به افتخار فرقهی "مسدود بهنودیان چندمنظورهی حزبِ بادی"
که این روزها
در مسلخ بیدادی، تنها مفتونِ هنر خطاطی استاد میرخانیاند و مینیاتور استاد
بهزادی... تا با رقصِ واژهها بخزند زیرپوستی در اخبار بامدادی، لایِ واژههای
گهربار اسناد حکم حکومتی با ائتلافِ خطِ زرنوشتِ پر تب و تابی میان رنگهای سرخآبی
و عنابی در کتاب نایابی با جلد کالینگور و کاغذ گلاسهی نابی، مفتون لبخندِ نازِ
شاعرانِ آتش به اختیارِ اربابی... تا به قیمت ویرانی یک ایرانی بشوند شاد به شراب
انیرانی در سُرسُرهبازی و عافیت بغضِ مادرانِ همیشه در غمبادی...!
تا مگر
بپاخیزند زرد رویان در نسیمِ استحالهی گلهایِ پژمرده و زخمی... در هر میدانی از
خوابی...که زیر آجهای پوتینهای تاراجِ انقلابی، رنگشان سرخ و کبود شود و
مهتابی... تا مگر برقصیم دست در دست... به افتخار جوانانی که مغزشان روی آسفالتها
پاشید و... بانگ مرغی برنخاست...
...
دوست داشتم در
روز بیعت زوری با آن یارِ جانی جانجانیِ قانونِ خیمهشببازی
در بیتِ پرده
نشینانِ اندرونی،
میلیونها
برده و گرسنه و تکه تکه و مثلهی بیرونی،
از خودخواری و
خونِدلخوری دست کشند و
با رقص و
پایکوبی و شادی... گردِ قصر رییس قبیلهیدارالمجانین حلقه زنند،
و قارقارِ
رجزهایِ شلغمالهدی را که از بالای کاکتوسهای کویری... غیرخود را تهدید به مرگ
کرده،
از بادِ غبغبِ
خالی کنند و
پرچم خود را
بر خرابههای کاخِ جغدآباد برافرازند
و قانون مرده
خواران را از سکه بیاندازند...
و برای زندگی
گلها در باغ سعدآباد... اعتباری غیرقابل کتمان بخرند!
افسوس که
پااندازانِ بلبلانِ چندمنظوره
در پشت تریبونهایِ
موسموسی خمارند و
به امید قطره
خونی در جامهای ارغوانی
مسخند در
توَهُمِ امنیتِ علفهای هرزه که در طوفان سرمستند و
با بلندگوهای
کرایهای روسی
به نیابت
قبیلهی مرده خواران بی.بی.سی
شلیک کنند
نفرتِ ناآرامی را از وحشتِ برباد رفتن تریبونها...
و در نبردی
نابرابر...با لبخندهای لرزان در برزخ روزمرگی
شلیک کنند
خندههای حرفهای را میان دوغ و دوشاب اخبار خویش
به بندگانِ
غیرحرفهای... که همواره دستهایشان از اسنادِ جنایت خالی است!
که هیچ
جنایتکاری سندی از خود به جای نمیگذارد!
که همواره
سندها در دست خبرگزاران حرفهای است!
بندگانی اسیر
که هرچند راه و رسم بردگی نتوانند... اما
رقص دست جمعی
را با ترانهی هم افزایی بر گور خویش
خوب میخوانند!
خیام
ابراهیمی
9 خرداد سال رهایی در میدان
.
کارم از گریه گذشته، به آن میخندم...
چیز دندانگیری برای از دست دادن باقی نمانده...
https://www.facebook.com/watch/?v=370021554048059
No comments:
Post a Comment