Wednesday, January 17, 2018

کشتی سانچی


#کشتی_سانچی یعنی عقوبت ملتی در قانون فراملی
به‌ تیرِ غیبِ بازیِ اربابِ خارج‌وداخل و نوچه‌هایشان، تمام محتویات انسانی‌اش، در مقابل چشم جهان، قطره قطره سوخت و فدا شد تا غرق و غبن اراده‌ملی
"کشتیِ سانچی" یعنی امنیت ملی! یعنی ایران! یعنی سرنوشتِ اختیار و اراده و ایمنی ملتی همیشه رها و در حال سوختن از گهواره تا گور
دریغ از شرافتِ چند یدک‌کشِ چینی از زمین و چند هلی‌کوپتر نجاتِ روسی و امریکایی از آسمان! خاک بر سرِ اماتتدارِ خیانتکارِ دریایِ نفتی که باید در خرس‌وسط و تبانی و گدایی از دست این دوستِ کاذب و نفرت از آن دشمنِ کاسب، در برزخی معلق، صاحبانش ذره ذره به جلزّ و ولز بسوزند و ککِ ارباب با آن چشمِ یاقوتی‌ نگزد! این سرنوشت ملتی‌است قانونا بی‌اعتبارواختیار، که بر سر منابع ملی خود، حاضر نیست! چون قانونِ سلطه، ساحرانه جای کارفرما و پیمانکار را عوض‌کرده و دلالان سبز و بنفش هم به‌روی مبارک ویژه‌خوار نمی‌آورند که از اول به قدرت تخریب‌گر غیرخودی "آری" گفتند؛ نه قدرتِ نجاتبخش!
کشتیِ‌سانچی، وطن، موج و شعار...قلبِ چینی، آخرِ خطِ قطار
آیه‌هـا بـارَد زِ چرخِ روزگار...تا که ملت درس گیرد زین عیار
شد "بصیرت" قفل در دستِ نزار...چشمِ من اشکی بریز! خونی ببار!
از چپ و راستم بلا زنجیره‌ای...بارَد و جان را نمانده شیره‌ای
چون‌که کشتیِ وطن را کدخداست...چون‌که سُـکـان، در یدِ یک ناخداست
اوجبِ یک واجبی در کارِ اوست...پس هدف قربانیِ ابزارِ اوست!
تا نباشد این هدف با ملتی...با کژ و مژ شدنش، کو همتی؟
پس که باید منتظر در بحر ماند...تا زوالِ انتظار در حصر خواند:
قدرتِ آتش بیـارِ نیک و بد...کی تواند منجیِ دنیا شود؟
ما که تک تک شده‌ایم در جیبِ او...مؤمنینم یا کافریم در ریبِ او
وحدتی در کـارِ مـا فاعل نشد...مقصدی جز ابتلاء حاصل نشد
این بلایِ رعیت و اربابی‌اَست...سرنوشت با صاحبِ مرغابی‌اَست
ما چو مرغابی میـانِ بحرِ او...جمله‌گی، تک تک، کبـابِ قهرِ او
چون‌که قانون کرده او را اصلِ خویش...پس نجوییم روزگارِ وصلِ خویش
ویژه‌خواران را بگو: "قانون" خطاست!...دوست و دشمن تشنه‌ا‌ی در خونِ ماست
تا قطارِ این ولایت چینی‌اَست...لقمه‌هایِ آخرت در سینی‌اَست:
سرگذشتِ خود ببین، اهلِ بهشت!...در دیارِ قدس همین‌است سرنوشت!
.
40 سال است که پیداوپنهان از چشمِ ملتِ مستقل، اراده و اختیار ثروت ملی، قانونا خرج سیاست‌های کلی تک‌نفره، به‌جایِ تامین استانداردهای سلامت و امنیت و توسعه و ایمنی، فدایِ صدور چیزی باب طبع استعمار به دیار قدس شده! و میوه‌ این آتش‌به‌اختیاری در اموالِ یتیم، از فروش نوزادو کودکان کار آزادو آتش بخاری بر رخِ دختران شین‌آبادو موشک‌های آتش‌فشان جایِ هلی‌کوپترهای آتش‌نشان در پلاسکو، تا خنجر دزدِ امید در مسکن مهر و زلزله‌وسیل در آبپاش ضد‌شورش جای کانکس‌و دانشگاه در زندان معترضان‌و فراموشی گورخواب در آتش اعتیادو سوختن در بحر فاحشه‌یِ نفت و انتظار و توهمِ نجات، همه از بصیرتِ امنیتی و سرنوشت‌سازِ تک‌نفره در دام قانونی ارباب است!
کشتی سانچی یعنی قطره‌یِ صغیرِ عقلِ ملتی قانونا پفکی، فدا و غرقه به دریایِ عقل یکی.
تا قانونا تعیینِ سرنوشت با ملت نباشد، باید در انتظار هر آتشی بود!
فتنه از قانون‌اساسی است! نه از تکلیفِ قانونمدارانِ محدود‌العقلی که مشروعیتِ قدرت امانی خود را از مشارکت در انتخابات و امید و بیعت با قانون گرفته‌اند! آنگاه که به قانونِ تدارکات‌چیانی با بادکنک‌های سبز و بنفش دل‌می‌بندند که به نیش ارباب مطلقه ترکیدنی‌است!
#درخواست_تغییر_قانون_اساسی برایِ حضور تمام مردم
خیام ابراهیمی
24 دی 96

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...