پروژه #تضمین_بیعت ، در #گام_دوم #عملیات_مرصاد قانونی
تضمین بیعت با هوچیگری آتشبیاران و آتشبهاختیاران و مالهکشی و چاهنمایی اصلاحجلبانِ بالای منبرها و پشتِ تریبونهای رسانههای جیرهبگیر داخلی و خارجی از فارس نیوز تا بی.بی.سی در فازِ #خالص_سازی قرارگاه عماریون، تا سرکارگرِ روزمزدِ ملک مشاع را به توهم اربابی خونخوار محق بدانند، تا خدا را بنده نباشد؛ چه برسد به اینکه با خوانشی خودسرانه در تابلویی بر سردر، رعیتِ مولا را صاحب حق و خلیفهی فیالارض والسماوات و سهامداران ملک مشاع بداند!
با اینکه
ضرورت تغییر سازوکار سلطه از سوی نظام سالهاست مطرح بوده و دارای چندین سناریو و
سکانسهای خاص بوده است تا به ضرورت موقعیت یکی از آنها اجرایی شود، کماکان در شلکن
سفتکن مترسکی بین داعش و برجام بر اساس استراتژی نظام، و بموجب حقوق ناشی از پیشخرید
اراده در قانون اساسی آن امام همام، به سعی ماجورِ ائتلافِ شیاطین اصفر اکبر،
بالاخره مدتی است که سکانسهای میانی یکی از سناریوها در حال اجراست. خیز #گام_دوم
رهبر اقلیت حاکمه اشاره به همین مرحله است. با اینکه پروژهی #تضمین_بیعت_ولایی هنوز
در ابتدای راه خود است، اما مگسهای وطنی روی کرمهای روشنفکرنمای فکل کراواتیِ
پیمانکاران و کاسبکاران نظام، در درون و بیرون از گود، شروع کردهاند به رقابت
برای ظاهر شدن در اشکال نوین زالو وارگی و خونکشی و آدمفروشی و روبوسی در دولت
انقلابی حکومتِ پادگانی/سپاهی/چینی/روسی. چرا که گویا غیرتِ ژلهای ایرانیانِ
رجزخوان، دیگر گزیده نمیشود، که اگر جماعتِ پامنبری قاقازاده مژدبا فرماندهی
ملاطائبیون/عماریون شاهد آن آشغالبچهی چینی باشد که با 50 دلار 50 دخترنوجوان را
تطمیع و برای شهروندان چینی تبلیغ کند! اما ایشان به روی مبارک نیاورند و رگ
غیرتشان در هیئات نوحهخوانی در سینهزنیِ ائتلافِ جنبش سبز و زرد و سرخ و سیاه
تحریک نشود، اما از دوچرخهسواری همان دختران مام میهن، قلمبه شود!
این یعنی
پااندازان متجاوز و کاسبان قدرت، موفق شدهاند با کش دادن بمبارانِ
اقتصادی/امنیتی/رسانهای بهیاری نوالهخورانِ بیتالمالی قانونا غصبی، از فرقهی
جمشید برزگران و مسدود بهنودیان و قاضیزادههای نازنازیِ بی.بی.سی نشین، تا
حقیقتنژادان ایران وایر و اینترنشنال تا خبرنگاران جوان و مکتبی فالس فیوز و
کیهان سوز و تابناک نیوز تا صدا و سیمایِ اتاق ذکرِ حضرت نظامِ مردمسوز، روی خون
هزاران جوان سفره پهن کنند و تحصیلکردههای گرسنهای را که سلبریتیهای دوگانهسوزِ
گاندوباز تحریک کردهاند، هشیار کنند که: تا توسط تیم ترور سربازان گمنامِ جاسوس
شهید موساد سعیدامامی واجبیخور نشدهاند، به فکر کلاهِ دزدی از سرِ بازماندگانِ
سرداران خونینکفن خاورانها باشند که باد نبرد و سرشان بیکلاه و بیحجاب نماند!
و ناگزیر و پاسخگو نباشند که: اگر برادر سازمانیِ سرگردنهدار محسن رضایی (بعنوان
تنورداغکن جنگهای گروگانگیری و گروگانفروشی و گروگانکشی درون شهری و برون مرزی)
روی جنازهی کودکان سوری، کباب کرده غلمان و حوری را، لذا برای دلبری از تو بعنوان
گروگان و قربانی بعدی چرا اینک با دلربایی و عینکی ملیح بوتاکس کرده تا چه کند؟ جز
گردوخاک به نیت گل آلود کردن آب و صید ماهی تازه از چشمان گیج، و تو چرا خوش نشستهای
و فراموش کردهای که اگر به شکلی این #بیعت را
از تریبون میدان توجیه و تضمین نکنی؛ بفرموده، خاندانت از بامداد تا شامداد سنگر
گوشتی خواهی ماند و تو هر لحظه از لندن تا منهتن در تیررس مایی ای خبربزار حرفهای...
که بقول رهبر کبیر نایب امام عصر جمعه، سیمولیشنِ شعبدهبازیِ به روال صندوق 88
توسط کدخدایی در یک روز است؛ اما تاثیر آن تا مدتها خواهد ماند!
پس بجنب تا
دیرنشده و در #عملیات_مرصاد دیگری، طمع کن به دلار و روبل و یورو از جیب مردم در
هیات پوند، و به دامچالهی خون شهیدان گام بگذار و بر سر دوراهی "رأی مخدوش و
خط خطی"، یا "رأی بدخط به رییسالسادات"، در کلاب هاوس چانه بزن و
برای قانونِ ابلیس و ائتلاف شیاطین با آلتِ گدا زادهگانی جاه طلب و کینهورز و
عقدهای، با قاقازادهگانی مامانی و روانی با فرزندانی لندنی، بیعت بخر
برایمان!... ثوابه!...
ای عنترِ
ترسیده از عقرب جرّار در حاشیه و...ای منترِ لوطی و عنترهای مار غاشیه، در
بی.بی.سی، تا فالس.نیوزِ فارسی!
پس: دست در
دست هم با حمایتِ بانکداران لندنی/اتازونی/فقانسی از تعاملی روسوپوتینچینی، بین
جنازههایی مردم مغبون و مفعول و معلول و پاره پاره، در ملغمهای از اخم و لبخند
و سکوت و هیاهو بین دوغ و دوشابی که سندش در دست خواص است و در دست عوام نیست، به
سرسره بازی روی خونِ مالباختگان عقب نگاه داشته شده در جبرجغرافیایی، بین استعمار
و استثمار سرسره بازی میکنند و رسانههای چپ و راستشان در اپوزیسیون و پوزیسیون
جعلی، به این شامورتی بازی و تجارت سودآورِ خونِ سهامداران خلع ید شده در آب و خاک
مشترک، دامن میزنند!
.
فرمانده #عملیات_مرصاد(دامچالهی خدعه): میدیم
سعید اسلامی بخوردت!
این روزها،
هجمهی عمومی نوالهخورانِ رجزخوانِ #هسته_سخت قدرت،
و سران #اتاق_ذکر در
#اتاق_فکر نظام
امتسواری راهزنان بر ملتِ لاجان، برای تداوم و تثبیت سلطه با رویکردی نوین در
پروژهی #گام_دوم ، درپرفورمانسهای متنوع از رومانس و
ملودرام کلابهاوسی تا عربده کشی اکشن و حماسی، به چشم میخورد!
از نیت و حرص
حفظ و استمرار قدرت به هر قیمت، توسط مجانین و بازیگردانانی که با ادعای خدمتگزاری
و کارگزاری برای خواست مردم وارد میدان شدند و با پنهانکاری و فریب و تقلب در
مفاهیم قانونی، با گرفتن بیعت از جهل مردم، قدرت خویش را تاکنون تثبیت کردند،
مدتهاست که رونمایی شده و این روزها بصورت شفاف اثبات شده است، که گویا طراح اصلی
قانون اساسی در سال 58 و نیز قطعا ویرایشگران آن در سال 68 کاملا آگاه بودهاند که
اهداف استثمار در راستای شل کن سفتکن گازانبرِ دوقطبیِ استعمار مردم نادان، بین
چپ و راست دو قیچی دموکرات و جمهوریخواه، تا اتمیزه کرده جهان برای استبدادی
تئوریزه شده توسط سران، بودهاست!
مردم بینوا و
پاره پارهای که این روزها شاهد یک سناریوی پر از سکانسهای تهدید و توپ و تشر و
تکفیر و ارعاب و جرزنی و لبخند خونین بانکداران لندنیاند، که چگونه در تعاملی
زیرپوستی اینک در عیان افسارگسیختهاند و ظاهرا حتی به شریکان
متقلب و زورگیر دیروزی خود که ظاهرا در حال حذفند، رحم نمیکنند!
عرض میکنم
ظاهرا... چون به عبرت سنوات پیش باور نمیکنم که حقوقدانان امنیتی و امین نظام در
سالهای پیش یکشبه یاغی شده باشند!
البته چه بسی
همه چون سرباران انتحاری نباشند، که شهادتین را آگاهانه زیر لب زمزمه کرده باشند و
در تغییر رویکرد نظام، راضی شده باشند به رضای ناخدایی که قرار است ایشان را بین
هوا و زمین، از عراق تا شام و دماوند و منفجر کنند تا شراب شهادت را آگاهانه و
ناخودآگاه بنوشند!
هستند آلتهایی
بنفش و سرخ و سیاه که میان گروگانها، هنوز شوق سرسره بازی روی جنازهها را دارند!
آنها که عمری
با تعمیم ابزار روشهای سخت به مناسبات مجازی و تعاملات نرم، عقوبتشان یادآورِ
احوال مردم هنگام اشغال فرانسه توسط نازیستهای آلمانی است!
.
یوز پُف کرده: "ایران پیکان میسازه... عراق آفتابه سازه!"
زمان شاه پس
از جنگ ظفار و در اثنای تنش ایران با عراق، بچههای ارتشی موقع بازی در محوطهی
خانههای سازمانی، دو دسته میشدند: و با چوبِ الکدولک میزدند به قوطی حلب روغن 5
کیلویی جهان، به رجزخوانی: ایران پیکان میسازه... عراق آفتابه سازه.
این مال وقتی
بود که تصویرِ شیرِ غرانِ وسط پرچم سه رنگ، خود را در آینه با یال و کوپالی میدید
و هنوز یوز پیر و پفیوزی ناتوان نشده بود و برای ترساندن موشهای درون دل گربهها،
خیلی ظریف پف نکرده بود و مثل لشکر سعیدهای قاسمِ انقلابی هی دم حجله، گربه کشی
نمیکرد و رجز نمیخواند! در باب این سعیدها از سعید حجاریان تا سعید امامی تا
سعید عسگر و سعید حنایی و سعید حدادیان و سعید مرتضوی و سعید طوسی و سعید جلیلی،
سالها پیش نوشتم... و حالا اضافه کن: سعید ممّد را... شاید معاون اول دولت جوان
ولایی در آفتابی در روز روشن در لشکر دیوان، و یا کماکان در سایه و در حواشی
ایوان...و یا در روزهای آتی در مهتابیِ مهتابشبی در عمق استراتژیک میدان...
.
چه باید کرد؟ یا نکرد؟!
سالهاست
که با استراتژی پیچاندن موضوع با تاکتیک آنالیز مناسبات قانونی قدرت در قالب
شعرگونه(با کشمش و نخودچی در کام) و یا با تحلیلهایِ شبههعلمی چپ اندرقیچی،
مطالب را جوری توضیح دادیم که با تعقیب و گریز و استعاره لای چسب زخم، روش شناخت
مسئله و مکانیسم علمی حل مسئله را تئوریزه کنیم تا پیش از هر گونه اقدامی، اذهان
عمومی را مشوش نکرده باشیم و لبّ لباب مطلب را تنها فرماندهان گردانهای تخریبچی
ارتش سایبری بگیریند!(اگر قوهی بصیرتشان بکشد) بلکه نوری به وجدان چرتیشان بیفتد
و هسته ی سخت قدرت را هدایت نرم کنند، و نیز شاید برایِ چشمِ یاران اهل نظر
پیرامونی و البته سرانِ غاصبِ تریبونهای اپوزیسیون بیرونی، مفید فایده افتد و بحثی
درگیرد و گرد کرسیهای آزاداندیشی گسترش یابد تا کار آلتهایِ روسی و ملکه، به کرسیهای
آزادپریشی نکشد!
در بازخورد
این تلاش مذبوحانه زندگی مادی را ذبح کردیم پای فرزندان مام میهنی که از آنتالیا
تا لس آنجلس و #ونکور مشغول
خودسازی بودند و بالاخره فهمیدیم که نور این شمع گویا مفید افتاده! اما چه سود؟
سودش اینکه کاشف بعمل آمد: ..."اختاپوسزادهها به خانه باز نمیگردند!"...
جایشان نرم و استکانِ چایشان لبریز و لبدوز و لبسوز و گرم است.
زندگی میان
لنگ و پاچه و بازوان اختاپوسها، مستی و حالی دارد حالا... و باید از ایشان از چه
باید نکرد گفت! نه چه باید کرد!
.
سر و ته مایهدارانِ میانمایه، در جیبِ سرمایه داران:
آنانکه پول و
قدرت دارند و یا در دستان قادر مطلقهای در اینسو و آنسو اسیرند، اساسا علاقهای
به هرگونه تحوّل معرفتبار ندارند! چه در اتاق فکر نظام و چه در پشت تریبونهای
سکولار دموکراسی، چه پشت مانیتورهایِ ویلایی در سواحل جزایر قناری...
این یعنی از
آسمان خدایان تا بالای منبر ملایان تا تخت سلطنتِ سلیمان، جملگی در حوالی میدانِ
شکمند گروگان، و یا در بصیرتِ چشم و بناگوش و مغز و گله پاچهاند و تو در هپروتی
میان شبکهی بازوان چند اختاپوسِ زنجیرهای! یکی اختاپوس واقعیت روزمرگی زیر
بازوان یک اختاپوسِ غاصب بومی، لای پرو پاچه و بازوان یک اختاپوس منطقهای، در کنف
حمایت بازوان یک اختاپوس جهانی... تمام این اختاپوسها هشت پا و بازو داشته و
دارند... البته اختاپوسهای محلی مفلوک، بعنوان جانبازانی در دوقطبیهای زنجیرهای
از لندن تا منهتن و اکبرقاتل خفن، در جنگی بنا بر فلسفه ی تضاد منافع، غالبا یک یا
چند بازور و پای خود را در جنگهای زرگری از دست داده و جانباختهاند!... و وقتی
اختاپوسهای کوچک در مفاصل خود دچار آرتروزند، تو باید عصایشان شوی و مثل تف
سربالا، باران شوی بر دانههای گندم در خاکِ سر خودت و در واقع جور آب و نانشان را
تو بکشی!... بکشی و بکشی... تا نیمهشبی جام شوکران را سر کشی.
.
اختاپوس:
اما در باب اینکه کدامیک از نگهبابان این مفاضل اختاپوسی، از بند انگشتان تا مچ و
آرنج و مهرهی گردن تا مخچه و مغز، گروگان کدام قسمت کالبد و روان خویشند، قضاوت
نمیکنم.
اختاپوس هشت پا و بازوی جدا از هم دارد که از یک مگس روی یک بازو تا سلولهای
سازمانی در خط مقدم، خود را از پشهی روی بازویی دیگر جدا میبینند! حال آنکه تمام
بازوان به یک اتاق ذکر یا فکر در مغز یک هشتپا، وصلند!
شرح وظایف از ستاد اتاق فکر تا صف و رجزخوانان و قمهکشان دیپلماسیِ میدان
...
و یکی یکی آمدند به میدان دیپلماسی ولایی:
حکایتی است غریب، حکایت عقب ماندههای اِنقُلّابی
ز نسل مرده گرفتهاند مجوزی از قانون رعیت و اربابی
که وقت نمایش #تضمین_بیعت با
کدخدای ولایت مردابی
هر آنکس که بیعت نکند یا اعتراض، در سیخشان تو کبابی
.
و دست پیش گرفته اینک آن سعیدک قاسمنشان:
پس از سعید امامی و سعید حنایی و سعید عسگر و سعید حجاریان
پس از سعید مرتضوی و سعید حدادیان... و سعید طوسی و سعید جلیلی و اینک: سعید ممدیان
و بدین سیاق در یک حکم حکومتی فرمایشی از خیمه شبباز و فرماندهی گردانِ حبیبان
نرمشی، بین اتاق ذکر تا اتاق فکر، لشکر رجزخوانان چالشی، جملگی با هجمهای
فرسایشی، وارد معرکه شدهاند به ترتیب حروف الفبایِ خون و... کلّاشی:
.
پناهیان:
گفت آن پناه گرفته در سنگر مژدبا به گردان حبیب:
"آنکس
که باور ندارد حکم شورای نگهبان را با فریب
مفسد فی الارض است و حکمش هست شهاب ثاقب
فرمانبری ز حکمِ حکومتی بر همگان هست واجب!"
هر کس نپذیرد خشتکش همچو دشمن است پــــــاره
اصل رقابت بر دشمنی است و نامزدانمان هم کرایه
تکلمه:
شورای نگهبان و رهبرش گرچه خدمتگزارند و نایب
لیک ازز فرط غیرپاسخگویی قانون، گشتهاند غاصب
گفتی که دژمن چه خری است؟ خشتکش هست پاره
احسنت به این دک و پوز و دهان ولایی و فک و آرواره
گفتی که اصل رقابت است از مصادیق جنگ و دشمنی
یا تسلیم و مفعولِ فاعلان باید شد و یا فاعلی چون منی
گفتی پناهیان و نگفتی که تو خــود منفعل ز کدام فعلی؟
کز پشتِ فاعلان میدان بلبلی و چنین بچه شیر منفعلی!
.
آقا تهرانی:
گفت آن آقای تهرانی که ای معترضین به شیطان رجیم
تحملتان میکنیم اول و سپس جملگی جمعتان کنیم
نظام نباید به زیر سوال برود! همیشه روی کار است
تحملمان کم است، اگر این بار گران برایتان خار است!
.
ابراهیم رییس الساداتی:
در کهف الشهداء گفت ابراهیم، که پینه زده با تتو بر پیشانی
باید که جای مُهر جدیدم را طلیعهی دولتم بدانی!
این تتوی جدید ز همنشینی با تتلو به پیشانیام نشست
همنشینی با رفیقان ناباب کرد مرا سلبریتی پرپکانی.
.
علی لاریجانی:
آن بندهی خدا که به کوه و دمن سر زد از بی صلاحیتی
آهی کشید و بر سر سنگی نشست و گفت ای خدای دزدان، شفاعتی!
این چه حکمتی داشت که در ولایت غصبی، همچو رعیتی
دعوتم کردهاند ابتدا و سپس مچلم کردهاند بیحمایتی!
.
تکلمه:
آنکس که به اعتراض کوچکزاده وقت تصویب برجامِ ضربتی
گفت که من بی تقصیرم و برجام هست پروندهی ولایتی
در امنیت امام مستضعف همین بس که مستضعفین
باید که لقمه شوند چو امتی فدای حقوق امام مستکبرین
.
جهانگیری:
مامان در پنت هاوس عاشقتم! آمده بودم تا زِ بانیانِ بحران بگم بگم...
جهانگیرا...
گفت مشحسن ز بانیان و... تو گــاوِ مشحسنی، ای جهان!
آخر چگونه آگاه تر از آفرینندهی یوغ و رسنی، اسحاق خان!
این گفتن نسیه و بگم بگم ز محمودتان به ارث رسید
استادی فن رکب زدن و سرقفلیاش از اوست، ای چاخان!
.
1. محسن اراکی(عضور خبرگان): چرا همه بازویِ اجرایی یک هشت پایند؟!
انتخابات یعنی اعلام فرمانبری! یعنی مردم اعلام میکنند ما فرمانبر این نظام الهی
هستیم و میخواهیم برای کمک به فرمانروای فعلیمان(ولی فقیه) بازوی اجرایی انتخاب
کنیم!
نه دیگه: شترسواری دولادولا نمیشه! انتخاب بازوی اجرایی هم اگر همان معنای اولی را
دهد، آنوقت یعنی ما با امر مولی، بیعت میکنیم! مولایی که هر بار صادقانه در نمایش
روحوضی موسوم به انتخابات میگوید: مهم بیعت با قانون نظام است نه گزینش شخصیتها و
آدمکهای و بندگان و عابدان ملتزم به من. چرا که یک دور ما به یک تنورداغکن معرکه
چون محمود نیازمندیم... یک دور به حسن کلید ساز تنورچسبان که اگر برای مشتریان نان
صد تا چاقو بسازد یکیش دسته ندارد! (فقط تیغه دارن که هر کی بهش دست بزنه، انگشتش
ببره).
.
2. علی القاصیمهر (دادستان تهران) به نامزدهای انتخابات رئیسجمهوری ایران
هشدار داد که در صورت عبور آنها "از خطوط قرمز نظام" در تبلیغات و
سخنرانیهای انتخاباتی، با آنها "قاطعانه" برخورد میشود. این برخورد
"بدون در نظر گرفتن موقعیت و جایگاه" افراد صورت میگیرد.
.
3. صديقي(امام جمعهی دارالخلافه طهران): انتخابات جای احزاب نیست، باید به
انتخابات به چشم یک عبادت بنگریم! انتخابات جای حزب و حزب بازی نیست، بلکه این
موضوع را باید جزء حقوق نسل ها بدانیم و امانت الهی را به دست افراد صالح و شایسته
بسپاریم؛ امروز باید به انتخابات به چشم یک عبادت بنگریم.
.
4. سردار سلامی(فرمانده کل سپاه نظام): هر رأی یک موشک است!
در گفتوگو با شبکه روسی «روسیا الیوم» مردم ایران به دستورات و توصیههای رهبری
درباره مشارکت گسترده در انتخابات لبیک خواهند گفت و عمل خواهد کرد. (روزنامه
جوان).
.
5. مهدی
طائب(فرمانده
قرارگاه عمار و کارشناس خالص سازی):
او علیه حسن خمینی گفت: خالص سازی انقلابی کار ماست! و در این تکلیف الهی ناخدا،
عزممان جزم است و یقینا موفقیم! او نگفت که در کار حقوق مردم برای حذف مخالفین
قانون اساسی، چه کاره حسن مردم است؟!
.
6. خ.شریعتمداری(بازجوخبرگزار تخریب
کیهان): شلنگ تراز مال من است!
قوه مجریه باید در دست کسانی باشد که در تراز جمهوری اسلامی باشند.
در کار شاقـــول و تراز و فرغون و ملات و بیل و کلنگ
این خانه خراب، به فکر شلنگ است و بساط سیخ و سنگ.
.
7. رمضان شریف (سخنگوی سپاه پاسداران): رسانهها به مطالبات رهبری، تیشه
نزنند! تیشه مال رهبر است!
او به تهدید فعالان رسانهای پرداخت و به آنها هشدار داد که با گزارش مشکلات کشور
"تیشه به ریشه نظام" نزنند!
وظیفه اصلی فعالان رسانهای در انتخابات، تحقق مطالبات رهبر
انقلاب در مشارکت حداکثری است، چراکه تلاش دشمن کاهش حضور حداکثری مردم در
انتخابات است!
جای طالب و مطلوب و مطالبه این است! نه برعکس!
.
8. آخوند حسن طیبی فرد:
جانشین
نماینده ولی فقیه در سپاه و مبلغِ تکاندن خانه، گفت:
کشور وارد یک تغییر و #خانه_تکانی میشود.
خبر آنلاین/ نقل از صبح صادق.
.
9.حسین اشتری (فرمانده ناجا، مسئول میدانی کشتار آبانماه98): تکلیف مشارکت
زوری.
او صبح جمعه 7 خرداد1400، ملت را تهدید کرد: هر کس انتخابات را تحریم کند ما با او
مقابله میکنیم!
او در جمع مسئولان هیئات مذهبی به مداحان گفت: شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی و
الهی و ملی است و تاکید کرد همه باید به پای صندوقهای رأی بیایند! اگر به نظام
ضربه بخورد به همه کشورهای مسلمان ضربه خواهد خورد! او گفت مشکلات فعلی نتیجه ی
انتخاب مردم است و نباید آنها را "پای نظام و اسلام و رهبری" گذاشت!
یعنی بین احمدی نژاد و موسوی اشتباه شده و کدخدایی بفرموده خطا کرده است!
.
10. علی اکبر رائفی پور: تهدید مخالفان مشارکت به زندان
او بعنوان یک خیالپرداز انقلابی و توجیهگر قدرت صاحب بیت المال، با انتشار عکسی
از زندان اوین در آینه اتومبیل، مخالفان و تحریم کنندگان را به زندان تهدید کرد و
نوشت: زندان از آنچه در آیینه می بینید به شما نزدیکتر است.
.
11. احمد بیرقالهدی: "حکم تحریم که کفر است و ارتداد، دانی چیست؟"
بنا بر تکلیف آقا و حدیث نبوی کسی که در انتخابات شرکت نکند نامسلمان و کافر است.
نامسلمان است هر کس در نمایش روحوضی انتخابات، با کارگردان و سناریست و بازیگردان
و بازیچهها و بازیگرانان یک تهیهکننده، بیعت نکند!
.
12. امیرعلی حاجی زاده (فرمانده نیروی فضاهوای هواپیمای اوکراینی سپاه):
به لایه های دوم سوم فرمایش آقا عمیق بشید! متوجه بشید: ما باید مسیرمون صد در صد
انقلابی باشه.(گیریم منتهی به مسیر هواپیمای اوکراینی) کسی که کوچکترین زاویهای
با فرودگاه ولایت داره از نظر ملت حزبالله مردوده. کسی نباید اینا رو تائید بکنه!
کسی نباید بره پشت سر اینا قرار بگیره! اینا رو باید با مراقبت انشاء الله دنبال
بکنیم. عین موشک!
.
و اینک رجزخوانِ سیزدهم، که پس از مدتی خفهخون فرمایشی در آب نمک، بفرموده از چله
درآمده و رها شده وسط میدان( عین دکتر شعبان بیمخ):
.
13. سعید قاسمی(رجز خوان ولایت در جنگهای زرگری و زورگیری از راه دور):
او در یک
روستای دورافتاده گفته: "ای مخالفانِ مطالباتِ رهبر نظام، بیایید وسط جمعتان
کنیم!
ما در اوج قدرتیم، خاله جان، عمه جان! من به پدر و مادر خودم هم رحم نمیکنم! شما
که خواهرشونی!.... بیا وسط ببینیم چند مرده حلاجی ای محمود جان! ای زنگی مست؟ بیا
وسط دیپلماسی میدان، چه سخت و چه نرم! بسم الله... بیا! اصلا بیا و تحصن مسالمت
آمیز کنید! تا همهتان را جمع کنیم... نامرداش نیان!"
تا روز معرکه چیزی نمانده: کل ارض کربلا... و کل یوم عاشورا... اصلا فرض کن ما
یزید و شمر! خاله جان! عمه جان! (ای خواهران پدر و مادر جان)!
اصلا ای خودِ خودت، حسین جان! بیا وسط اگر حریف مایی!
بیا میدان! تا جمعتان کنیم! نامرداش نیاد...
با پوزش: این یوز پف کرده و یا
بالعکس و عوضی و دیوانه، مملکت را با چاله میدان اشتباه گرفته، دیپلماسی ولاییاش
شبیه هارت و پورت یک دزد سرگردنهی متجاوز شده که از وحشت انتقام مالباختگان، شبها
خوابش نمیبرد و توی خواب بلند بلند هذیان شلیک میکند!
لذا هی توی روستا، هم ولایتیها و باغداران بیخبر و بینوا را به عذاب انداخته و
گرد خود جمع کرده، به هوای اینکه حاج سعید فرمان داده امروز سخنرانی آتشین دارد که
جهان را تکان خواهد داد. قوچعلی و صمد و باقرزاده ی بینوا هم از ترس آزارهای
سادستیک این موجی، آمده اند 20 تا 30 تا صندلی کرایه کرده اند در روستا، تا ایشان
با موبایل فیلم پر کند و با یک کلیلک بفرستد بدست سربازان جیرهبگیر ارتش سایبری
در مرکز تا پروموتش کنند! به امید اینکه پورسانت قابل توجهی نصیبشان شود! ظاهرا هر
فیلم چند میلیون برای شریکان دزد بیتالمال و رفیقان قاتله، آب میخورد!
این هم شده تولیدات ارتش سایبری در جنگهای چریکی لفظی و زیرلفظی، از شهر تا روستا.
تا شاید روستاییان بترسند و از شرّ سعیدِ مش قاسم بروند رای دهند! تا فعالیتهای
فرهنگی/نظامی مدیر صدا و سیمای عماریون و شرکاء در گردان حبیب، هر ساله حتی پس از
پرواز ملکوتی باباش، میوه دهد!
جل المخلوق! یک سرباز گمنام این گردان در ماموریتهای میلیاردی درون و برون مرزی هم
یافت نمیشود، که قرصهای نایاب این نابازیگرِ مجنون را از محل بودجهی ارزی نمکی،
از لندن تهیه کند و بموقع به روستای ایشان برساند! چند سال است که حالش همینقدر
بحرانی است و به حال خود رها شده... بینوا حاج سعید دهم... این بسیجی مسئول کیک و
ساندیس و قمه میان همهمه.
خیام
ابراهیمی
10 خرداد
1400
No comments:
Post a Comment