Saturday, June 22, 2019

تاکتیک تخریب اذهان عمومی و اپوزیسیون

تخریب جسم و جان مردم توسط تخریبچیان مکتبی
1) تظاهرات هوادران پرسپولیس برای برانکو علیه فدارسیون
یک باشگاه با بازیگرانش صد نفرند و همواره در هر استادیوم صد هزارنفری 20 تا بازیگر پیدا میشود!
این خوش خیالان که جمع شدند همان خوش خیالهای معدود هستند نه مردم.
البته نخود لوبیا، نخود لوبیاست... و همین گرایش به حوالی شکم گرد دزد اختیار و دور ارباب صاحبکران، شوخی شوخی کار رعایا را به ملیجک شدن و آن جای بدتر میکشاند.
خانه از پای بست ویران است.
2) مطالبات روبنایی ملت غیرتشکیلاتی.
گیریم قیمت پراید را کردند 10 تومان اما دو روز بعد همه را قتل عام کردند!
موضوع این است که هیچگاه مطالبات روبنایی از یک قادر مطلقه به جایی نرسیده. به نظرم باید با شاخه گل توسط اکثریت به دیدارش در بیمارستان خودش رفت و از سکه افتادن مشروعیت قانونش را یادآوری کرد و خوش نشست و برنخاست تا بازپس گرفتن اختیار خانه به دست تمام صاحبانش.
وگرنه اینها در اتاق ملت خوش نشسته اند نشسته اند ملت آواره اند و مدام بازیچه ی بازیهایی میشوند که ایشان بسیار در چنته دارند. چون به این اتاق کسی راهی ندارد!
هر روز یک بازی راه می اندازند. سر و تهش را که به هم بچسبانید معلوم میشود که همه از یک اتاق بیرون آمده اند! و نتیجه ی اخلاقی آخر داست چه بوده است؟
رعب و وحشت... متلاشی کردن اعتماد و وحدت... توی سوراخ چپیدن و با وارد چاله میدان شدن و خط خطی شدن؟
این تظاهرکنندگان کجا و در کدام تشکیلات یکدیگر را دیده اند که به یک تصمیم سازی رسیده اند؟
به باورم ملت غیرتشکیلاتی بازیچه ی آلتها و تیمهای آتش به اختیارند!

3) آتشبیاران آتش به اختیاران
متاسفانه ملت درگیر حذف قالب، به جای تامل در محتوایند!
براستی چه فرقی میکند حرف درست را چه کسی بزند؟
اما متاسفانه هنوز که هنوز است حرف جاهلها یکی است!
قسم خورده با ادبیات حذف تنها با فحش یا مقدس سازی در جنگی جاودانه یا بکشد یا کشته شود.
این است همان سوراخ دعا که صاحبان قدرت و اربابان را به مردمسواری دیمی روی هیجانات کور ترغیب میکند.
حالا باز حکایت مردم ماست میان چنبره ی امنیتی های نظام سلطه که امنیتشان تنها در پریشانی ساده دلان و هالوهاست. ملتی که هنوز بر اساس ادبیات سنتی ارباب و رعیتی در فکر یک ناجی با اسب سپید است که جای هشتاد میلیون خودش سرنوشت بنویسد! با اختیارات خداگونه ی او در صف صندوقهای سوراخ، بیعت میکنند و بعد به او ایراد هم میگیرند.
به باورم ملت غیرتشکیلاتی بازیچه ی آلتها و تیمهای آتش به اختیارند!
.
4) سناریوی خرس قهوه ای سوادکوه
داستان کشتن خرس قهوه ای در سواد کوه البته در سطح فراگیر احساسات را برانگیخت. حالا همانها که بلافاصله پس از درانداختن شعار روحت شاد رضا شاه بصورت سیستماتیک در دهها شهر آن هم میان مردم غیرتشکیلاتی عاصی، کالبد شاه فقید را از قبر بیرون کشیدند تا معجزه را القاء کنند و بر آتش خودبرافروخته بدمند، یک عکس بیرون داده اند که شاهزاده ی سوادکوهی با خرس قهوه ای از جنس همین جانیان است.
حیوان آزاری، مثل انسان آزاری بد است! جنایت است! و بد، بد است و در آن شکی نیست.
اما آلت سکانس سکانس سناریوهای اتاق فکر با نتیجه گیری اخلاقی از پیش تدبیر شده اش، مهمترین بازی است که با ملت و فرهیختگانش میشود.
بگذریم که خیلیها با تیرکمان روزگاری گنجشک را روی هوا میزدند و شکار یک امر عادی بود.
با احساسات امروزی نمیتوان به قضاوات احساسات دیروزی نشست! اما قرار است بر هیزم چنین آتشی افزوده شود. و چه هیزمی بهتر از شیوع و تسری جهل توسط آتشبیاران معرکه.
موضوع ماهی گرفتن از آب گل آلود است و حواس پرتی از اصل ماجرا.
القاء ابتدایی توسط قاتل اراده مردم و همان سگ کشهای سابق: "کشتن خرس بینوا جنایت است!"
سناریو پشت سناریو...بازیگران مجانی: مردم هالو و البته مزدوران آگاه و همیشه در صحنه... بازیگردان و کارگردان : همان سگ کش مردمکش قتلهای زنجیره ای و همان جنایت پیشه.
البته بد، بد است و حرفی در آن نیست!
اما سکانس به سکانس به بازی گرفتن مجریان رایگان برای سناریوهای فراگیر ارتش سایبری شدن از سوادکوه تا سواد کوه ادامه دارد.
داستان بعدی چیست؟ ارتش سایبری داند و بس.
خیام ابراهیمی
30 خرداد 1398

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...