Monday, July 22, 2019

قتل یک نوشته در باب قتلِ مقتول #نجفی


خودشناسی بی‌جربزگان ریاکار فیس‌بوکی با نانخورش #شریک_قاتل (به شهادت تاریخ) و #نجفی_قاتل (به اقرار خودش):
پس از نامه‌ی سبمولیک به #شاهزاده_رضا_پهلوی در استاتوس قبل، فکر کردم دیگر تمام حرفهایم را در فیسبوک زده‌ام و حرفی باقی نمانده؛ اما امروز متوجه شدم که یکی از استاتوس‌هایم با مباشرت یک دوست و توسط فیسبوک به قتل رسیده است. این دومین استاتوس است که توسط دوستان وطنی ریپورت، و توسط فیسبوک بی‌وطن حذف می‌شود. شاید هم کار کار انگلیس باشد! 
https://static.xx.fbcdn.net/images/emoji.php/v9/t4c/1/16/1f642.png:)
اولی شعرگونه‌ای بود راجع به #شاعران_حکومتی با عکسی از #گربه_نره با عینک دوصفرهفت؛ که البته چون متنش را کپی کرده بودم بازنشرش کردم.
لجن یعنی: دست دوستی دادن به کسی که با او صادق نباشی. درست مثلِ دور از جان پیروانِ رهبر انقلابی که روی جنازه‌ی مردم با شهیدان و ولی دم #خدعه می‌کند و یک عمر به ریش ملت می‌خندد!
این نوشته راجع به #نجفی توسط برخی از دوستان ریپورت شد! در نوشته من به نجفی توهین نکردم... حتی حدس زدم که قاتل نباشد! تنها ماجرا را از منظر یک شهروند غیرخودی تحلیل کردم.
لابد باید تعداد ریپورت کنندگان بصورت سیستماتیک و با هماهنگی، آنقدر زیاد باشد و یا لااقل موردی را بر خلاف پروتکل فیسبوک، به زبان نشناس‌های فیسبوکی القاء کرده باشند، که تا بیایی خلافش را ثابت کنی، فرصت منقضی و نوشته حذف شود.
اثری از این استاتوس در استوری باقی مانده و چون از نوشته‌هایم کپی برمی‌دارم، متن اصلی هنوز موجود است و آنرا ذیل همین نوشته بازنشر خواهم کرد.
براستی چرا نارفیقی که به دوستی ادامه میدهد خجالت می‌کشد مشکل و یا سوء‌تفاهم خود را برای رفع شدن به دوستش تذکر دهد و راهِ ساده‌تر را انتخاب می‌کند که حذف مسئله و هموطن‌فروشی به فیسبوکِ بی‌وطن است!
نمی‌دانم چرا؟... البته می‌دانم، اما گفتنش سزا نیست چون کاتالیزوری می‌شود در پروسه‌ی بلوغ قاتل استاتوس، که باید صبر کرد تا فصلش بدمد. غوره نشده نمی‌توان مویز شد!
حدس زدم که در میان دوستانم هستند آزادگان و بامرامهایی که با اعتقادشان به تجسس در باور و آدمفروشی، لابد نانشان در گرو این نوشته مخدوش میشود. و یا شاید نمیخواهند جاسوسیشان علنی شود و مایلند همچنان در کسوت دوستی جاسوس باقی بمانند. همانها که آنقدر شهامت و صداقت نداشتند که رک و پوست کنده به مورد اعتراضشان به دوستشان انتقاد کنند و یا مستقیما هشدار دهند.
چون براستی دوست نیستند، اما هنوز جزو دوستانند! مثل 80 میلیون ایرانی که قانونا و بلقوه هم گروگانند و هم جاسوس و هم مزدور، اما بالفعل بودنسان سند میخواهد که البته سندها در دست سلطان سند است. هیچ قاتلی از خود سند باقی نمی‌گذارد. تمام سندها نزدِ ارباب است و نوچه‌هایش.
این دوستان لااقل به خود اثبات کردند که صادق نیستند و قادرند وقتی قافیه تنگ ‌آید به ترتیب اولویت منافع، همه چیز را بفروشند؛ حتی نزدیکترین کسشان را.
کسب و کارشان بادوام باد!
در سرزمین کاسب‌های قدرت، از هر طرف که می‌نگری به بی‌کسی خودت بیشتر پی می‌بری، چون منافع لجنی بصورت زنجیره‌ای خیلی‍ها را آلوده کرده است. تا حدی که هویتشان در گرو جنایت است.
قتل قتل است و لازم نیست که حتما با خنجر سرد و یا اسلحه گرم صورت گیرد!
منافع قاتل‌های زنجیره‌ای به هم گره خورده و روزی خودشان هم قربانی خواهند شد.
دیر یا زود دارد... اما سوخت و سوز ندارد.
متن را پیوست می‌کنم تا شاید دوست بزرگواری مرور کند و هشدار دهد که مشکل این نوشته چه بود که به مذاق برخی خوش نیامد؟!
#خیام_ابراهیمی
28 تیر 1398
لینک:
https://ebrahimi-helo.blogspot.com/2019/05/blog-post_30.html

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...