چشمچرانیِ
"کورماهی"
از شمارش پلکهایِ
نزده رویِ استاتوسها میتوان فهمید که: کار تمام است!
و میتوان دریافت که از یکسو ماهیفروشان و از سوی دگر ماهیانِ سیاهِ کوچولوی
رستگار، با چه ولعی زندگی را میدَرَند!...
درست مثلِ نوالهخورانِ مارکزاکربرگ که این سینه را هک کردهاند و به دم و بازدمها
مینگرند!
میتوان پی برد که... کار تمام است!
همین حالا
در همین لحطه که روی مبل 6 هزار دلاری، در آرزوی یک مشت دلارِ بیشتر، خاطرات دهها
هزاردلاری عمر را سق میزنی
چشمانش را درویش کرده، مبارزی در سواحلِ قناری
و جلز ولز دخترکِ معلولِ عوری را که 50 دلار چینی را بالا آورده، نمیبیند؛
و نمیداند که چگونه رعایایِ اهلِ سفرهی شبانرمهگی، کف کردهاند در خونِ کفتری
در کامِ کفتاری
.
و ماهیانی که صید شدهاند در آب گلآلوده، توی ماهیتابهی ماهیگیر، در همان حالی
که جلز ولز میکنند، به ماهیانی که در آبهای زلال به طعمههای رنگی طمع کردهاند و
در ماهیتابه جلز و ولز میکنند، میگویند: شما چرا؟... ما کور رَنگ بودیم!... اما
شما چرا به دام افتادید؟
آنان هم میان
حبابهای داغ روغن پاسخ میدهند: چون هنوز شما را نمیشناختیم! و نمیدانستیم که
تخمِ خودمان، در ماهیتابهاش، شما را هم جا داده است!
وگرنه آگاهانه طعمهها را نمیبلعیدیم، تا نسلش منقرض شود!
و خود را مقطوعالنسل میکردیم.
.
حالا شده حکایتِ جاذبههای تخمهای چینی،
که باید از ظاهر و باطن و اول و آخرش رونمایی شود!
تا آگاهی برود، پشتِ چشمانِ ماهیِ آبهای زلال...
تا بفهمد: وقتی درست در همین لحظههایی که در ساحلِ اَمنی آفتاب میگیری
پایانِ امید به تنها نان بربری در ترَکهای کویری گور میشود که روزی دریا بود!
و بفهمی: که چگونه باید میان حبابها، هنرمندانه به دادِ ماهیها رسید یا نرسید...
اما نخندید!
که وقتی روی
ماسههای صحرا بال بال میزنند
و کسی صدایشان را نمیشنود
تو جوری خود را به نشنیدن بزنی
که آب از آب دریاچهی آب شیرینِ دلت تکان نخورد!
و از آفتاب لذت ببری
وقتی لبخندی از رضایت در چشمانِ پرآب داری... یا نداری
وقتی سق میزند خاطرهی یک نان بربری را
از کف آشپزخانه تا مستراح... تا حمام خون
...
که کار نباید به اتاقِ خواب بکشد
و نباید خواببهخواب شود!
.
وقتی روی مبلِ شش هزار دلاری
خاطرات دهها هزار دلاری را سق میزنی
هنوز میتوان با یک سنت به عبارتِ بیست و پنجهزار ریال، یک نان بربری خرید
و یک روز دیگر زنده ماند
بدونِ آن اما... نه!
خیام ابراهیمی
26 خرداد 1400
No comments:
Post a Comment