خندههای
عروسک در مرگ امید
طنز تلخ و
خونین و گروتسکِ تکلیفِ یک ولایتمدار همیشه خندان بر جنازه مردم
رُبات و
عروسکِ مکتبی در عزا و عروسی مدام میخندد، تا اَخمِ خیمهشبباز را تلطیف کند!
وحشتناکترین
حقیقت، نرمتنی جامعهی معلول در قرن بیستویکم است که با هزار بهانه، مفتونِ سیستم
شبانرمهگی و بردهداری شود و در صف قانون گرگ برای چوپان دروغگو، رأی در صندوق
سوراخ بریزد، بیآنکه دریابد که #گاندی هم در ساختارِ قانون نرسالار جز تبعیت از
یک سالار مطلقه، ارادهای ندارد و فرق بین محمودوممّدوابراهیموحسن، تنها بازیگری
ابزاری در خیمهشببازی است! چون معلولین از موهبتِ قانونیِ سازوکار #هم_افزایی و
زایندگی و نظارت و پاسخگویی محرومند!
.
معلولانِ
ایدئولوژی و طبیعت، در ساختاری زورمدار، یا ضعیفتر از خود را قربانی میکنند و یا
قربانی قویتر ازخودند! این رازِ ویرانگری و فساد در سیستمهایی است که بر #همافزایی_انسانی
بنا نشده و شهروندان را آدمکی در کارخانهای انسانسوز میخواهند.
قانونا، ذیل
سیاستهای کلان ناخدا، حرف و شعار و وعدهی هیچ مسئولی در 3 قوای قانونی اعتبار و
اصالت ندارد که بتوان به آن دل بست، مگر به مصلحتِ موجسواری و حکم حکومتی که هیچ
ربطی به تشخیص مردم ندارد! و این یعنی: #مرگ_امید !
بههمین دلیل
مشارکت در نمایش #انتخابات در نظام ایدئولوژیک تنها بهمعنای بیعت با قانونسلطه و
تبعیت از حکمِ یک قدرتِ غیرپاسخگوست و مُهری است بر عقیم بودن شهروند. قانوناساسی
ج.ا یعنی #سرنوشت تو با خودت نیست و آن را دیگری رقم میزند و تو تنها گروگان و
آلتی در راه منویات سلطان صاحبکرانی! سلطانی که اگر به هر آتو، گروگانِ قدرتی پنهان
شود، عملا "ملتی" گروگانِ قدرت پشتپرده شدهاند.
وقتی تقیه و
مکر و خدعه و تهمت و تحقیر و تهدید و جاسوسی و آتشبیاری و آتشبهاختیاری عبادت
باشد، آنگاه غلو در خنده، صنعتِ دودوزهبازی و فریب و ریا، تنوع در روشهای
زورگیری عقیدتی و مادی و معنوی و بریدن سَرِ مخاطب با پنبه، آدمکِ سنگی و ربات را
به جنایت با خنجر و بمبهستهای هم وامیدارد! این یعنی قابلیتِ خنده در وقت
تیرخلاص به هر غیرخودی از فرزند تا همکار و همسایه و غریبه.
بههمین دلیل،
مدالِ ولاییترین فرمانبر استراتژیهای کلانِ تک نفره، باید به به رگِ غیرتِ
قانونی روحانی تقدیم شود که روی جنازهی یک ملت قانونا عقیم، همواره بفرموده فک زد
و تپید و خوش رقصید؛ و به شکلِ غیرانسانی و بیمارگونه هی خندید!
خنده بر هر
درد بی درمان دواست، الا دروغ
امنیتیترین
حقوقدان استراتژیستِ امینِ نظام ولایی، همچو یک سرباز انتحاری در تمام جبهههای
جنگ بنیادی با مردم غیرخودی، میان دوغ و دوشاب اختیاراتِ فرمانده، پیوسته لای هزار
خدعهی مقدس خزید و همه را درید و تپهی نخندیده میان ریش خودی و غیرخودی باقی
نگذاشت و ککش هم روی جنازهی مام میهن نگزید!
سنگ مفت و
گنجشک مفت.
مشکل از قانوناساسی
سُرسُرهبازی مؤمنین خودی روی خونِ لغزانِ کفار غیرخودی است، نه قانونمدار عابد و
ولایتمدار! با چنین قانونی هر جنایتِ پیدا و پنهانی میتواند عبادت باشد!
لعنت به چنین
قانون و بازیگران فریبکار و پیمانکارانِ حرامخوارش که برای ادای تکلیف خویش،
بیماران خفتشده و سادهدل را میفریبند، و گرگیاند در پوستین میش.
"قانوناساسی"
پروتکلِ طراحی و قوارهدوزی این پوستین بر تن هر مدعی عوامفریب است که میداند
مردمسالاری در چارچوب چنین نظامی یعنی #مردمسواری_دیمی با مجوزِ بیعت با یک سالار
همهکاره!
براستی چه
کسانی از حالا خود را آماده کردهاند که باز در صفِ این مسلخ بایستند تا قربانی
شوند و قربانی بگیرند؛ اما در مقابل آن صف نبندند؟!
خیام ابراهیمی
7 تیر 1398
7 تیر 1398