Sunday, June 6, 2021

هتل کالیفرنیا

هتل کالیفرنیا
=======
گروگان مَشو!
به وفایِ "عهدِ دیگری به وَهمِ تخدیرِ هیچ سربارِ گمنامی، بر دار و مصلوب مَشو
!
در گُنگیِ هیچ رَسمِ کهنه و نو،‌ آلَتِ مطلوب مشو
!
آزاد شو
!
در گـــورِ هیــــچ خدایِ مُرده‌، مُردار و مغلوب مَشو
!
شکّ کن به اعتیادِ خویش
از وَسوَسه‌یِ پرواز رویِ بال‌هایِ جغد
در منطقِ خلسه‌یِ هیـــچ فاعلی مفعولِ دسیسه‌ و مرعوب مشو
!
از هیچ دَرِ باغِ سبزی به جهنم
#بیعت ورود مَکُن!
در هیچ هتل کالیفرنیایِ اربابِ جنون، میهمانِ ضرب و تقسیم جانی و مضروب مَشو
!
به میهمانی اگر می‌روی، با گلستان برو... اما لقمه‌ی محبوب نشو
گلوله را در بر بگیر تا ذوب شود در تو... اما تشنه‌ی مغلوب نشو
...!
آزاده‌ای اگر
تو را به میهمانیِ خودت دعوت می‌کنم، نه خویش
!
تسلیمی اگر
بنده‌یِ خدایِ ایستاده بین قلب و عقلِ خود باش، نه بیش
!
-جایی نزدیک تر از نبضِ رگِ گردن-
گروگان مَشو در منطقِ سفسطه‌‌یِ لذّت و جرعه‌ی منطقِ ناطقِ هیچ مشروب مشو
!
در بازیِ جذابِ زر و زورِ دیگری
در مسیرِ یکطرفه‌یِ حقیقت، به روایتِ مجبورِ پدری
تسلیمِ خود باش به ندایِ پرودگارِ درونِ خویش
که تو را از وجدانِ ایستاده بر سرشتِ پاکِ خودت بالا می‌برد
که با تیک تاکِ گام‌هایِ خودت هم‌نواست
!
که ترانه‌یِ باوَر
از همخوانیِ خواهرانِ توأمانِ گمان و واقعیت سروده می‌شود
و به ضرب‌آهنگِ نشانه‌ها در کتابِ طبیعت
خود را می‌نوازد
!
و از همآغوشیِ نور و آب و هوا
در خاک و دانه، میوه می‌زایَد
!
گروگانِ هیچ گروگانی مَشو، در جهانِ اول و دوم و سوم
!
و به عهدِ خود
با خدایِ زنده‌یِ درونِ خود وفا کن
!
اما منکوب مکن
و من‌کـــــــــوب مشو
!
خیام ابراهیمی
25 مهر 1395

---------------

پی‌نوشت:

*متن کامل ترانه :

Hotel California

هتل کـــــــــــالیفرنیا

On a dark desert highway, cool wind in my hair

درآزاد راهی تاریک و سوت و کور ، خنکای باد لابلای موهایم

Warm smell of colitas, rising up through the air

هوا آکنده از بوی تند کالیتاس (نوعی مخدر گیاهی)

Up ahead in the distance, I saw a shimmering light

در فاصله ای دور پیش رو ،نور لرزان چراغی را دیدم

My head grew heavy and my sight grew dim

سرم سنگین شد و چشمانم سیاهی رفت

I had to stop for the night

ناگزیر بودم که شب را توقف کنم

There she stood in the doorway

آنجا دختری در میانه در ایستاده بود

I heard the mission bell

صدای زنگ ورود به هتل را شنیدم

And I was thinking to myself

با خود در این فکر بودم

this could be heaven or this could be hell

که این می تواند بهشت باشد؟ یا جهنم؟!

Then she lit up a candle and she showed me the way

سپس شمعی روشن کرد و راه را بمن نشان داد

There were voices down the corridor

پائین راهرو صداهائی بود

I thought I heard them say...

فکر می کنم که شنیدم می گفتند:

Welcome to the hotel California

به هتل کالیفـــــــــــــــرنیا خوش آمدی

Such a lovely place

چه جای دل انگیزی

Such a lovely face

چه صورت دوست داشتنی ای

Plenty of room at the hotel California

اتاقهای زیادی در هتل کالیفرنیا هست

Any time of year, you can find it here

تمام طول سال خواهید یافت

Her mind is tiffany-twisted, she got the mercedes bends

ذهن او بسان توری نازک پیچیده شده ای است، او صاحب این مرسدس است

She got a lot of pretty, pretty boys, that she calls friends

پسرهای خیلی زیبائی را از آن خود کرده که دوست خطابشان می کند

How they dance in the courtyard, sweet summer sweat

وه ، که چگونه در حیاط پایکوبی میکنند ، تابستان گرم و دلچسب

Some dance to remember, some dance to forget

بعضی می رقصند که به خاطر بسپارند، بعضی می رقصند که فـــــــراموش کنند

So I called up the captain

سپس پیشخدمت را صدا زدم

’please bring me my wine’

لطفا" شراب مرا بیاورید

He said, ’we haven’t had that spirit here since nineteen sixty nine’

او گفت که از 1969 آن مشروب را اینجا نداشته ایم

And still those voices are calling from far away

و همچنان آن صدا ها از دور دست فریاد می زنند

Wake you up in the middle of the night

در نیمه های شب بیدارت می کنند

Just to hear them say...

تا بشنوی که می گویند

Welcome to the hotel California

به هتل کالیفرنیـــــــــــــــا خوش آمدی

Such a lovely place

چه جای دل انگیزی

Such a lovely face

چه صورت دوست داشتنی ای

They livin’ it up at the hotel California

آنها به خوشی در هتل کالیفرنیا روزگار را می گذرانند

What a nice surprise, bring your alibis

عذر تو چه تصادف جالبی را به دنبال داشت

Mirrors on the ceiling,

آینه های روی سقف

The pink champagne on ice

شامپاین عالی در (ظرف) یخ

And she said ’we are all just prisoners here, of our own device’

دختر گفت که ما با میل خود در اینجا زندانی هستیم

And in the master’s chambers,

در اتاق رئیس هتل

They gathered for the feast

برای جشن دور هم جمع شدند

The stab it with their steely knives,

با چاقوهای فلزی خود ضربه می زدند

But they just can’t kill the beast

اما قادر به کشتن آن شریر نبودند

Last thing I remember, I was

آخرین چیزی که به یاد می آورم

Running for the door

در حال دویدن به سوی در بودم

I had to find the passage back

می بایست راه برگشت

To the place I was before

به جائی که قبلا" بودم را پیدا می کردم

’relax,’ said the night man,

مسئول شب گفت : آرام باش

We are programmed to receive

ما برای پذیرایی شدن اینجا هستیم

You can check out any time you like,

شما می توانید هر زمان که مایلید قصد رفتن کنید

But you can never leave!

اما هرگــــــــــــز نمی توانید اینجا را ترک کنید!

https://www.facebook.com/watch/?v=171290260503333

  

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...