#راه_سوم
راهکاری مقابل جنگِ ماهوی بین شرَ و شرَ روی جنازه مردم.
همواره راه سومی هست! بین آری یا نه، به جنگ یا تسلیم! راه سوم راه حقوق بنیادی مردم است، نه حق برتر ایدئولوژیک و تکنولوژیک اربابان.
1) راهکار اول: نه قم خوبه نه کاشون! رحمت به مردماشون.
کی گفته باید همواره بین دو تیغهی قیچی دوگانههای استعماری و استثماری، بین مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی و بد و بدتر، قربانی شد؟
راه سوم یعنی اثبات اینکه در سرنوشت عمومی، فرمانده صاحبان حق و مائیم! نه دولت خدمتگزار و کارگزارانِ ما! نه حکم یک من غیرپاسخگو بر مای قانونا عقیم.
اگر یک ملت به روش خود در صحنه باشد و ثابت کند که مبادی به آداب مدنیت و همزیستی مسالمتآمیز است، نه آلتِ زورگیری عقیدتی و راهزنی به روشهای قطاعالطریقِ عصرحجریِ بزن و در رو، آنوقت هم برای خود اعتبار میخرد و هم از شرّ خرسوسطبازی با خون مردم بینوا بین اربابان جهانی و بومی خلاص میشود! افسوس که در چنین دوران خطیری، پرچمداران سبز و بنفش و سرخ و سیاه #پوزیسیونو #اپوزیسیون، در وسط بزنگاه لال مردهاند و منتظر خوشهچینی پس از فاجعه، دقیقهشماری میکنند، تا مثلِ غولِ چراغِ جادو یا شزم یا سوپر من، یکهو برای مردهخوری گرد سفرهی ارباب، از پشت کوه دماوند بیرون بیایند و گوشت قربانی رعایا را به تبعیت و بیعت با قانون سرنوشتساز سلطان صاحبکران بکشانند و باز پا پس بکشند، تا بساط یک قیمهخوری هیئتی و سلطانی دیگر.
اگر میان دوگانهها و دوراهی اربابان، مردم به راه سوم اقدام نکنند، همواره باید آلتِ قتاله و جنایتِ این دور باطل به نفع یک طرف باشند؛ بین بد و بدتری که هر دو در دو بازوی جداگانه به اتاق فکر در کاسهی سر یک اختاپوس وصلند! اختاپوسی که عقل کلِ مناسبات قدرتی است که مردم بینوا در آن جز پیروی کورکورانه و بیعت و قربانی شدن و بازیچه شدن نقشی ندارد.
میشود این میدان اکثریتی را در یک میدان امن، گرد اقلیت پدید آورد و صراحتا اختیار خانهی مشترک را به دست گرفت تا بار سنگین تصمیمسازی برای سرنوشت میلیونها صاحب حق، کمر یک رهبر بینوا و لاجان را خرد نکند!
آی ای مردم امریکا کجائید؟ از زیر چادرهای فقر و زلزله و توفان کاترینا بیرون بیائید! و دوباره مملکت را مال خود کنید و سرنوشت خود را خود بنویسید! آی ای مردم باکرامتِ ایران، از قصر پاشاهی خود بیرون بیائید، پیش از روز واقعه!
.
2) راهکار دوم: #مباهله
حقانیت؟ یا شامورتی بازی؟
از اونجایی که بر اساس فلسفهی انتظار تا کشتارگاه، فحش و دعا و رؤیا و آلت شدن و وادادگی و جان و تنفروشی بین بد و بدتر کفایت نمیکنه و همواره باید در فکر راهکار بود، باز هم به عادت دهها ساله و همیشگی، راقم این سطور، چیزی به ذهنش از هوا خطور کرده که بد نیست با مدعی بگوید:
در بیسندی متجاوزین بهعنف و نظام زورگیران عقیدتی (به نیتِ تملکِ مادی)، تا وقتی قانون و پروتکلهای پیدا و ناپیدای زورگیران بومی و جهانی برقراره و نمیشه عامل اصلی قتلهای زنجیرهای رو پیدا و جرمش رو اثبات کرد و تمام سندها در دست انحصاری آمرِ قاتلِ زنجیرهایه، من فکر میکنم دو طرف به روشی علمی، دعا کنن یک تیر غیب به باعث و بانی این غدهی سرطانی ایذایی که بهصورت پنهانی به همه تجاوز میکنه و اینو یک حق ماورائی و آسمونی میدونه، از همون آسمون بخوره تو فرق سر مقصر و اهل بیت و گزمههاش. گیریم #مصدق باشه با جرزنی در قرارداد استعماری و نفتی میرات دوران مشروطه، در حق انگلیس بینوا و شاه مهربان، و یا ترامپ باشه در حق برجام استثماری و خفتی رفیق اوباما و مقام عظما .
تیر غیبی که اثباتش ناممکن باشه و ادعاش محکمه پسند نباشه. اینجوری اونی که خدا بهش حق ژن برتر و یا قدرت مالکیت مطلقه و یا تکنولوژی برتر داده، حقانیتش ثابت بشه! (حالا نگیم بشه پیامبر قرن بیست و یکم، بگیم دستی که از آستین نایبِ ولایت حق حاکم بر کدخدا دراومده)
چطوره ایهاالمؤمنین؟
دزد حاضر و بز حاضر... یک بار هم که شده، بیاین حقانیت خودتونو در یک #میدان_میلیونی ثابت کنین! که این ادعاهای شاعرانه، رجزخوانی تا مسلخ و قالتاق بازیه؟ یا پنبهی آغشته به نوشداروی این مدعا برای شفاست؟ و یا تنها برای سربریدنه؟
شترسواری که دولا دولا نمیشه... بالاخره یا از بهشت آسمون اومدی یا اهل برزخِ زمینی و یا از شیاطینِ دوزخ و اسفلالسافلینی... خب تو که مردم رو بنده نیستی، لااقل ثابت کن به ایمان خودت بندهای، لامصب!
نمیشه که هم از توبره بخوری و هم از آخور.
میشه؟
خیام ابراهیمی
31 خرداد 1398
No comments:
Post a Comment