#گاندو / قسمت اول
#گاندو (1):جهان به دوربین مداربستهی "من" مجهز است!
#گاندو (1):جهان به دوربین مداربستهی "من" مجهز است!
"سریال
تلویزیونی گاندو" یک کمدی-الهی-جنایی بدلی و بامسماست! که جنایتش با قوم
تبهکار ماست! ماجرای دشمنی خالهخرسه با دوست و خیانتِ بادنجان دورقاپچینهای
تازهبهدورانرسیدهی معلق بین عالمِ پایین و بالاست؛ که با هزار نرخِ ظاهری،
بزرگتر از باطن یک دعواست! دعوایش پلیسیو امنیتی برای جاسوسهاست! نرخهایش،
چیدنِ تکتکِ بال و پر رعایاست؛ و دعوای اصلی بر سر لحافِ ملاست و نیتش قربت و
تبرئهی حضرتِ والاست! گاندو نوعی تمساح بومی مراقبِ کدخدای دهِ علیاست که با چپ و
راست کردن زر و زور، در تزویرِ تامین خوراکِ گزمهها از قصابی و سلاخیِ گوشتِ
رعایای دِهِ سفلاست. جناح چپش فکِ پایین و جناح راستش فکِ بالاست؛ که در میان
دندانهای تیز و غیرپاسخگویش، حرکاتِ موزونِ اعتدال و نرمشِ زبانی پروپاگاندا
پیداست.
نتیجهاخلاقی و نکات ایمنی:
بیننده گرامی!
در تنازع بقاء، یا موش شو در سوراخِ
بیتالمال؛ یا سوسک شو در سوراخ بیتالمبال؛ و یا پرستوی دوجانبه در 10 کیلومتری
جنوب بیتالمقدس در بیتلحم، چون سگِ زردی مراقبِ شغال و بالعکس. در غیر اینصورت،
در این ولایت لایق زنده بودن نیستی و بهتر است گورت را گم کنی و از منظرِ حضرت
دوست تا میتوانی دور شوی... کجا؟...یا به فرنگ و یا گورستان.
باور کنید این تاویل من از فیلم نیست!
این حرف رک و پوست کندهی تهیه کنندهی این فیلم در 40 سال گذشته بود که آن را سرِ
هر بزنگاه به غیرخودیان تکرار کرده است.
ترجمان فیلم این میشود که اگر بخواهی
عین آدمیزاد و یک انسان طبیعی زندگی کنی، و یا به قولِ شاهزاده "وزِ
وِز" کنی، باید بدانی که:
"ای مگس! حضرتِ سیمرغ نه جولانگهِ
توست...عرض خود میبری و زحمت ما میداری!
تو به تقصیر خود افتادی از این در
محروم... از که مینالی و فریاد چرا میداری؟"
.
فیلمنامه:
ایدهی طرح و ساخت فیلمنامه، شاید
برگردد به دقیقا 41 سال پیش، درست در چنین روزی در 21 تیر 57 (7 ماه پیش از شبِ
توفانی در 21 بهمن) روزی که حضرت مولا در دوران تبعید خود در ایرانشهر، وقتی بر
اثر سیلی آسمانی 80درصد شهر ویران شدهبود و در کمکاری رژیم پهلوی همچون سیل
زمینی اخیر شیراز و گرگان، به سیلزدگان سیستانی آذوقه و یاری میرساند! شاید او
هیچگاه فکر نمیکرد که 41 سال بعد، خود عامل قطحی سیستماتیک بین ملتی غیرخودی شود
تا در فقر و تکافتادگی و استیصال تبدیل به آدمکهایی شوند جاسوس و آدمفروش که با
موجسواری بر #ژن_برتر ایدئولوژیک، با لذتی موروثی یکدیگر را به نظامی توتالیتر
بفروشند و چون کران و کوران بهروی مبارک نیاورند که: هرچند دینشان به
"ولاتجسسو" سفارش کرده اما ایمانشان به حکم حکومتی #خمینی ممکنالخطا،
ایشان را از ساحت انسان به آدمکهای فوتبالدستی تنزل داده و دیگر آن "سفارش
دینی" در مورد هر شهروند ایمانی، کاربردی ندارد و جامعه به #تناسل_فلهای_کروموزومهای_انتحاری_گمنام
و عقیم، نیازمند است! پس پیش بسوی ایران 150 میلیونی تا 1400.
این همان موقعیت و احساس مردم آلمان در
زمان #هیتلر است که با سرقفلی #ژن_برتر یهودیان را برای اعزام به #گتو (شهرک اقلیتها)
به نازیان می فروخت!
گاندو (تمساح پوزه کوتاه سیستانی)
ترسناکترین و مقدسترین جانور بومی و اجتماعی ایران است که خیلی خونسرد و بی
سروصدا با #بصیرت به حفر کانالهای عمیق بطول 15 متر در آبگیرها و #محیط_زیست خود
میپردازد و در عملیات #مرصاد ، درندگانی چون ببر و انسان را بهعنوان قربانیان
خود یکی یکی میبلعد، تا روزانه یکی دو کیلو گوشت مورد نیاز رگهایِ حیاتِ خود را
تامین کند!
استراتژی فیلم گاندو، فرافکنی مسئولیت
قادر مطلقه در سرنوشت ویرانِ امنیت مردم و تسلیم و پناه بردن مردم مرعوب و غارتشده،
به وکیل خدا بر روی زمین از شر وساوس و توطئهی جاسوسان شیطان بزرگ است! که طی آن
با سفسطه و بمبارانِ اطلاعات دوغ و دوشابی، به القاء حسِ نیاز به امنیت ناشی از
پریشانی و علیلی و استیصال به شهروندان میپردازد، که میان خطر تهدید امنیتیِ
درندگان و جاسوسان آدمخوار، باید در پناهگاهی میان دو پوزهی کوتاهش ایمنی خود را
حفظ کنند تا لابد در صورت کمبود شکار در دوران تحریم، با مجوز قانونی در کمال
خونسردی دریده و بلعیده شوند!
در اثنای جنگ جهانی اول و در دوران
قحطی و تحریمِ خودکامهای موقتی مثل هیتلر در آلمان، وقتی شهروندان در چنبرهی
توهمِ فرهنگی خودبرتربین، آچمز بودند و یهودیان را به نازیها لو میدادند، تا
معلولینشان برای اصلاح نسل به کورههای آدمسوزی منتقل شوند و بعدتر ژنهای
برترشان در اورشلیم اسرائیل اسکان یابند، شاید کسی به فکرش هم خطور نمیکرد که
همین یهودیان روزی جهان را تصرف کنند!
نهایتا هم #خمینی بهیاریِ حضرتِ ارباب
عالم، با موجسواری بر هیجانات و هوش هیجانی نازل قومی تبهکار، سلطان صاحبکران شد؛
و هم اسرائیل بهعنوان یار تمرینی او. یکی در بیت حقیر خویش در کهکشان و دیگری در
بیت کبیرِ خویش در دهکدهی جهان.
در ادامه به اینکه برای کدخدا شدن در
دنیا، چرا باید #اسرائیل را مربیِ پرورشی خود قرار داد، تا هم به خود گند نزد و هم
گنده شد، اشاره خواهد شد!(گیریم به هر غیرخودی گند بزنی)... نه اینکه هم به خود و
هم غیرخود گند زد و ضمنا گنده هم نشد!
.
#گاندو با حضور در تمام استیجهای جهان
از ته چاه اسفلالسافلین و مخفیترین دخمهها
گرفته تا بالای دیوارچین، قصد دارد به
موش و سوسک و پرستوها این را القاء کند که، خیلی مراقب دم و بازدم خود باشید: این
جهان به دوربین مدار بستهی "من" مجهز است.
ادامه داراد...
خیام ابراهیمی
21 تیر 1398
No comments:
Post a Comment