Tuesday, December 3, 2019

بحرانِ رهبری شورایی و اپیدمی نشانه‌روی و براندازی

بحرانِ رهبری شورایی و اپیدمی نشانه‌روی و #براندازی
فرمانده سپاه تهران تلویحا عرض کرد: "ممکن است مردم را اشتباهی کشته باشیم!"
#لیلا_واثقی سربازبانوی انتحاری در راه قانون اساسی فرقه‌ی رهبری گفت: من فرمان شلیک دادم!
حقیر فرمود: نگران نباش! نشانه‌گیری مردم ما کلا دارای اختلال فرهنگی است! آن‌هم به‌دلیل عدم آشنایی با توزیع قدرت در قوانین! یعنی مردم به‌جای ملامت خویش بعلت بیعت اکثریت با قانون سلطه در آخرین نمایش انتصخابات، یقه‌ی دیکتاتور قانونی را می‌گیرند که بموجب بند یک اصل 110 قانون‌اساسی، همه باید تسلیم و ملتزم به ریل‌گذاری سیاست‌های کلانِ سیاسی‌ونظامی‌واقنصادی‌و سرنوشتی باشند که تنها او مجاز است به‌عنوان خدای روی زمین رقم زند، ولاغیر. بنابراین کار مسئولین در 3 قوا، التزام به اجرای پروژه‌های خدماتی در راه حکم حکومتی مقام رهبری است، و نه سیاست گذاری و یا سفارش گرفتن از مردم. در واقع مردم تنها به کار بیعت با سرنوشت برآمده از تصمیم قدرت مطلقه در چنین قانونی می آیند نه بیشتر. سالهاست در هر موقعیتی به این نکته اشاره کرده‌ام که راهکارهای اعمال اراده مردم مشارکت در متن این بازیهای قانونی نیست! بلکه تاثیر گذاری از حاشیه است! آن هم با هدایت اپوزیسیونی متحد، دموکراتیک و مردمی که نظارت بر آن باشد و وابسته به شخصیت حقیقی و حقوقی خاص نباشد تا با خطای فردی، مطالبات مردم بر باد رود. از جمله مش‌حسن که قانونا یک تدارکاتچی بی‌اختیار است اما همچون سیدخندان به دروغ وعده می‌دهد تا با جلب بیعتِ اکثریت، برای قانون فراملی مشروعیت بخرد و آنگاه هی غر ‌بزند که نگذاشتند! در واقع ایشان هیچیک دارای اصالت اختیار نیستند! 3 سال پیش در مثنوی سناریوی بنفش از قول رهبری اشاره کردم که: حسن و محمود و ابراهیم منم... آن سه حرفند؛ من سرم من بدنم. با این وصف بدون فهم قانون اساسی است که هر بار مردم فریب شعارهای مسئولین نظام را میخورند و خیال میکنند با تغییر شخصیت این و آن فرد، می‌توانند به یک از ما بهتران دیگر اعتماد کنند! پس حسن هم همچون محمود و محمد و #میرحسین و ...، قانونا مکلف است تنها نقش محوله از سوی رهبری را با تکیه بر مهارتها و لحن و لهجه‌ی خاص خودش بازی کند، اما اصلا به‌روی مبارک نیاورد که به این امر آگاه بوده است و اساس دارای زبان حقوقی مستقلی از دیگری نیست که با دیگری فرقی ماهوی داشته باشد! چرا که او ناسلامتی امنیتی‌ترین استراتژیست و حقوقدان امین نظام بوده و بفرموده تمام سناریوهای امنیتی-ولایی را خود در شب‌های جمعه امضاء کرده و صبح انکار. در واقع قانونا حرف اول و آخر را یک سناریوی برآمده از اتاق فکر رهبری می‌زند نه اختیار مستقل سرداران و مسئولین! در چنین سازوکاری است که شخص عاری از احساس و عاطفه میشود و میتواند پس از آنچه از سوی مردم ناآگاه اختلاس و یا جنایت مشاهده میشود، آن را یک تکلیف قانونی بداند و مثل یک ربات ماشینی براحتی بخندد! و یا عین سنگ در مواجهه با کشتار بیرحمانه‌ی صدها جوان واکنشی انسانی از خود نشان ندهد! پس با وجود مکلفین به حکم حکومتی و فراملی چنین قانونی، نباید از خنده های محمود و حسن و یا از سکوت ناموقعِ #خاتمی و یا تک مضراب ناموقع و بی‌ارزشِ #موسوی تعجب کرد! چون قانون سلطه فراتر از اظهارات شخص است و بدون تغییر این قانون هیچ پندار و گفتار و رفتاری دارای ارزشی قابل اندازه گیری نیست!
بنابراین در رابطه با اظهارات فرمانده سپاه تهران، وقتی طبق سناریو برای زهره‌چشمی امنیتی #اشرار_اجاره‌ای #هدایت_نرم شوند تا با گرای نامحسوس میان دوغ و دوشاب، مردم را از چپ و راست در همان اولین دقایق بکشند، سزاست که بازیگران قبلا روی سکانس‌ها کمی تمرین کنند، تا برای مردم باورپذیرتر شوند! هر چند همواره در اپوزیسیون شخصیتهایی هستند که به رفتار ایشان اصالتی کاذب می‌دهند و باز موجب فریب خوردن مردم میشوند! این غبن از بیعت مردم جاهل از اولین رفراندوم نوع نظام و سپس در بیعت در #رفراندوم_قانون_اساسی آغاز شد و تاکنون ادامه دارد! غبنی که هر قرارداد اجتماعی را از لحاظ حقوقی باطل می‌کند! چون مردم، هرگز آگاه به ارزش مناسبات قدرت در آن نبوده‌اند.
بدیهی است که وقتی به‌دلیل همین اپیدمی، مردم گرسنه قربانی می‌شوند و عزیزانشان آه می‌کشند، تک‌تیراندازی بی‌عاطفه به‌ هجو بگوید: مردم آهشان اشتباهی به مادر مش‌حسن اصابت ‌کرده! دفعه‌ی بعد درست نشانه بگیرند!
البته انسان جایزالخطاست!
خدا را چه دیدید؟ بعید نیست عوض گله نداشته باشد و مردم هم با تهییج دشمن، به‌جای شکستن بیعت خود با فتنه‌ی قانون‌اساسی، اشتباها ملتزمین را بکشند! تا در نبردی نابرابر، بهانه‌ی #کودتای_روسی جور شود!
.
جنگ و تنش برای حذف مخالفین معترض:
40 سال است که از سوی رهبران نظام، هر نوع مطالبات چالش‌برانگیز اجتماعی در دستگاه مختصاتی جنگ با دشمن خارجی و داخلی و با ادبیات جنگی مواجه می‌گردد!
جنگ با کفار و حذفِ غیرخودی به عنوان یک استراتژی نهادینه شده در قانون اساسی، راز تداوم حیات نظام سلطه است! و مجری این استراتژی، تمام قوای 3 گانه و نیروهای نظامی (با دو ارتش) و نیروی انتظامی و امنیتی و اطلاعاتی نظام است. بنابراین بروز هر بحران ناشی از سیاستهای کلان نظام (از جمله مشکلات ناشی از تحریم اقتصادی) عملا با نقش پذیری و وحدت این قوای سرکوب بر اساس سناریوهای تدوین‌شده در اتاق فکر نظام اجرایی می‌شود! و نقش هر یک از ارکان این نظام در همین راستا تعریف می‌شود. از جمله تقسیم نقش پلیس خوب و بد بین بازیگران در سناریوهای مختلف. و نیز انحراف مخالفین قانون اساسی با رخنه در میان ایشان. شرایط جنگی نیازمند دادگاههای صحرایی هم هست! نیازمند دور زدن مراتب صوری قوانین هم هست. از جمله اخذ تصمیات حیاتی در شورای 3 نفره اقتصادی سران قوا، که در مورد افزایش قیمت بنزین شاهد بودیم که بدون طرح آن در مجلس شورای نمایندگان ولایی، صورت پذیرفت. بدیهی است که تکرار چنین روشهای همخوان با شعارهای کاذب مردمسالارانه و مردمی از سوی مسئولین نظام نیست و موجب بر هم ریختن سطح توقعات جامعه میشود! در چنین موقعیتی است که باید به مرگ گرفت تا مردم به تب راضی شوند.
.
رضایت به تب، از ترس مرگ:
در بحران رهبری جامعه، برای گریز از دموکراسی و مهار کردن مردم غیرخودی، همچنان استراتژی نظام سلطه، چاه‌نمایی اهداف کاذب و ایجاد دامچاله‌ها با بادکردن بادکنکهای کاذب، تهییج خشم فروخورده، تحریک، تهدید، انفجار، تخریب و سرکوب است! تا ملت غیرخودی در زخم‌های زنجیره‌ا‌ی ناشی از فقر، متلاشی و کتک خورده لمس و مایوس، غوطه ور و سرخورده شوند و بین مرگ و زندگی، به تب روزمرگی رضایت دهند!
.
تهیه آتش برای آتش به اختیاران میان دوغ و دوشاب:
تکلیف سربازان سایبری در لباس اپوزیسیون این است که با سوار شدن بر اهداف کاذب سمبولیک(مثل پرچم شیروخورشید و سلطنت و ایرانشهری و گرایشات چپ و راست) با برانگیختن و تهییج این خشم فروخورده و با خشن‌ترین الفاظ و ادبیات سلبی-حذفی کاسه‌های داغ تر از آش شوند و با تهییج مردم پراکنده و غیرتشکیلاتی، آتشبیاری برای آتش به اختیاران باشند تا بهانه های لازم را برای سرکوب و متفرق کردن اپوزیسیون و پیشگیری از وحدت مورد نیاز در اپوزیسیون فراهم آورند!
بنابراین یکی از تاکتیکهای نظام سلطه شناسایی و تقویت تریبونهایی است که در ذات گرداندگانش #کیش_شخصیت نمود بارز دارد! نفوذ به این تریبونها راههای متنوعی دارد! از جمله آلوده کردن دست اندرکاران آن بواسطه ی پرستوهای مهاجر و پول و بقراری ارتباط با ایشان از درون نظام به عنوان مخالفین نظام در دستگاه حکومتی. بنابراین با برقرار چنین ارتباطاتی به راحتی میتوان میان اخبار درست اما سوخته، اخبار دروغین را هم برای انحراف منتقل کرد. اخباری که همواره میتواند موجب تهییج مخاطبین برای ایجاد بستر تنش و آتش برای آتش به اختیاران شود. که گاه تحت تاثیر چنین هیجاناتی مبتنی بر برانگیختن حس انتقام، شاهد دروغ بودن آن هم بوده ایم تا کل افشاگریها و اخبار مربوطه میان ابر و مه لوث گردد. از سویی صاحبان و دست اندرکاران چنین تریبونهایی همواره در معرض آتو گیری از چنین ارتباطاتی با مامورین نظام هستند که در وقت مقتضی خود لو میدهند تا موجب آسیب زدن به اعتماد مخاطبینی گردد که به این تریبونها چشم دوخته بودند!
بلااستثناء تمام پرچمداران اپوزیسیون در معرض چنین یورشهایی برای جلب اعتماد، سراب سازی برای ایشان و بادکردن بادکنکی پروژه‌هایشان و نهایتا تخریب شخصیت و ترکاندن بادکنک‌ها قرار دارند! بنابراین تعیین کردن اهداف کاذب برای ایشان میتواند یکی از چنین پروژه‌هایی باشد که مجریان آن سربازان گمنام و سایبری هستند! سربازانی که به انحاء مختلف موجب تقویت شخهصیتهای متزلزل در اپوزیسیون میشوند که بنا بر آن کیش شخصیت ذاتی، وحدت‌گریزند! نمونه‌های وحدت گریزان در اپوزیسیون بسیارند! از اپوزیسیون ایدئولوژیک گرفته تا اپوزیسیونی که بنایش بر جلب مشتری از طریق تهییج عرق مردم از طریق سرمایه گذاری بر سمبولهای تاریخی و ملی و میهنی است. بنابراین هدف گذاری کاذب همواره در نهایت موجب اتلاف توان به دلیل نشانه گیریهای کاذب اپوزیسیون خواهد شد!
شما از زبان چنین شخصیتهایی در اپوزیسیون همواره می شنوید که ایشان روی مسئولینی در داخل نظام سرمایه گذاری کرده‌اند که مخالف نظامند! غافل از اینکه هر روزه شاهد کنترل مینیاتوری نظام بر عناصر تاثیرگذار و حذف و تصفیه‌ی آنها هستیم. اما از برخی از مسئولین سخن رانده میشود که علی رغم مخالفت بنیادی خود با نظام، دهها سال است که توانسته اند موقعیتهای حکومتی خود را حفظ کنند! این هم یکی از همان دامچاله هاست که هنوز وقت ترکاندن بادکنکشان فرا نرسیده است تا توان اپوزیسیون با تجمیع انتظار مردم گرد خود در لحظه‌ی مقتضی متلاشی گردد. از این ستون تا ستون بعدی. به همین دلیل است که مردم هرگز نباید بر شخصیتهای حقیقی و حقوقی خاص، که دارای نظارتی شورایی و عام نیستند، سرمایه گذاری کنند! یکی از این شخصیتها شاهزاده رضا پهلوی است که همواره از وحدتی فراگیر و سیستماتیک در اپوزیسیون پرهیز کرده است! چرا که بنایش بر ائتلاف با چهره‌ها بوده است نه یک روش علمی. با نگاهی خوشبینانه این خطای استراتژیک در ناتوانی برای ایجاد وحدتی عام به جای ائتلافی خاص را می‌گذاریم به حساب مشاورین محدود و احیانا مشکوک ایشان.
.
#شاهزاده
به‌دلیل ترویج چنین فرهنگی است که شهروند مدنی از #پوزیسیون و #اپوزیسیون ناامید شده. چرا که #شاهزاده هم از ساحل امن، توپ را اشتباهی نشانه رفته و انداخته در زمین مردمی غیرتشکیلاتی، تا بصورت خودجوش با #تکرار سیمولیشنِ خمینی، ابزار #رهبری فراهم شود، آن هم با این ضعف نشانه‌گیری. یعنی به‌جای وحدت در اپوزیسیون که از آن ناتوانند، به میلیون‌ها شهروند پریشان امر کنند که هر چه زودتر خودشان دیمی و هیئتی وحدت کنند؛ تا پس از رسیدن میوه‌ی #تحریم، خوشه‌های هدایت بندگان را بچینند!
خب، اگر وحدت شیرین است، چرا خود نمی‌چشند؟ پنداری میان هشتاد میلیون آشفته با رهبران رنگین‌کمانی، ما کمبود رهبر داریم!
مشکل از رهبری نیست؛ عزیزم!
مشکل از وحدت وکیلان تمام مردم در یک سازوکار دموکراتیک است، تا وطن میان رهبران هزارپاره نشود! پس لطفا از ساحل امن: درست نشانه بروید! که دریا طوفانی است و قله از تلاطم قانون بصیرت، و بیعت جاهلانه و امید کاذب مردم به آن، از درون آتشفشانی است؛ نه از رهبر و این و آن! آن #قانون_مشروطه بود که قدرت‌مطلقه را مشروط کرده بود، اما بعدا قدرت مردم عقیم شد؛ نه قانون اساسیِ فریبایِ خمینی که مردم را از بیخ عقیم می‌خواست!
پس اگر مصلحید، هر چه زودتر در کار وحدت نمایندگان مردم باشید؛ تا به‌عنوان یک سخنگوی منتخب(نه رهبر) حامل فراخوانی باشید برای توبه‌ی اکثریت مردم از مشروعیتِ قانون سلطه، از طریق تجدید #رفراندوم_58؛ که بدون اثبات خواستِ اکثریت، شعار #براندازی قانونا قابلیتِ سرکوب دارد و خون مردم به‌پای چاه‌نمایانی است که نمی‌دانند بهانه‌ی #براندازی برساخته و تخم لقّ دلخواه #نظام در دهان #اپوزیسیون است!
هر هدفی مراتب علمی خود را برای فتح قله دارد! گام به گام.
لطفا درست نشانه بروید! و مردم را در سناریوی یک #کودتای_مخملی طعمه و قربانی نکنید!
#خیام_ابراهیمی
10 آذرستان 1398
.
پی‌نوشت (مهم):
1) نگوئیم: #براندازی_فرقه_تبهکار بصورت مسالمت‌آمیز در دامچاله #کودتای_روسی
بگوئیم: استرداد اراده مردمی-میهنی از طریق #مرامنامه_استقلال_آزادی (پیوست در بخش پیام‌های همین استاتوس)
2) در ایجاد وحدت و یا تفرقه بین مردم، همواره نقش معنادار واژه‌ها و بار حقوقی و عرفی آنها بسیار مهم است! یک واژه در یک شعار می‌تواند میدان را به سمت جنگ و نبردی نابرابر تا همیشه سوق دهد؛ و نیز می‌تواند قدرت را بصورت مسالمت‌آمیز و به نرمی و در عرض مدت کمی تصاحب کند! به همین دلیل است که شعارهای پاردوکسیکالی چون شعار #براندازی_مسالمت‌آمیز_فرقه_تبهکار همچون نارنجکی است درون نارنج استقلال و آزادی که به نظام بهانه ی سرکوب و به مردم طعم تلخ سرخوردگی می‌دهد!
3) از این پس دقت کنیم که کدامیک از شخصیتها و تریبونها دارای ادبیات سلبی-حذفی و کدامیک دارای ادبیات ایجابی جذبی هستند! این یعنی به هدف رسیدن یا هرگز نرسیدن. در اپوزیسیون با شدت و حدت زیاد و کم تمام تریبونها در تصرف ادبیاتی است که کار استرداد اراده مردمی-میهنی را به سامان نمی‌رساند! برای امتحان کافی است به جای عبارت "مردمی-میهنی" شما از واژه‌ی #ملی استفاده کنید! و یا به جای استرداد اراده از واژه ی سرنگونی و یا براندازی و یا انقلاب استفاده کنید! با اینکه نتایج هر دو شعار استقرار سکولار دموکراسی است اما یکی محقق میشود اما دیگری هرگز. چون هر یک تعیین کننده ی هزینه برای فتح سنگر از طریق تنش و جنگ و یا امنیت و صلح است. آن هم در نبردی نابرابر و با جیب خالی و پز عالی.
این است تمایز بین دو نوع انتخاب در گزینش واژه ها و شعارها در راه وحدت مؤثر، به دلیل مبارزه‌ با روشی معقولانه و علمی، و یا با روشی هیجانی و دیمی و هیئتی.
4) #مرامنامه از مبانی حقوقی یک زبان مشترک با ادبیات ایجابی-جذبی سخن میگوید که بر اساس آن روش مبارزه بر اساس استراتزی و تاکتیک و نقشه ی راه شفاف تعیین میگردد، و ما را در کوتاهترین زمان به امنیت و نتایج دلخواه مردم می‌رساند! نتایجی که با ادبیات سلبی-حذفی 114 سال پس از مشروطیت به آن دست نیافته‌ایم و تا ابد هم به آن دست نخواهیم یافت.
چون عوامل استعمار خارجی و استثمار داخلی، سالها بصورت حرفه‌ای و فلسفی روی آن کار کرده‌اند و به اعمال روشهای خود روی موج هیجانات کور مردم و جامعه آگاهند!
5) ما با جانی‌ترین مافیای سازماندهی شده بین زمین و آسمان، مواجهیم که جنایتش را عبادت میداند و تنها در مقابل میلیون‌ها گل سرخ، آچمز می‌شود!
یک شهروند مدنی و یک انسان سالم، نه توان نبرد با جنایت‌پیشه‌گان حرفه‌ای را دارد و نه شریکانش اجازه میدهند که او تنها بماند! چون پیش‌تر و بموجب قراردادهای پنهانی (بدتر از ترکمانچای) سرنوشت کل شهروندان را معامله کرده‌اند و آچمز ایشان زیر چشم جهان تنها یک راه دارد: گلوله زورش به میلیونها گل نخواهد رسید! اما با هزاران ترفند و دامچاله زورش به مبارزان مسلح به ادبیات سلبی-حذفی اما با جیب خالی و پز عالی خواهد رسید. در زمین دشمن با قواعد خود بازی کنیم و به ادبیات او آلوده نشویم، که در کشتی با خوک این تویی که بازنده‌ای. سیمولیشن انقلاب یک بازی کامپیوتری از پشت مانیتور نیست! عصر رسانه‌های دیجیتال و ماهواره، عصر قجر و پهلوی نیست!
الگویمان انقلاب خمینی نباشد.
این هشدار را جدی بگیریم!

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...