Thursday, May 27, 2021

دُمِ خروس و تاج خروس

دُمِ خروس #تاجزاده و تاج خروس ارباب
الگوریتم شناخت مسئله و مکانیسم راه حل آن، چیست؟


مسئله اصلی این نیست که نظام باید سرنگون شود... مسئله اینست که چگونه و طبق چه روشی، مردم آگاه باید بر سرنوشت مشترک خود مستقر شوند؟ و نقشه ی دقیق برداشتن گام اول، چیست؟ گام اول کدام است؟ با چه روشی باید آن را برداشت؟ مسئله اصلی و بنیادی این است.

نسلها از پی هم می‌آیند و میمیرند و ما هنوز ناتوان از عبرت‌گیری از تاریخیم!

عبرت یعنی: شناختِ علمی مسئله و تمایز مسائل اصلی از فرعی. و سپس اقدام برای حل آن بر اساس یک روش و مکانیسم تصمیم سازی علمی بر اساس منافع مشترک. اربابان این حقیقت را میدانند؛ پس پیوسته به طرح مسائل ثانویه بر اساس تضاد منافع میدان میدهند! مسائل ثانویه متنوعند و محل بروز تفرقه‌اند... و تضاد منافع به عنوان عامل تنش، چون کبریتی است برای انفجار آن حقوق ثانویه از محل منابع مشترک اولیه! و رعایا مدام به اشکال گوناگون با ادبیات سلبی حذفی، با جدا کردن نخود از لوبیای فضایل و فضولات اربابان سنتی، تنها با روشهای مدرن به او فحش می‌دهند! بی آنکه بدانند نقشه‌ی راه و روش فتح قلعه بدون سازوکار و تشکیلات یک سپاه مدرن، تنها حکم تخلیه‌ی باد را از اذهان ورم کرده دارد! و وقتی آن اولی ممکن نیست، پس راه حلی هم ممکن نیست! براستی تا کی؟... در این صفحه، در باب شناخت و روش حل مسئله بصورت علمی، بصورت مبسوط سخن گفته شده...

پرسش: چرا اپوزیسیون صاحب تریبون، با تاجزاده و روحانی و لاریجانی و محمود احمدی نژاد و رییسی، تمایزی ماهوی ندارند؟ و چرا غرب به ریشِ اپوزیسیون و پوزیسیون ایران همزمان میخندد؟ چون هر دو را از شناخت و حل مسئله ناتوان میبیند! و ایرانی را لایق استقلال و آزادی نمیداند! چون روش شناخت و حل مسئله ی هر دو طرف، روشی ارباب و رعیتی و سنتی است! چون هنوز تمایزی بین حقوق ثانویه و حقوق ابتدایی قائل نیست! مبارزش همواره بدون تامین حقوق مادی اولیه، به هزار شکل و با هزار زبان، نخود و لوبیای استقلال و آزادی‌های ثانویه از جمله شکل حجابش را از یک ارباب می‌خواهد! و به جای اتحاد گرد حق مادی اولیه، یکدیگر را در تعارضی بین حقوق ثانویه نفله می‌کنند! چون بلد نیستند بر سر حق مادی و منافع مشترک، به وحدت برسند! و ویژگیها و بیماریهای فرهنگِ موروثی را بنای دیالوگ(سنگرسازی) قرار داده و در میدانی نابرابر بر سر شریک می‌کوبند! چون ایرانی بلد نیست گرد منافع مادی متحد شود و معنویات دست دومی را با آن التقاط می‌کند و از این رو هیچ دیالوگی به سرانجام نمی‌رسد!
.
دم خروس
دُم خروس یعنی عیان شدن این روش سنتی، پس از ادعای مدرن مردمخواهی
.
رژیم روسی، در بیرون‌زدن دُمِ خروس عدمِ مشروعیت از قانون اساسی جمهوریِ گروگانگیران برای قربانیان، در بصیرتِ تضمینِ تمرکزگرایی در میانِ ویژه‌خواران چپ و راست خود است، تا پس از پرواز ملکوتی آقا، قاقازاده‌ها آقازاده‌ها را لت و پار نکنند! و البته باز هم دغدغه‌ی اصلی، تضمین مکانیسم مردمسواری دیمی و هیئتی، توسط مهندسانی است که باید رسما دو تضمین گروگانها و آتوهایشان را در بیت‌المال یک شورای موقت رهبری و در یک بانک قانونی، حفظ کنند
!

اما لاریجانی علی الحساب بعنوان شریک جرم و دارای آتوهای بسیار در آن بانک ولایی، راضی نشد دخترش را بعنوان گروگان، از امریکا به ایران آورد! و فعلا رد صلاحیت شده تا سکانس بعدی که میتواند بازگشتش به روی صحنه‌ی نمایش است.

اما ما میان دُمِ خروس‌هایی که به روی مبارک نمی‌آوری، نواله‌ایم... میان کرم‌های چپ و راست گردِ حوالیِ شکمِ پرخونِ زالوها... چه تنهاییم و هر روزه بی‌هم و جداجدا گردِ شعر و شعارهای معنوی تنها‌تریم...

تا دُم خروس‌اَت کی برون زَنَد از پُزِ نظامِ ولایی آویزان به شورایِ امنیتِ دُوَل(نه ملل)، ای مبارز اپوزیسیون!

سالهاست از دُم‌هایِ خروس گرد ویژه خواری و سهم از سفره انقلاب گروگانگیران ولایی، سخن رفته‌است و جوجه مبارزین آنرا انکار کرده‌اند!

چگونه دُم‌های خروسِ راهزنانِ گروگانگیر، یکی یکی از انبان روباه گروگانگیر قانونی و قانونمداران ولایی قانون اساسی، بیرون میزند؟!

1. دم خروس تاجزاده(در سال 96): ما قانونا دنبال شراکت در سفره‌ی انقلابیم! مردم بهانه اند!

2. دم خروس علی لاریجانی(پس از رد صلاحیت): من دخترم را از امریکا به ایران نمی آورم تا گروگان آقا و آقازاده‌اش شوند!(صادقمون هم گفت میره نجف)! یعنی شما نمیتوانید از من بعنوان دستمال یکبار مصرف دست خونین آقا و آقازاده استفاده کنید! من خودم دستمال ابریشمی هستم! بنابراین اجازه نمیدهم، پس از پرواز ملکوتی آقا، از من(رییس دولت)+ ابراهیم رییسی(آیت الله قتل عام قوه‌ی قضا)+ تائیدیه‌ی صادقمون(در مجمع خبرگان) بر جنتی زاده ای از شورای نگهبان، قانونا ما را بعنوان شورای موقت رهبری تا ابد، ماله کش آقازاده مژدبا کنید!
.
(توضیح بند 1): تاجزاده (حدود دقیقه 13:30 ویدئو):
اصلاح طلبانی که با نظام همکاری نکنند، بیکار خواهند شد و بی درآمد
...
اثبات میشود که حرص اصلاح جلبان برای بیعت با قانون اساسی سلطه و متلاشی کردن اراده ی ملت غیرخودی، بر سر دعوای مشروعیت نظام است برای نواله خوری و نه خواستها و حقوق مردم
!

(توضیح بند2): لاریجانی پس ار رد صلاحیت در نامه اش به ملت لذید ایران گفت:

من خودم بنده ی آن خدایی هستم که قانونا و شراکتا با سایر نواله خوران او را در گروگان دارم! من خودم گروگانگیرم، نه گروگان ناخدا و یا فرزند کدخدا. البته نه به روش عصرحجری سردار اقتصادی نظام محسن رضایی که گفت: من بدون بودجه در شرایط تحریم میتوانم با گروگانگیری و گروگانفروشی و گروگانکشی مملکت را که ملک خدا و نایب امام زمانش(ولایت مطلقه فقیه) و بندگان مومن به اوست، بعنوان لکوموتیوران بی اختیار قطار حضرت آقا به دیار قدس(بعنوان رییس دولت حکومت او) پیش ببرم(البته با نواله خوران هیئتِ دیمیِ خودم نه سایر جناح‌های نواله خور).
.
نتیجه
:
در طول 42 سال گروگانگیری قانونی ملت ایران، به حکم حکومتی قانون اساسی، مسئولین 3 قوا در نظام سلطه، با آتو گرفتن از تقلبهای مادی/معنوی از مردم و از نقاط ضعف یکدیگر در دور زدن اختیار مردم، همواره امنیت خویش را حفظ کرده اند! اما کار به جایی کشیده که با افزایش بحران حاکمیت در راه حفظ نظام امنیتی در راه استثمار مردم به نفع سیاستهای کلان استعمار خارجی، کار تاکتیکهای میدانی قدرت، از حذفهای نرم معنوی، به حذفهای سخت فیزیکی کشیده است و آن مسئولینی که جان خاندان خود را بر هر غیرخودی(از جمله شریکان دزد و رفیقان قافله) ترجیح میدهند، همچون مرکزیت قدرت، شمشیر خود را با ناز و عشوه و زیرپوستی از رو می کشند
!

چرا که همه از اول نیک میدانسته‌اند که: جمع جبری 3 اصل 5+110+177 قانون اساسی، صراحتا اعلام میکند که سرنوشت مردم در دست کارگزاران یک قادر مطلقه ی قانونی نیست، بلکه قانونا، تنها و تنها در دست یک نفر است و نواله خورانش در قطار صدور انقلاب به هر کجای عالمريال جز اراده‌ی مردمی! چرا که اراده ی مردمی یعنی سهیم شدن در منابع طبیعی مشترک در آب و خاک مشترک... و این شراکت از قدرت ایشان میکاهد! آنان از ممدخاتمی و تاجزاده تا حسن روحانی تا لاریجانی و محمود احمدی نژاد، همواره به این بیت از مثنوی بنفش که از زبان آقای قانونی خودشان بیان شده، آگاه بوده‌اند :

حسن و محمود و ابراهیم منم... آن سه حرفند، من سرم، من بدنم!

فلذا علت بیعت اصلاح جلبان قانونا نمیتواند شعارهای مردمی ایشان باشد! و شعارهای مردم مردم ایشان، تماما عوامفریبانه است! چرا که قانونا سیاستهای کلان تکنفره)برای صدور انقلاب روی دو ریل ثابت به دیار قدس یا هر کجای عالم از جمله روسیه و چین) ملاک است! نه سیاستهای دروغین جناح‌ها...

عملیات جنگهای نامنظم چریکی با روان و جان مردم:
من بعید میدانم نظام به این حقیقت رسیده باشد که هیچ شمشیری برنده تر از صداقت نیست و نظام دیگر به عوامفریبی نیازی ندارد
.
احتمال دارد حکم حکومتی برخی از بازیگران ولایی را(بویژه آن خروس لاری را برگرداند تا به امر اجرای مبایعه نامه و نامه بری خود با چین ادامه دهد! حکم حکومتی میتواند این دروغ را القاء کند که چالش اراده جدی است. باید منتظر بود که شعبده باز از اتاق فکر چند بار کلاهش را از سر بر میدارد تا در بار آخر از زیر آن یک زاغ درآورد
...

خیام ابراهیمی
5 خرداد 1340 دم خروسِ راهزنان

.
پ.ن
:
1. سخن صریح تاجزاده در حدود دقیقه 13:30 ویدئو شنیدنی است!

https://www.youtube.com/watch?v=qOJCJAgNu7Y

2. الگوریتم شناخت مسئله و مکانیسم راه حل آن:

تنها راه نجات (پس از توبه از ادبیات سلبی/حذفی به ادبیات ایجابی/جذبی) : رعایت مراتب گام به گام تاسیس یک شرکت سهامی عام(نه خاص) انسانی است. شرکتی که تنها از سهم مادی برابر شریکان آب و خاک مشترک(ملک مشاع) بگوید... نه از معنویات... تنها چنین شرکتی است که میتواند به اخلاق مدنی دست یابد. اما مبارزین از کنترل ادبیات خود ناتوانند و حتما باید یک فحش به دگراندیشان بدهند! مشکل این است که مردم ما قادر نیستند ادبیاتی مادی را در یک شرکت سهامی رعایت کنند و پرچمداران چنین مردمی در اپوزیسیون آتشبیاران رایگانی برای آتش به اختیاران صاحب زر و زور تزویر در برون و درون مرزهایند! از شورای امنیت سران دول(نه ملل) تا شورای امنیتِ نظام آخوندی. 

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...