق و باز غنیمت است... بچسبان بَستِ بعدی را و هرگز از غنیمت غافل نشو!
و مالِ مردم را به صاحبانش برنگردان!
ملکه فرمود: خطرناکه حسن!
که دودمانمانم اگر بر باد رود، دودمانت در هواست!
#خیام_ابراهیمی
12آبان 1400 اُمَوی
No comments:
Post a Comment