ساحل نشین میگوید: چقدر غرغر میکنند این روشنفکران
غرغرها بیحوصله میکنند موشها و آدمها را...
وقتی سرگذشت تکه پاره، که در آن مقصر نیستی، به سرنوشتی که باز تو در آن سهیم نیستی، پیوند میخورد، آنگاه باید دید که میان آن درنده و این دریده، نقش تو چیست؟
قهقهه زدن میان قهقهههایِ مستان دو سوی میدانی که غرغر نمیکنند و واقعبینند؟!
آن هم وقتی آروزهای یکی خاطرات دیگری است...اینجاست که میان بازوان اعتماد به نفس گذشته و حال و آینده باید گفت: غرغر داریم تا غرغر... هرگز غرغر پسر راکفلر برای هواپیمای شخصی که پدر نخریده، شبیه غرغر فرزند جلادی که از محل پول خون برادر یک تنفگ واقعی برایش نخریده نیست...هرگز آن دو غرغر شبیه غرغر فرزند یتیمی که بهانهی پدر ندیده را که در گوری گم و گور استخوانهایش خرد شده را از مادری خفت شده بین آن دو چنگال خونین میگیرد نیست!
غرغر داریم تا غرغر... غرغرهای روشنفکری از پشت کیبورد و مانیتور اما از جنس دیگری است که یقینا نمیتوان فهمید از جنس کدام بنبست است!
بن بستی در آسمان؟ یا بنبستی در زمین؟ یا دخمهای و برزخمی میان دوزخ و بهشتی خیالی یا واقعی...؟ قضاوت سخت است!
غرغرها بیحوصله میکنند موشها و آدمها را...
وقتی سرگذشت تکه پاره، که در آن مقصر نیستی، به سرنوشتی که باز تو در آن سهیم نیستی، پیوند میخورد، آنگاه باید دید که میان آن درنده و این دریده، نقش تو چیست؟
قهقهه زدن میان قهقهههایِ مستان دو سوی میدانی که غرغر نمیکنند و واقعبینند؟!
آن هم وقتی آروزهای یکی خاطرات دیگری است...اینجاست که میان بازوان اعتماد به نفس گذشته و حال و آینده باید گفت: غرغر داریم تا غرغر... هرگز غرغر پسر راکفلر برای هواپیمای شخصی که پدر نخریده، شبیه غرغر فرزند جلادی که از محل پول خون برادر یک تنفگ واقعی برایش نخریده نیست...هرگز آن دو غرغر شبیه غرغر فرزند یتیمی که بهانهی پدر ندیده را که در گوری گم و گور استخوانهایش خرد شده را از مادری خفت شده بین آن دو چنگال خونین میگیرد نیست!
غرغر داریم تا غرغر... غرغرهای روشنفکری از پشت کیبورد و مانیتور اما از جنس دیگری است که یقینا نمیتوان فهمید از جنس کدام بنبست است!
بن بستی در آسمان؟ یا بنبستی در زمین؟ یا دخمهای و برزخمی میان دوزخ و بهشتی خیالی یا واقعی...؟ قضاوت سخت است!
خیام
ابراهیمی
18 آرستان 98
18 آرستان 98
No comments:
Post a Comment