وصیتنامه مسعود بهنود
رمزگشایی و حاشیهای بر "سه
نقطه" در وصیتنامهی آقای بهنود
و نقشهخوانی تاکتیک موجسواری نظام
سلطه بر #تحریم انفعالی انتخابات بیعت
#مسعود_بهنود: "اینبار بهرعایت
دلهای سوخته نمیدَویم از قفای صندوق رأی. اما خشم و انصراف با صندوق، دایمی
نخواهد بود." "و زیرش نوشتم #وصیت ! تا مقدمهای باشد برای...
بماند"
1) تحریف 3 نقطه از دموکراسی مردمی، تا
حکم حکومتیِ مردمسالاری دینی
آقای بهنود در آخرین نوشته از علت
تحریم موقت صندوق رأی که بارها آن را امید مردمسالاری دانسته، گفته: این بار، نه
به صندوق رأی! و #تحریم برای "رعایت دلهای سوخته".
چرا #تحریم_صندوق_رأی برای رعایتِ دلهای
سوخته و نه عدم بیعت با قانون سلطه؟ و نه خریدن اعتبار برای صندوقِ دزدِ سرنوشت در
فقدان نظارت مردم مستقل بر سرنوشت مردم مغبون و مالباخته؟
آقای بهنود در پایان این نوشته، در ابر
و مهی سوء تفاهمبرانگیز در اینسوی و آنسوی سه نقطه، از "وصیت" نام میبرد!
تا این سه نقطه را هر کس همچون راز "مرگ و زندگی" به میل خویش پر کند!
هر کسی از ظن خود شد یار من... از درون
من نجست اسرار من!
رمزگشایی و یا تفسیربهرأی "سه
نقطه" ...
آیا این راز یک روزنامه نگار حرفهای
برای تمام فصول است؟ که در مقامِ گروگانِ جان و جاه از او توقعی نیست! تا تو بهعنوان
مخاطب و شهروند بینوا هم بتوانی تصور کنی که او گروگانِ جان است و ناگزیر... و هم
بهعنوان گزمهی ارباب خیال کنی که او علیرغم میل باطنی به صندوقِ بیعت با نظام
سلطه (که ایشان صندوق مردمسالاری میخواندش) به انفعال کشیده شده و این یک خودکشی
بهدلیل همدردی با قربانیانِ آبان 98 است! چون او روزنامهنگاری مردمی است! و یا
آن است که گفته: تحریم برای همدردی با قربانیان آبان ماه، بهانهای است از سوی
جناحِ اصلاحطلبان(ولایتمدار) به جناح حاکم(ولایتمدار) "تا نشان دهیم که برای
نجات قطعی مردم از دست شما، از عزیزترین دستاوردهای مردمسالاری هم مدتی میتوان
گذشت!"
آقای بهنود اما نمیگوید چگونه با چنین
تحریم انفعالی، قرار است مردم از دست حاکمیت نجات قطعی یابند؟
تو پنداری این سکانس یکی مانده به آخرِ
سناریوی آبان 98 باشد در سکانس آخر در 2 اسفند!
این یعنی یک تیر و صد نشان برای یک
سلبریتی رسانه (بهعنوان روزنامهنویس حرفهای) که باید همواره و در هر زمان در
میدان باشد و ضمنا جانش گروگان ارباب سلطه هم میتواند باشد و به همین دلیل همچون
فرخنگهدارها میدان یافته تا همواره با توجیه شبهه منطقی برای پرهیز از تهییجِ
مردم صغیر، آدرس را نادرست نشان دهد تا میوهی آگاهی و اعتدال در مردم برسد! و این
همان میوهی موصوف #شاهزاده است که ظاهرا برای "قیام عمومی حق طلبانه"
هنوز نرسیده است و تا آخرین جنازه کنار مردم فرصت هست! و این همان منطق تمام
مشاورین سلاطین از صدر مشروطیت تا نظام پهلوی و خمینی به سلطان صاحبکران است! اما
مسعود بهنود پیرو منطق کدام دوره است؟ تمام دوران و تمام فصول؟
1- ناصرالملک
وقتی 114 سال پیش ناصرالملک به
طباطبایی(از رهبران مشروطه) گفت: آزادی برای مردم حکم "ران شتر نپخته"
دارد در رودهی خشک گرسنه!"
2- شیخ فضلالله نوری
وقتی حدود 100 سال پیش شیخ فضل الله
نوری گفت: " آزادی کلیتا کفر است! لفظ آزادی را بردارید که این حرف ما را
مفتضح خواهد کرد!
3- آخوند کاشانی
وقتی 66 سال پیش آخوند کاشانی در
مخالفت با رفراندوم ملی مصدق گفت: شرکت در رفراندوم خانمانبرانداز است و با نقشه
اجانب طراحی شده و مغبوض حضرتِ ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهشریف است و حرام. و
البته بعد هم با فرمانده اجنبی کودتا و یا ضدکودتای آزاکس یعنی روزولت امریکایی و
ام.آی.سیکس انگلیس با شعبان جعفری (معروف به بیمخ) همراه شد تا خانهاش در دربار
آباد شود!
4- پرویز ثابتی
وقتی 58 سال پیش، پس از پیشنهاد
جان.اف.کندی به شاه در باب انتخابات آزاد، تیمسار پاکروان به پرویز ثابتی ماموریت
داد تا زمینهی توسعه دموکراسی را بررسی و فراهم کند، اما او در گزارشی به شاه
گفت: "مردم ایران برای دموکراسی آمادگی ندارند" و جذبه و محبوبیت شاه
برایشان کافی است! انتخابات آزاد دست حکومت را می بندد و کار دست ما خواهد
داد" گفته شد که شاه از کوره در رفت و بعدها گفت: کسیکه این گزارش را تهیه
کرد شایان محاکمه است و مغزش معیوب است.
کندی توسط #مافیا ترور شد! اما ثابتی
هنوز در امریکا در امنیت کامل و زنده است!
آیا مسعود بهنود راز این امنیت مافیایی
را کشف کرده؟
5- خاتمی
وقتی حدود 15 سال پیش خاتمی(پدر خوانده
اصلاحات) گفت: "مردم ما دموکراسی نمیخواهند و خواستار مردمسالاری دینیاند!"
نتیجه: حالا شاید کمی بهتر منظور آقای
مسعود بهنود را از آن سه نقطه متوجه شویم! ایشان با شناسایی مناسبات قدرت (مبتنی
بر حکم حکومتی ولایت مطلقه فقیه)، از #تحریم_موقت صندوقی میگوید که برایش امید
مردمسالاری دینی موصوف خاتمی بود! همان مردمسالاری دینی که دموکراسی نیست! چون
ایشان جمع جبری ناصرالملک و شیخ فضلالله و کاشانی و ثابتی و خاتمی است و با هزار
دلیل(از رودلِ ران شترمرغ نپخته، تا حکم حرام و جذبه ی وحدتبخش سلاطین) انتخابات
آزاد را به قول شیخ فضل الله نوری "خانمان برانداز" میداند! چون بساط
بیدردسر نوالهخوران حاکمیت را بر میچیند! چون استقرار آزادی نیازمند تلاش جدی
خدمتگزاران مردم است و نیازمند پاسخگویی و راحتتر است که ایشان مزدبگیر اربابی
بلامنازع باشند!
به همین دلیل شاید بتوان به مسعود
بهنود "روزنامهنویسی برای تمام فصولِ حکم حکومتی" لقب داد! که مجری
سکانسی از سناریوی اربابی بودن امنتر از خطرِ مردمی بودن است!
.
2) تهدید گزمهها پرزورتر از تهدید
ارباب
وقتی در روز روشن، ذیل راهکار تحریم
فعال و میدانی طرح شده توسط من، یکی چون آقای دکتر حسین یوسفی (از قم و در تهران)
شهروند قانونا عقیم و بیسلاحی چون مرا تهدید میکند! باید فهمید که نباید به
سلبریتیهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی ایرادی گرفت!
نظام قانون سلطه، تنها در مقابل وحدت
میدانی ناشی از منافع مشترک مردم کوتاه میآید!
و پرچمداران اپوزیسیون بزرگترین مانع
بر سر این راهند!
چرا که سلبریتی هستند! و سلبرتی
نیازمند امنیت و زر و زور آسان است... و امنیت یعنی سوژهی قتلهای زنجیرهای
نشدن! یعنی با آزادی تاخت و تاز کردن در چارچوب خطوط قرمز نظام سلطه. یعنی حتی اگر
در روسیه و سوئد و نروژ و بلژیک و دانمارک و فرانسه و انگلیس و کانادا و امریکا
باشی، آنجا اربابی هست که دلدادهی ارباب بومی است و هوایت را دارد تا به عقوبت
بختیار و فریدون فرخزاد و شرفکندی و قاسملو دچار نشوی.
حالا دکتری پیدا شده در داخل که پیرو
مسعود بهنود است و مای بینوا را زیر چنگال ارباب بومی در وطن تهدید میکند! چون
طرحی ارائه شده که برخلاف سکانسِ فعلی سناریوی ارباب، هم مسالمتآمیز است و هم میتواند
ارباب را در میهمانی خودش آچمز کند و نیز کار را به انتخابات آزاد با نظارت مردم
بکشاند! و انتخابات آزاد با نظارت مردم، همان خطری است که مشروعیت نوالهخوران
قدرت غیرپاسخگو را از سکه میاندازد!
آری! اینجاست که باید گفت: این سلطان
است که گروگانِ گزمهها و ارباب قلعههاست! که بدون این گزمهها اربابی نخواهد بود
تا نان و شرابی بدون سرخر مهیا شود! و لب کلام اینکه: دموکراسی و مردم هر دو
سرخرند!
.
3) تطمیع و تحمیق و موجسواری روی امواج
برساخته تا ساحل
در پاسخ به تشریح و توضیح تاکتیک ربایش
موج مردمی و هدایت نرم امواج و موجسواری تا ساحل، یک پاسخ به نظرم میرسد: نظام چون
همیشه روی موجهای واقعی سوار شده و با تصرف واکنش تحریم انتخابات، برای انحراف از
تاکتیک #تحریم_فعال در میدان، این واکنش طبیعی را خنثی و منفعل و مال خود میخواهد،
و حالا با القاء آن به سلبریتیها( آنهم بصورت موقت) دست پیش گرفته، تا پس نیفتد!
چرا که از نظر اتاق فکر نظام، مهم
خوانش تعداد بیعت بالای 50 درصدی در صندوق تقیه و با قانون سلطه است، که در هر دو
حالت غیبت و مشارکت مردم، مهندسی آن در دستِ کدخدایی است! و تنها یک تحریم فعال
میدانی، میتواند بر خلاف مهندسی در پشت پرده، در یک میدان امن مقابل دوربینها،
اعتبار اکثریت را گرد اقلیت اثبات کند: تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!
بنابراین برای سلبریتیهای دارای
تریبون در اپوزیسیون، تحریم انفعالی هیچ افتخاری نیست!
همانطور که تهییج مردم به قیام پراکنده
گرد خویش با ادبیات سلبی-ایجابی آب ریختن به آسیاب نظام سلطه است.
این یعنی همانها که وحدت مردم را
همواره گرد خویش میخواهند و با شعارهای آتشین همه را به شورش پراکنده دعوت میکنند،
امروز مردم را از حضور نرم در یک میدان امن، برحذر میدارند! این میدان اگر در روز
انتخابات نباشد اما میتواند در تمام نمازجمعه باشد! اما چنین کلید مشکل گشایی بدون
فراخوانی از سوی اپوزیسیون متحد با سخنگویی یک فرد دارای کاریزما مقدور نخواهد شد!
و راز عدم وحدت اپوزیسیون به همین دلیل است! وگرنه تریبونهایشان از لحاظ مالی
تقویت نخواهد شد! و مهمتر از آن هیچ ضمانتی برای ترور نشدنشان نیست! پس اگر
پرچمداران هنوز زندهاند بهدلیل چاهنمایی ایشان روی امواج تهییج شدهی مردمی
است! و کارشناس موجسواری روی دوش مردم غیرتشکیلاتی، تنها اتاق فکر نظام امنیتی
است. گیریم هر روزه صدها اتاق ذکر با ادبیات سلبی-حذفی عین علف هرز در اپوزیسیون
برویند! باید دید امنیت این تریبونها را چه قدرتی تقویت و تامین میکند! تا در
این سکانس بتوانند تحریم را هم در حالت انفعالی آن تصرف و ابتر کنند و بدزدند تا
علی تنها بماند و حوض سلطونش و حکم حکومتی و مشروعیت جعلی همه گروگانِ لابیهای
روسیه و انگلیس و دلالان ارباب بومی با قدرت مطلقه.
کلید طلایی:
به همین دلایل است که باید دست از بساط
سلبریتیهای اپوزیسیون شست و در فکر یک #شورای_عام (قابل چالش) با یک سخنگوی دارای
کاریزما بود! نه پرچمدار و رهبری که اگر گروگان مافیا شود، ملتی گروگانند!
خیام ابراهیمی
17 بهمن 98
No comments:
Post a Comment