نماز جمعه و آخرین دروغ سیستماتیک
رمز پیروزی: از ادبیات سلبی-حذفی تا
ادبیات ایجابی-جذبی
پس از 8 سال، مقام قدرت مطلقهای که 41
سال قانونا برای 80 میلیون سرنوشت نوشته است، شما را به عنوان ولی نعمت خود و
صاحبان حق (که در هر انتخابات با بیعت اکثریتی به قانون او امید بسته بودید) به
میهمانی خود دعوت کرده است!
1) نقشهی راهت چیست؟
در این #جمعه_بازار_مکاره و سرنوشتساز،
چه کارهایم؟ آیا حرف و نقشهای میدانی نداریم؟ با بیمهی حوادث گروهیِ دونکیشوتهای
پوزیسیون و خوابهای طلایی داییجان ناپلئونهای اپوزیسیون چه میکنیم؟
وقتی کلید سنجش مشروعیت، قانونا در
صندوق مارگیری ارباب مصلحت، حصر و قفل است، چگونه این ملت غیرتشکیلاتی میتواند
تهدید تفرقهی ایرانستان را به فرصت وحدت ایران تبدیل کند؟
فرمانمدنی مسالمتآمیز، بهجای #نافرمانی_مدنی
خشونتبار و غیرقانونی، چطور است؟
41 سال #تکرار شوق #براندازی با مشت و
خشم و انتقام بدون #نقشه_راه، جز دستوپازدن در دامن ارباب سلطه نبوده است!
واکنشی انفعالی که با وعدهی شکلات به رعایای فراموشکار تخفیف مییابد! اما هرگز
درمان نمیشود!
آیا اکثریت مردم(به عنوانِ کارفرما و
صاحبانحق) برای اتمام حجت با مدعی نوکری مردم(به عنوان حاکمی پیمانکار) به حواشی
مکان امن #نمازجمعهها خواهندرفت و پیش از نمایش #بیعت انتخابات، آیا برای #تجدید_رفراندوم_58
با نظارت تمام مردم، به او #فرمان_مدنی خواهند داد؟
همواره پرچمداران با ادبیات سلبی-حذفی
و با خشم و نفرتی ویرانگر در میدانی نابرابر، مردم را پاره پاره در بنبست کوچه پس
کوچهها و در راه #کیش_شخصیت خویش و متحد گرد خویش میخواهند، نه گرد یکدیگر.
#مشروعیت اقلیت قانونی را میتوان با
حلقههای گل در دست اکثریت میدانی و با یک درخواست روی کاغذ سپید، از سکه انداخت و
برای خود اعتباری غیرقابل کتمان خرید تا به خوانشِ ویژهخوارانِ اهل تقیه و
دروغگوی و مکار کاسبکار ربوده نشود! اما نه با #تکرار روشهای سنتی و زنجیرهای
منجر به سرکوب.
که ویژه خواران درون و برون مرزی
همواره قادرند که از حواشی اتاق فکر، یک ارباب بومی را با چند آتوی پنهان، سالها
به گروگان بگیرند! عصر عصر تاخت و تاز رسانههاست، نه عصر دخمههای صفوی درون قلعههای
قجری و عصر حجری.
شرایط مدرن در عصر رسانههای ویرانگر،
روشهای مدرن میطلبد! اما ادبیات اپوزیسیون ما غافل از قدرت ادبیات #ایجابی_جذبی
همچون سلاطین و پوزیسیون رجزخوانِ سنتی، آلوده به ادبیات #سلبی_حذفی است و با جیب
و خالی و پز عالی با قواعد سلطه در میدان دشمن بازی میکند.
با این حال: هرچند بیمه حوادث طبیعی با
مردم و حضرتعباس است... اما ظاهرا بیمه حوادث گروهی در #نماز_جمعهها با بیمه آسیای
حضرتِ آقاست!
.
2) دیشب یک تیر و چند نشان را در خواب
دیدم:
اوجِ بصیرت در گردش پهلوانانه و عملیاتِ
انتحاری بود!
ماری دو سر، در آستین قانونی و
پارادوکسیکال مؤمن و کافر اهل بیتِ تقیه (از اصولگرا تا اصلاحجلب و معتدل و
پیمانکاران کاسبکار لاکچری در اپوزیسیون گروگان تا پوزیسیون سرداران) لانه کرده
بود.
اهل مکر و تقیه از هر آستینشان یک مهرهی
مار بیرون آورده و به هیچ گفتار و رفتارشان اعتمادی نبود! و مکرو و مکرالله والله
خیرالماکرین!
من فکر میکردم میان دو تیغهی خودی و
غیرخودی، باید آنها را در یک حرکت در زمین خودشان #آچمز کرد!
نمیدانم شاید فردا میخواهند در یک
حرکت آتشین، خودشان را نفله کنند و فتنه و دستمال خونین قیصریه را بیندازند بر
گردن مخالفین و بعد برای حفظ امنیت نظام که از اوجب واجبات است، حکومت نظامی را
مستقر کنند.
شاید فردا قرار است در یک عملیات
انتحاری، خودزنی کنند و فرمانده اینبار به جای جام زهر تلخ و نرمش قهرمانانه، با
انتقامی سخت از دشمن خویش، جام شیرین شهادت را بنوشد؛ تا باز حکومت نظامی برقرار
کنند! تا با بصیرتی آسمانی با یک تیر چند نشان زمینی بزنند.
به این ترتیب ظالم اهل تقیه، به یک
"اسطورهی راستی" تبدیل میشود و وحدت چکشی امنیت، حاکم بر میدان ناامن،
از این ستون تا ستون بعدی که همانا کش دادن امید از مراسم اربعینِ #سردار_ولایی_سلیمانی
در 22 بهمن تا نمایش بیعت است در انتصخابات اسفند و سقوط #ترامپ و فرج آقایی از
حزب دموکرات!
با این وصف هیچ بقالی نمیگوید ماست من
ترش است و نمیتوان به معجزتِ خونهای خشکیده در #عقیق_سلیمانی انگشت اشارت یک بت
سنگی دلخوش بود!
بعید است او با ایمان به اصل تقیه و
دروغ و مکر با مردم صغیر و غیرخودی، آدرس را درست نشان دهد! کس نخارد پشت ما ...جز
ناخن انگشت ما!
پس سزاست که در یک حرکت وحدتبخش، بهجای
نوالهخوری از محل وعدهی بیمهی هیئتی در حوادثِ غیرمترقبهی سپاه قدس از نماز
جمعه تا دفتر #شاهزاده، خود را بیمهی اقدامی گروهی کنیم و با خریدن اعتبار با یک
برگ سپید برای #تجدید_رفراندوم_58 با نظارت تمام مردم، و با یک حلقه گل اکثریتی
گردِ اقلیتی قانونی، گروگانگیران با یک حرکت آچمز شوند و مشروعیتشان در منظر تاریخ
از سکه بیفتد؛ تا مشروعیت راستین در دامچالهی خوانشِ صندوقهای مارگیری
گروگانگیرِ آقایِ اقلیت، گم و گور و چال نشود!
که گر قدرت ملتی در سایهی یک ناخدا بر
زمین حصر شود، مام میهنی گروگانِ تب و لرزِ نبضهایِ اوست! چه شاه باشد و گارد
جاویدانش این سایه و چه شیخ و سپاهش.
پس نباید سرنوشت یک شخصیت حقوقی را به
خواب من و خوابهای این و آن شخصیت حقیقی پیوند زد!
خیام ابراهیمی
26 دی 98
پ.ن:
پرسش: آیا هیچ پرچمدار نظام سلطهای در
اپوزیسیون انسانکش، نمیخواهد فراخوان عمومی بدهد تا کار را بصورت مسالمتآمیز،
یکسره کند؟ و یا مایل است برای خوشه چینی از خون مردم، این داستانِ هزار و یکشب در
دامن چاه نمایان سپاه بیاختیار سلطان، کش پیدا کند؟
تنها یکبار از خود بپرسید: آیا نقشه
راه دیگری در دست دارید؟!
افسوس که #پرچمداران_اپوزیسیون گرد کیش
شخصیت و یا ناگزیر از حکم حکومتی گروگانگیران، با امید به چاهنمایی صاحبان زر و
زور تزویر، در دامن و سراب سلاطین خارجی و بومی، برای فراخوانی فراگیر متحد نمیشوند
تا چشم امید مردم را بر اساس ادبیات ایجابی-جذبی با یک نقشه راه علمی، گام به گام
و مسالمتآمیز متمرکز کنند و کاری کنند کارستان! با چنین اپوزیسیون پریشانی، راه
دوری نیست از ایران تا #ایرانستان.
براستی بدون نقشهی راه به فتح کدام
قله دلخوش و رهسپاری؟
با جیب خالی و پز عالی، در میان دوغ و
دوشاب و راست و دروغ و جنگ زرگری بازوان رنگارنگ اختاپوسِ رنسانس ادبیات سلبی-حذفی
از آریائیان ملیگرا و ققنوس و سیمرغ رستاخیز سامانهی پادشاهیخواهان گرفته تا
نایاک ناپاک، ماهیِ دلخواه کدام آب گل آلودِ سربازان گمنامِ چند ارتش سرکوبی؟
چرا یکبار با یک زبان حقوقی مشترک و
ادبیات ایجابی-جذبی و مسالمت آمیز، با یک استراتژی و تاکتیک مشترک و با یک شعار و
خواسته و در یک مکان و در یک زمان در تمام میادین امن، برای اکثریتِ غیرقابل کتمان
خود مشروعیت نمیخری؟
میدانم!
چون اپوزیسیون با تهدید و تطمیع و به
خرج پوزیسیون بین اتاق فکر تا اتاق ذکر، در هزار پوستین رنگارنگ، بصورت تمام قد به
عنوان بزرگترین مترسک مقوایی، سدّ راه توست! ای #ایران... ای مرز پرگهر...!
No comments:
Post a Comment