معرکه
سراب و معرکهی #براندازی بدون نقشه راه و #مانیفست میدانی حول حق مشترک آب و خاک، با حضور تمام مردم، حبابی است ترکیدنی.
ایستگاه شب نشینی در قطار براندازی تا انقلاب مهدی... به کام تدارکاتچیان یک سوزنبان است!
به یکی از تماشاچیان و فعالین پروژه ی سرگرمی #براندازی گفتم، بالاخره نقشه ی راهتون چیه؟ اصلا نقشه ای در کار هست یا نه؟ نمیخواین در این باره فکر کنید و راهی پیدا کنید و یا طرح دیگران را به چالش بکشید؟
گفت: کار ما فعالین سیاسی، کلان نیست!
گفتم: کار جزئی مثلا یعنی چه؟ یعنی هر روز یه سناریو از اتاق فکر نظام بیرون بیاد و شما تحلیل کنید؟ همین؟!...
هنوز پاسخ نداده!
...
بالاخره تماشاچیان باید بفهمند از زیر کلاه و آستین شعبده بازان، کبوتر بیرون می آید، یا خرگوش؟
در واقع کار تماشاچی (فعالان فرهیختهی سیاسی غیرکلان) نباید این باشد که بالاخره بفهمند از این جعبه مارگیری ماری بیرون می آید یا نه؟! و یا توی این قبری که باید بر سرش گریه کرد، مردهای هست یا نه؟
40 سال با چشمانی شیفته و با حیرت به لوطی خیره شدن و مار ندیدن یعنی چه؟
آیا حق سیاهی لشکر این نباید باشد که پس از چهل سال التماس دعا، اولین دشت معرکه را، با دل خوش بدهند!
من فکر کنم هدف این پروژه ی #براندازی ، براندازی امید به تفریحات سالم ملت در باقیماندهی عمر جزئیشان باشد. وگرنه هیچ کجای دنیا چنین تفرقهای بین اپوزیسیون شاهد نبودهایم. نه ایده ای...نه چالشی...نه پرسشی...نه مطالباتی... نه چه باید کردی؟
خب اینطوری که هر روز از اتاق فکرِ فرنگیکاران کلان، هزاران سناریو بیرون می آید و هی باید هر شب آن را تحلیل کرد، ماجرا شبیه داستان هزارویکشب و شهرزاد قصه گو میشود...
تحلیل جزئیِ کلیات هم شد زندگی؟
فکر کن!
فرقی هست بین کسانی که بصورت روبنایی به شخصیت مدعیان مبارزه توهین میکنند، فحش میدهند، انگ میزنند...با کسانی که روشها را تحلیل میکنند!
کسیکه روشها را تحلیل میکند، و راه حل ارائه میدهد، بزرگترین خدمت را به مبارزین راستین میکند...و همینجاست که بین سره و ناسره تمایز پیدا میشود که چه کسی رفتارش حرفه ای و بنیادی است و چه کسی کارش سطحی و روبنایی و احیانا تفریحی است.
من بین مبارزین ایرانی ندیده ام مبارزی را که به مخالفش فحش ندهد و نام فحش دادن را مبارزه نگذارد!
وگرنه راه حل باید دارای مبانی فلسفی و استراتژیک و تاکتیکهای معین باشد و یا لااقل در این مسیر قدم بگذارد و به چالش بکشد.
به باورم:
چالش سیاسی مؤثر در راه رسیدن به هدف، با انگ زدن و فحاشی فرق میکند.
یک علاقمند و سمپات سیاسی هوشمند، باید این را خوب بفهمد!
و چالشهایی که در راه هدف گامی منطقی و علمی برنمیدارند و تنها به شعار بسنده میکنند فرق چندانی با همان فحش و انگ زدن که بنایش بر تفرقه است ندارند.
خیام ابراهیمی
30 خرداد 1398
...
پ.ن:
این فیلمو خودم گرفتم (حدود 10 سال پیش در میدان آریاشهر تهران)
عصرها چند بار از کنار معرکه اش رد میشدم و چند لحظه ای به تماشایش می ایستادم تا مفت مفت مار شاخدار رو ببینم... اما اونقدر لفتش میداد برای پول جمع کردن و دشت گرفتن از رفقای جوانمرد خودش (که میان ملت پخش بودند) که نهایتا حوصلهم سر میرفت و معرکه رو ترک میکردم... آخرش هم ندیدم که مار رو بیرون بیاره! چون از 4 نفر که پول میریختند توی دستارِ لوطی، 3 نفر رفقای خودش بودند! و ظاهرا تا بهای غذای مار رو که به قول خودش یکی دو کیلو گوشت در روز بود رو از محل ارز دولتی با قیمت ارز بازار ازاد در نمیآورد، مار شاخدار رو نشون نمیداد.
خوش میگفت تنها انگیزهش از زندگی تکلیفش برای زنده نگاه داشتن و خمدت به حیونکی مار شاخداره که امانت خداست. وگرنه خودش و اهل بیتش شوق چندانی به زندگی سگی ندارند! با بازبینی این ویدئو یاد ترامپ افتادم و رهبر لاشههایِ قربانی آویزان به چنگکهای آویزان از سقف کشتارگاه ایران.
راستی در #گام_دوم انقلاب برای ورود به سناریوی 40 سالهی دوم برده داری مدرن به روش سنتی، با بازیگری #دولت_جوان ملتزم به قادر مطلقه قانونی، دشتِ اول رو کی میده؟
No comments:
Post a Comment