اعلانیه:
و خانهمان در حال سوختن است و تو هرجایی، معنایِ ریالِ مشترک را نمیفهمی
نمیدانی!
در ولایتِ اعرابیِ شیخ حسن پفیوزِ نصراللهی ذوب در فلسطینِ فلوسآبادِ لبنانی،
شریک و مباشر قتلهای زنجیرهای هــــفت سعیدِ آنچنانی،
رییسِ دولتِ #فرقه_تبهکارِ آقمژدبای روانی،
برادرِ میانمایهیِ دالتونها: ممجواد لاریجانی با گرایشِ انگلوراسپوتینچینی
با معاون اولیِ دولتِ جوانِ سعیدممّدِ قاچاقچیانی،
در معیتِ قاضیِ هیاتِ مرگِ فاسدِ فسادبانی،
و جنتیزادهی نگهبان به حکمِ قانونی صادق آلِ خروس لاری فلوسبانی،
در مجمعِ تشبیث مصلحتِ غاصبانی،
جملگی در هیئتِ دیمیِ لمپنان ویرانی و ظریفان روحانی...
تا محسنِ شیطانِ اکبرِ خورشتِ فسنجانی
و هر چه خاک برسرِ تاجبرسرانی...
هرگز با ریالی تکیده که به ته خطِ زندگی رسیده... شوخی مکن!
آنکه تو را از طویله برد تا به ویلاهای لواسانی
زمینش زدند و توی تازهبهدورانرسیدهی فسیل و راهزن از پشتِ کوهِ باستانی،
از عواطفِ انسانی و عِرقِ یک خانهی مشترک و انسانیِ،
براستی چند مثقال میدانی؟
که تبدیل وحوشِ جهنم بیابانی به مدنیتِ انسانی،
اگر هزینههایی ناگزیر داشت... که داشی
اما شما اهل بیتِ فرقهی تبهکار و کوتولههای هارِ قبایلِ نادانی،
به چشم برهم زدنی، دشت و جنگل و دریاها را کردهاید چون بیابانی...
ای همه دلالانِ خون زمینگیرانِ بورسِ لندن و جمکرانی
و اِی همه پیمانکارانِ کاسبِ پروژههای برجهای فرعون و هامانی
و ای خونفروشانِ مدرنِ حیوانی و ای پااندازانِ لاکچری در سنّتِ چالهمیدانی!
چون ریالِ تکیدهای در گورِ زندگانی
ناامن و بیخانواده نمیمانی؟!
که اینگونه تخم تفرقه بر زمین مشترک میپراکنی؟!
که عمقش را نه میفهمی و نه میدانی
غرقه در هدایت نرمی از اتاق فکر نواله خورانِ یک سورچرانی!
از حقِ اعمالِ مشروعِ زور در شور کورِ کودکی/زنی/بینوایی...
نه... هرگز!...
No comments:
Post a Comment