Tuesday, January 14, 2020

عقیق سلیمانی

عقیق سلیمانی

حقیقت تلخ: فرهنگ مردم ما بر #دروغ استوار است! به‌راحتی از گهواره تا گور از کودکان به دروغ اعتراف می‌گیرند که به فلان دین باید ملتزم باشند و از این زورگیری موروثی ککشان هم نمی‌گزد! تا جایی‌که این زورگیری در قانون اساسی نهادینه می‌شود و هیچکس به آن اعتراض ندارد بلکه به زورگیرانی چون خود می‌تازد!
نگین انگشتر سلیمانی، عقیق سلیمانی بود! و خودش سردار ولایی حضرت سلیمان با قدرت مطلقه. عنوان سردار ملی برای او یک انگ و تهمت بود و هست! چون او برای امنیت ملت نمی‌جنگید! اولویت او در یک جنگ تحمیلی مبتنی بر تضاد منافع، به عنوان یار تمرینی استعمار، جهانگشایی ایدئولوژیک به امر مولایش بود و در این معرکه، سوخت اصلیش با استثمار اسیران و فرزندان مام میهن، منابع طبیعی ایران و خون مردم بینوایی بود که به او و آقایش هرگز مستقیما حق جنگیدن با جهان غیرخودی را نداده بودند! در قرن بیست و یکم کدام کشور با بهانه‌ی امنیت ملی، بدون اذن مردمش، در کشوری دیگر حضور نظامی خود را تحمیل می‌کند؟ مگر عصر ناپلئون است که دون کیشوت‌وار، باید ادای دایی جان ناپلئون را در آورد و خود را مسخره‌ی عالم و شهره‌ی عام و خاص کرد؟ این جاه‌طلبی پوشالی البته از ویژگیهای تازه به دوران رسیده‌هاست و ربطی به مدنیت ندارند! ویژگیهایی که به عبرت تاریخی همواره مورد بهره برداری اربابان استعمار جهانی(با تقسیم شرح وظیفه بین انگلیس و فرانسه و روسیه و امریکا و صهیونیسم) قرار گرفته و قانون اساسی بموجب بند یک اصل 110، این جاه طلبی عصرحجری را با استثمار ایدئولوژیک رعایا و مردمسواری هیئتی و دیمی تامین می‌کند! قانونی که نظارت ملی را بر نمی‌تابد و مردم را به دو پاره بین مؤمن و کافر می‌درد! و این یعنی بازی کردن با قواعد دشمن که همان اصل طلایی در شطرنج جهانی اربابان استعمار با ارباب بومی به عنوان استثمارگر مردم خویش است. ارباب بومی را با قواعد مافیایی خود به گروگان بگیر، ملتی را بچاپ!
بنابراین: نگوئید: سردار ملی
بگوئید: سردار ولایی و انتحاریِ مقام ولایت قانونی
خود حاج قاسم گفته بود: ملی گرایی در ایران دروغ است و با هدف مقابله با اسلام و مذهب ایجاد شد!(بهمن 1392)
عنوان "سردار ملی" برای قاسم سلیمانی کمتر از ناسزا و انگ نیست! او اساسا با ملیت کاری نداشت! آب و خاک برای او منبع سوخت حوائج ایدئولوژیک بود! این دروغ ملی بودن او یک کاسبی و عوامفریبی برای موجسواری است! و البته همواره عده‌ای راهزنِ دل، با یاری عده‌ای سلبریتی و آدمفروش، روی موج جهل و خون و هیجان، از حقیرتر از خود خوب سواری می‌گیرند و به سوارکار برتر، خوب سواری می‌دهند! از جمله ملت ساده دل که اساسا کاری ندارند طرف کیست و احساس و تعقلشان به اصوات نفوذی به گوششان وصل است، نه به بصیرت و حقیقت و چشم و عقلشان. شنیدن کی بود مانند دیدن؟! اما برای توجیه چشمشان نیز کارگردانان صحنه‌ساز در اتاق فکر و شیادان دروغگو و کاسبان خون مردم که به یک ارباب خونریز نیازمندند و بیشتر مایلند تا سلطان صاحبکران خون بریزد و ایشان ذیل سوژه‌های سایه‌ی او مفت مفت خونخواری کنند، با القاء دروغ در یک فیلم سینمایی و با سیمولیشنِ حمله‌ی گروهک داعش به کشور، چشم صاحبان حق و خون را می‌دزدند، تا مردم فراموش کنند پیش‌تر هشت سال با یک حکومت و چندین سپاه جنگیده بودند! داعش چه گله‌ی ملخی است؟ بنابراین همواره با دوز و کلک و دروغ و فحش و ادبیات سلبی-حذفی، برای کاسبی خود یک دشمن می‌تراشند و یا آنقدر مو در دماغ این و آن می‌کنند تا طرف اگر گل هم باشد، اولین سیلی را بزند و ایشان با توپ و تانک و گلوله، گل را پودر کنند! توپ و تانک هم کارخانه می‌خواهد! یک #لیاخوف_روسی مثل #پوتین می‌خواهد! پوتین یک ترامپ می‌خواهد! و کارخانه هم صاحب سرمایه می‌خواهد!
بنابراین در این اکولوژی استعماری-استثماری از صاحب سرمایه و کارخانه‌ی اسلحه‌سازی تا سلطان خونریز و سردارانش همه از این بساط جنگی نان می‌خورند! پس به هر جان کندنی این سفره را گسترده نگاه می‌دارند تا مردم با دیدن نمایش‌های اکشن، خون مورد نیاز در جام‌هایشان را از رگ‌های احساسشان پر کنند!
آغازگر این بساط #خمینی بود، که کارش را با دروغ انقلاب مردمی آغاز کرد و تا سوار خرِ مراد شد، شروع کرد به فحاشی و اختلال در امور کشورهای دیگر... از تحریک ارتش عراق علیه صدام که به جنگ 8 ساله منتهی شد! تا بالا رفتن از دیوار سفارت امریکا به جای رفتار دیپلماتیک که به 40 سال بقای کاسبانِ زورگیر تحریم منجر شد...تا دزدیدن اعتماد مردم و جهان با فعالیت پنهانی هسته‌ای و باز تحریم و جنگ و گریز... به تاخت و تاز چنین قدرت مطلقه‌ای قانون اساسی میدان داده است که به ادعای نظام اهل تقیه و مکر و دروغ پروری، 98/2 درصد مردم ناآگاه و در صحنه که به جمهوری اسلامی رأی دادند آن را نخوانده‌اند! در واقع مردم قربانیِ جهلِ خویشند و در این خونخواری قانونی، حقوقدان‌ها و پرچمداران، همواره مسئولند که آدرس را نادرست نشان دادند و جنایات زنجیره‌ای را به #خطای_انسانی این و آن مسئول قوای‌سه گانه که ملتزم به قادر مطلقه است و به ملت غیرپاسخگوست، منحرف کردند! روزنامه نگاران و تحلیلگران اقتصادی چپ و راست با مقاله های خود در روزی نامه های سلطان مقصرند که برنامه‌های اقتصادی را نقد کردند وهرگز نگفتند که با وجود یک قدرت مطلقه‌ی جرزن که منابع مالی و قدرت مطلقه زر و زور و تزویر را بصورت قانونی بدون التزام به پاسخگویی در چنبره‌ی سیاستهای کلان خود دارد، اساسا نقد پذیر و نیست و قابلیت تحلیل ندارد که بگویی با این برنامه نرخ تورم در سال آینده 2 درصد میشود یا 40 درصد یا 300 درصد! آنها به روی مبارک نیاورند که این تحلیلها تنها در بستری دموکراتیک و پاسخگو با نظارت ملی ممکن است و بازآفرینی مقالات علمی در بستری غیرعلمی، اساسا کار یک دلقک و یا شریک جرم است که تنها به بخشی از آن خون مشترک نیازمند است تا بفروشد و امورات بگذراند! آری همین مزدوران دانشمند و رونامه نگاران مطرح بودند که در این 40 سال در لباس چپ و راست با سیبیل‌های کلفت، شریک تمام جنایات نظام سلطه‌اند! اما احمقانه یا مزورانه باز شعار نان مسکن آزادی می‌دهند!


در واقع مشکل از قانون اساسی است، نه قانونمدارانی که ذیل قدرت مطلقه، هر سرنوشتی را از جمله جنگ زنجیره‌ای و قتل عام هر غیرخودی(از جمله مردم کف خیابان) نیز از اختیارات ایشان برای حفظ نظام سلطان است که از اوجب واجبات است.
رابطه‌ی سلطان و سردارش را می‌توان در غزل حافظ بازخوانی کرد و به یاد داشت که در این عشقبازی، ملت هیچ جایی جز ذراتِ بی‌اختیارِ آب و خاک نداشته است!
فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش... گل در اندیشه که "چــــون" عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند... خواجه آنست که باشد غمِ خدمتگارش
جایِ آنست که خون موج زند در دلِ لعل... زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش
بلبل از فیض گل آموخت سخن، ورنه نبود... این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که در کوچه ی معضوقه ی ما میگذری... بر حذر باش! که سر می‌شکند دیوارش
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست... هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
صحبتِ عافیتَت گرچه خوش افتاد ای دل... جانبِ عشق عزیر است؛ فرومگذارش!
"صوفیِ سرخوش" از این دست که کج کرد کلاه... به دو جامِ دگر آشفته شود دستارش
دلِ حافظ که به دیدارِ تو خوگر شده بود... نــــازپروَردِ وصال است! مجو آزارش!
خیام ابراهیمی
23 دی 1396



No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...