خاک بر سر شده، ای تاجبَرسر!
دســــت بردار زِ سَرِ این سَــرِخر...
آنکه گوشش کره... اما گوشیش آیفونه!
اندر باب دعوتِ "از ما
بهترون" به دخمهی ولایی #کلاب_هاوس
عمو تاج برسر! آیفون عمومی میخواد، این منِ خاک برسر!
نمیشنوه...چون بصورت حرفهای، نونخورش
در ملاءعام دهنه... فقط عین بهنودملکه توی کلاب هاوس میشنوه. اونم از ضعیفهها و
ملکالملوک و شازده خانومهای قجری و درباری...
پیرو سناریوی کلاب هاوسیِ ظریفی و
تماشاچیان اعدامهای زنجیرهای با جرثقیل کاترپیلار در #میدان آن امام راحل و بَنّای گعدهی انقلابِ اربابان، ظاهرا اینکه
تائید صلاحیت "اصلاح جلبِ ویژه خوار" در لباسِ میشه؟ یا بزه؟ زیاد مهم
نیست! مهم مُد شدن جهلالعارفین و خود رو به گیجی زدن پرچمداران موجسواری بر جهل
عمومیِ ملتِ خفتشده در گور دخمهای بنام خانهی مشترکه، که قانونا مشترک نیست! و
واسه همینه که پس از 42 سال، هنوز بازار مکارهی اندرونیان در راستهی چپ و راستِ
ریلِ ثابت قطارِ صدور انقلاب قانونی به دیار قدس غیرقانونی، هنوز سکهست! چون دعوی
بر سر حقوقِ لکوموتیورانیه که منطقا و قانونا نمیتونه به فرمان مسافران و مردم، از
روی ریلِ ثابتِ مولا، به چپ و راست بپیچه و به پایین و بالا... وگرنه قطار چپه
میشه. خرِ سانچو نیست که افسارش در دست #دون_کیشوت باشه. ریل آهنیه... قانونا میخ شده به
زمین! و سیاستهای کلان اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامیش در دست رعیت جماعت نیست!
مشکل قانونیه! بالام جان! اونم با تضمین لایتغیربودن مبانی پاره پاره کردن ملت
واحد بین مومن و کافر طبق اصل 177، و توانایی تغییر اساسا ربطی به اپراتور و
تدارکاتچی و آبدارچی و نیروهای امنیتیِ قطار نداره! قطاره...! بالام جان! شترِ
صحرای حجاز که هر طرف خواستی برونیش... که اِله کنی، بلِه کنی! یه ملتو با تاریخش،
نفله کنی!...
خب، چی میگی؟!
زیرآبی نری تو کلاب هاوس. و اگه راست
میگی: اینو بگو! ریل قطار رو چطوری تبدیل به خیابون و جاده و خطوط هوایی میکنی؟
جوری که هر سهامدار این ملک مشاع تنها بر اساس حق شراکت(نه بردگی) بتونه سوار
مرکبش بشه! بدون اجماع عمومی و میدانی اکثریت گرد اقلیت، مگه میشه؟
.
چون هر روز یک گله میمیرن و اصلا به
تریش قبای مردم اسرائیل هم نیست که آردِ کرونا رو بیختهن و ماسک نفسکُش رو به
دیفال آویختن و... ما به سعی مکشور اولیاء موجسوار(س) هنوز اندر خم یک کوچهی بهشت
زهرائیم و خاوران.
.
خاک بر سر شده، ای تاج بر سر!
دست بردار زِ سَرِ این سَرِخر...
گذشته از اینکه #صف_بیعت فایدهش برای مؤمنین به ناخدایانِ
قانونی در زمین چیه، اما:
مهم شکستن تمرکز بر سر راههای ایجابی
اکثریت مردمِ غیرتشکیلاتی برای تغییر قانون اساسی راهزنانِ جان و مال و روان و
دزدان و زورگیران عقیده، از اهل مکر و تقیه و خدعه، به مردم پریشان و پراکنده
ست(تا از شوراهای محلی و بومی تا مرکزی برای تمرین هم افزایی گرد حق اولیهی مادی/و
نه حقوق ثانویه و ژن برتر/ تشکیلاتی بشن)؛ که "الحمدلله منه" تمام
تریبونهای اپوزیسیون، به بدمذهبصاحبانی تعلق داره که با لطایفالحیل این تمرکز رو
متلاشی میکنن و حواسِ صاحبان حق رو از حقوق اولیه در آب و خاک مشترک و ملک مشاع به
حقوق ثانویه و نواله از دست ارباب منحرف میکنن!
و برای مزدورانِ گروگان در حوالی ناف
شکم، اصلا فرقی نمیکنه که یه سرشون وصل باشه به تکدست قانونی آقای آقا مژدبا؟ و یا
بازوانِ عربها و یا روسها و یا لندنیا و منهَتنیا و ناتانیاهوئیا و یا علی
مددیا... چون اگه سَرِ خرِ همهشونو بگیری میرسی به یه آتو نزد ارباب بالاسری...
میرسی به سرمایه گذاری بانکداران ملکه و عموسام در چین...و میرسی به حق وتوی
چینیا(شریک دزدان و قاتلِ قافله) در شرکت سهامی خاص امنیت سازمان دُوَلی که ملل هم
باشه افاقه نمیکته چون باید مردمی باشه که نیست!
نماینده هاشونو ببینین که اصلن هیچ
نظارت مستقل تشکیلاتی و مردمی برای راستی آزمایی بر انتخاباتشون نیست که آیا
مردمیه؟ و یا حکومتیه و مرتبط به ارباب بومی که در ایکی ثانیه میشه گروگانشون کرد
و با حکم حکومتی بهشون فرمان داد:
"هووووی.....
اربابِ بومی لذیذ!!!!
هرگز این و یا آن توافقنامه(قرارداد
یا مبایعه نامه؟) بین من و خودت رو، واسه مردم و رعایای خودت نخون! که اگه بخونی،
حسابت با کرام الکاتبینه!"
اونم بگه: "سمعا و طوعا یا کرام
الکرونا! ... که مولانا فرمود: در پی علم علما تا #ولایت #سین هم
بروید! باکی نیست!"
از این گروگان تاج بر سر پرسیدم:
با وجود شخصیتهای آستیگمات ولایی و
امثال کدخدایی، با رویکرد سال 88 و 92 و 96 و "مکانیسم غیرراستیآزمایی
مصلحتی" که در دست من و امثال من و مردم غیرتشکیلاتی و کافر به ویژه خواران و
هارانِ تشکیلاتی نیست، آیا فکر میکنید نمایش #بیعت_عددی ( با تکلیفِ دخل و تصرفِ یا علی مددی)
برای تثبیت قانون سلطه بموجب سه اصل 5+اصل110+اصل177 حاصل بشه؟!... یا نه؟
شوما که عبرتِ مجلسِ ششمو توی کارنامهت
داری،...شوما که خودت مهندسی... آخه چرا؟
بازم شوکولاتِ 88 دوست داری؟!
تا یکی در میون، امنیتِ دوران
بازنشستگی بین بازوان یک اختاپوس و نواله خورانشون با میانداریِ امینترین
حقوقدانِ استراتژیست امنیتی تمام دورانها، بصورت عادلانه تسهیم و تامین بشه... چون
همهشون به اتاق فکر و مغزِ درونِ یک سرقانونی وصلن!
و بالاخره: اگه، امنیت شما رو روحِ
حاکم بر کالبد یک شرکت سهامی عام تامین و تضمین نکنه، با چنین قانون از ما
بهترونی، کدوم شرکت سهامی خاص میتونه تامین و تضمین بکنه؟
شما که خودت استاد فن و معاون امنیتی
بودی، بگو: ایران برای تمام ایرانیان بموجب اصل 177 یعنی چی؟ و چطوری امنیت شما
تضمین و برای ملت اثبات میشه که مستقلی؟
فقط نگو ما ناگزیریم که هنوز بصورت
سنتی به "تارِ سیبیل دایی جان ناپلئون" و "قسمِ حضرتعباس خانعمو
دون کیشوت" اعتماد کرد! که بدون تضمین زنجیرهای و پاسخگو از شوراهای محلی(با
حضور یک نماینده از هر خانوار ماهی دو بار با انگیزش یارانه) تا شوراهای مرکزی،
این ره که میروی به ترکستان و #ایرانستان است!
اگه نگی، یعنی شریک درِ باغ سبزی... و
باید بهت گفت:
بابا ای والله...! تو دیگه کی هستی؟
.
مالباخته: خیام ابراهیمی
(سهامدار شرکت
سهامی عام، غصب شده توسط ائتلاف شرکتهای سهامی خاص)
7 اردیبهشت
1400 زورگیری عقیدتی.
.
پ.ن:
لینک دعوتنامهی تاج برسر:
ورود خاک برسران ممنوع!
میگه: چرا نامزد شدم؟ خب معمولا معلومه، چون آدما وقتی نامزد
میشن که بخوان ناموسشون را تثبیت کنن
https://www.facebook.com/Mostafa.Tajzadeh/posts/10158207835113339
.
No comments:
Post a Comment