اندک اندک، اعتراف میکنند ستارههای
مچاله و سوخته، یکی یکی:(2)
"در هوای افیونیِ عابدانِ حقیقتِ
تلخکی
"مــا" سِتروَن از قانونِ
انسـانِ یواشکی(3)
خون باید گریست در این پرده و نوحه
خواند در خاک و ایمان آبکی:
جنگ و تسلیم و حیات دزدکی؟ یا صلح با
دریدن و لبخندِ پفکی؟(4)
زنده باد زبانههای مرده زیر خاکستر(5)
کورههای خشم و انتقام را باید
برافروخت(6)
در نبردی نابرابر... باید که تا آخرین
نفر سوخت!(7)
ما آنیم که "ما" نیستیم...
چونانکه: #ما_هستیم(8)
ما مبارزان سرمستیم و در سیهچالهها
پستیم(9)
و سیهچاله یعنی:
کهکشانِ ستارهها را از هم بپاشی و
تنها به ذاتِ تاریکِ خود فروکشی و
تا اتنها خودت باشی و تنها خودت
باشی(10)
این یعنی مرگ هر ذرهی نور در کهکشانِ
تاریک و بیانتها(11)
ستاره یعنی:
از درون بسوزی رایگان
و به جهانی حیاتبخشی... بیدریغ و
فراگیر و آسان
تا سرمایهی غیرخود باشی(12)
مهرورز چون خورشید،
نه مهرطلب چون سیهچاله(13)
زندگی یعنی: گذر از جهنمِ سقوط در سیهچالهای
و رهایی
تا بهشت(14)
مرگ یعنی: ماندگاری و مبارزهبازی در
جهنم
تا عمقِ استراتژیکِ عبادت یک جنایت(15)
آیه در آئیـــنِ آئیــــنه ببین و زنده
بخوان(16):
آیا مردهای در ضیافتِ بردهها؟(17)
یا زندهای در جمع جبریِ ذرهها؟(18)
همانا که "هم افزایی" رازِ
میوههاست!(19)
رحمِ کفار به یکدیگر
از اشدّ خودخوری و مردهخواری، میانِ
سیه چالههاست!(20)
فریبت داده فریبایی که در آینه
نیست!(21)
این آینه جز خاک و سنگ را معاینه
نیست!(22)
آیه در آئیــن آئیـــنه ببین و زنده
بخوان(23)
زنده و پایدار(24)
از نشانههای کتاب خونین سرنوشت (25)
که این را "برتولد برِشت"
نخواند و سپس سرگذشت ننوشت!(26)
تا تو آن را بخوانی در خامیِ خشتی که
آینه نیست(27)
که خشت را در آتشِ کورهها پزند
و کوران بر گــورِ اصحابِ نــور
نهند(28)
و موران و ماران
در ته تاریک چاه ویلی، به گورستانی
خزند(29)
در جنگِ کرمها و هالوها
که گریانند بر جنازهی زالوها
که عبادت میکردند، شوری و تلخی خون را
از درختِ زقوم(30)
ما در آئینهایم هموار(31)
جوشان و خروشان و سر به دار
چون میوهای پاک و شیرین و آبدار
در صلح و زنده و پایدار(32)
پر کن پیاله را... (33)
خیام ابراهیمی
11 آذرستان 98
.
پینوشت:
جنایت؟ یا عبادت؟
آنچه از دید تو جنایت است، از دید او
عبادت است!
تمایز بین معنای جنایت و عبادت، از
تئوری تا عمل، توسط پروتکلی به نام قوانین حقوقی معین میشود.
"قانوناساسی" مادرِ
"قوانینحقوقی" در یک بستر اجتماعی و جغرافیایی-سیاسی(مثل کشور) و یا یک
شرکت سهامی خاص و عام است.
این قانون است که واژهها و سمبولها
را تعریف میکند و به آن معنا میبخشد.
بنابراین آنچه از دید تو جنایت نامیده
میشود؛ از دید او میتواند عبادت باشد.
عبادت یعنی بندگی برای ساختاری
ایدئولوژیک مثل مانیفست حزب کمونیسم و یا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
برای زندگی راهی نیست جز کشف و شهود در
آئین مهر و بالندهگی، که قانونی نیست!
برای روزمرگی راهی نیست، جز دست و پا
زدن و بازی با قواعد قانونِ سیهچالهگی.
ما پیش از هر تحولی به انقلابی
نیازمندیم.
از ادبیات کاهندهی #سلبی_حذفی تا
ادبیات فزایندهی #ایجابی_جذبی با آئین #هم_افزایی، از قانون آدمک تا قانون انسان.
#مرامنامه از مبانی و مراتبِ چنین
انقلابی میگوید (که بی آن، همواره در تعقیب و گریز بین سیهچالهها، در تابوتی
مردهایم)
No comments:
Post a Comment