گزارشی از آخرین سخنرانی رهبر نظام پس
از 42 سال حکومت
دروغ و تقیه و جنایت مقدس، بس!
چرا یک استادیوم 80هزارنفری، برابر با
میلیونها شهروند واجد شرایط رأی نیست؟
چرا حکمِ مصلحتیِ حاکمِ دروغگو و صندوق
رأی و جعبههای سیاهش، قابل اعتماد نیست؟!
پس از قتلِ پیدا و پنهانِ هزاران
شهروند عاصی در شورشهای خیابانی در طول سالها، بالاخره رهبر نظام از سایه و قلعه
بیرون زد و تصمیم گرفت تا در برابر جمعیت ساماندهیشده در میدان انقلاب آفتابی شود
و سخنرانی کند! تمام راز ابهت او این بود که هرگز شهامت گفتگو با یک خبرنگار را
نداشت!
یک سخنرانی تاریخی که با برنامهریزی
دقیق توسط اتاق فکر رژیم، باید از رسانههای میلی بصورت فراگیر پخش میشد، تا هم
خود خارج از گارد پنهانکار و کاسب، بازخورد بندگی مردم و واکنش اپوزیسیون را
ببیند، و هم مشروعیتِ دوربینهای خود را با نمایشِ واکنش شورانگیز مردم به رخ
جهانیان بکشد! هرچند کارگران اپوزیسیون ، کماکان بدون وحدت و هیچ برنامه و نقشهی
راهی، تنها با قواعد خشونتبار و ادبیات سلبی-حذفی به دلخواه نظام سلطه بازی کرده و
با فحش مفت و مشتِ مجازی، تنها بهانهی شلیک گلولههای واقعی را به نظام داده
بودند!
هزاران نظامی و خانوادههایشان همراه
با لمپنها و زورگیران و کارمندان و کارگران و دانشآموزان، با تهدید اخراج و
جریمه، و تطمیع و پاداش، از شهرها و روستاها با اتوبوس به میدان آورده شده بودند و
به دستشان پرچمها و پلاکاردها و تصاویر بزرگی از رهبر و بیانات انقلابی داده
بودند!
مسئولین شعار، بین صفوف پخش شده و
دستورهای ذیربط به سرگروهها داده شده بود! ردیفهای جلو، به مقامات رسمی رده پایین
و مسئولین ارشد سه قوا با حضور گستردهی نیروهای امنیتی تخصیص داده شدهبود. حضور
آنها نقش تبلیغاتی و تشویقی برای القاء یکپارچگیِ نظام در منظر دوست و دشمن را
داشت. قبل از ایشان #لباس شخصیها و یک ردیف نیروهای امنیتی بودند که جمعیت را
حدود چند متری از محل حضور مقام رهبری دور نگه میداشتند!
بالاخره رهبر نظام پشت تریبون رفت و
سخنرانی آغاز شد.
رهبر بارها با رجزخوانی از دشمنیاش با
امریکا و کشورهای اروپایی و فریبخوردگان غیرخودی و اشرار اجارهای و تداوم آرمانهای
انقلابی گفته بود و از حضور میلیونی 80هزار نفر ملت آگاه تقدیر کرده بود! اینبار
میخواست با کتمان وعدههای دروغین و امیدبخش پیشین در باب #تغییر_قانون_اساسی، به
مردم مژده دهد که با بصیرتی انقلابی خر از پل رد شده و اینک در فرصتی نادر، همه
مکلفند به شکمها سنگ ببندند!
فقط آدمکهایِ ردیفهای جلو که از
درآمدِ تهیه و توزیع سنگ و گلوله خشنود بودند او را تشویق کردند و انسانهای دورتر
خشکشان زد. 8دقیقه پس از شروع سخنرانی، با صدای تیراندازی، برخی از مردم شروع به
فریاد کردند! و چند لحظه بعد گارد ویژه رهبر را از درب پشتی جایگاه خارج کرد!
4 روز بعد در 25 دسامبر 1989 #چائوشسکو
در چهلودومین سال حکومت، توسط همان مردم در میدان انقلاب اعدام شد! او چند روز
پیشتر در آخرین سفرش از ایران بازدید کرده و بر سر مزار خمینی دستهگل نهاده بود!
خیام ابراهیمی
28 دی 1396
پ.ن:
1) متن فوق برگرفته از ویکی پدیا با
اندکی ویرایش در باب چائوشسکو رهبر معدوم رومانی است!
2) وقتی نظامی غیرپاسخگو با تحکم و
فارغ از نظارت مردم مستقل از ایدئولوژی، قانونا با تقیه و مصلحت حفظ نظام و دروغهای
زنجیرهای و سیستماتیک، مورد اعتماد مردم نیست، آنگاه 50 میلیون واجد شرایط رأی،
میتوانند برای اطمینان و اثباتِ رأی خود، با فراخوانی توسط سخنگوی شورای متحد
اپوزیسیون، بصورت مسالمتآمیز با یک شاخه گل در دست و نوشتن فرمان مدنی #تجدید_رفراندوم
با نظارت تمام مردم بر کاغذی سپید، در یک زمان و مکان حکم خود را به کارگزاران اعلام کنند! تا مشروعیت
اکثریت بصورت علنی اثبات شود و کار به فتنهی کاسبان صندوق و شبهاتِ حکم حکومتی
نکشد!
3) در میدانی که 80 هزار نفر با تهدید
و تطمیع حضور دارند، نباید به دروغ از میلیونها سخن گفت!
4) ویدئوی آخرین سخنرانی و اعدام در
کامنت.
5) اعدام یک رهبر انقلابی در مقابل دوربین خبری
5) اعدام یک رهبر انقلابی در مقابل دوربین خبری
در دسامبر سال 1989 و در حالیکه نیکولای چائوشسکو در بازدید رسمی از ایران بسر می
برد و بعنوان اولین رئیس جمهور یک کشور خارجی بر روی آرامگاه آیت الله خمینی تاج
گل نهاده بود مردم شهر کوچک "تیمی سوآرا" در رومانی در تظاهراتی صلح
جویانه خواستار آزادی و حقوق انسانی خود شدند. النا چائوشسکو همسر دیکتاتور, و
معاون نخست وزیر, در حالیکه چائوشسکو در ایران مشغول یک دیدار رسمی بود در روز 16
دسامبر 1989 دستور کشتار و سرکوب تظاهرکنندگان آزادیخواه شهر کوچک "تیمی
سوآرا" را صادر نمود. ده ها تن از تظاهرکنندگان آزادیخواه در این سرکوب جان
باختند. چائوشسکو پس از بازگشت از مسافرت رسمی از ایران, ضمن حمایت از کشتار
تظاهرکنندگان شهر "تیمی سوآرا" آنان را "خرابکاران خارجی"
خواند که "قادر به دیدن پیشرفتهای مردم رومانی نیستند". چائوشسکو پس از
این بیانات به مانند هر سال به همراه همسرش و دیگر سران حکومتش در بالکن قصر ریاست
جمهوری ظاهر شدند تا مانند 24 سال گذشته, سخنرانی تهی از حقیقت دیگری را تحویل
مردم سرکوب شده رومانی بدهند. اما در میان شگفتی جهانیان, صدها هزار نفر از مردمی
که با در دست داشتن عکسهای چائوشسکو و دیگر سمبلهای حزب کمونیست رومانی جهت شنیدن
سخنان "رهبر" در میدان گرد آمده بودند ناگهان او را "هو"
کردند و بمانند جرقه ای که به انبار باروت سرایت کرده باشد بسوی قصر ریاست جمهوری
هجوم بردند. نیکولای چائوشسکو و همسرش النا لحظاتی ناباورانه از بالکن قصر شاهد
منظره ای بودند که در تصورهیچ کس نمی گنجید. نظامیان چائوشسکو به سوی مردم آتش
گشودند, چائوشسکو و النا خود را به بام قصر رسانده و با هلیکوپتری در صدد فرار از
رومانی بر آمدند. افسران ارتش رومانی در کنار مردم کشور خود قرار گرفتند و در روز
25 دسامبر سال 1989هلیکوپتر نیکولای چائوشسکو و النا را در حالیکه در حال فرار از
کشور بودند توسط جنگده های ارتش مجبور به فرود آمدن در خاک رومانی کردند. تنها
ساعاتی بعد چائوشسکو و همسرش در یک دادگاه مردمی بواسطه سرکوب و کشتار شهروندانی
که تنها خواسته شان آزادی بود محاکمه و محکوم به تیرباران شدند. حکم اعدام
بلافاصله در شهر مرزی "تارگو ویسته" رومانی به اجرا در آمد. دادستان در دادگاه
به چائوشسکو گفته بود: "تو بهتر بود در همان ایران باقی می ماندی, جای تو در
همان جا بود
فیلمی تاریخی از نیکولای چائوشسکو رئیس جمهور رومانی و النا همسرش پس از افتادن به
دست مردم و لحظانی پس از اقدام به فرار از رومانی با هلیکوپتر. هر دو در شهر مرزی
"تارگو ویسته" به جرم سرکوب جنبش آزادیخواهی مردم رومانی محاکمه و سپس
تیرباران شدند!
No comments:
Post a Comment