چرا باید خون
گریست؟ بر بصیرت و امید ملتی به قانونِ ویرانی ایران!
#باید_خون_گریست بر نقضِغرضِ بصیرتبازی که خود را میشناسد و 30 سال به جهلالعارفین میزند!
باید خونگریست بر قانونِ انقلابیونِ جنگجویِ مناسباتِ خشنِ راهزنانِ بَدَوی، که در دوران مدنیت بهجای دیپلماسی و همزیستیمسالمتآمیز و قوانین مدنی، با تقسیم جهان به مؤمن و دوستِ خودی، و کافر و دشمنِ غیرخودی، در مبادلاتِفرهنگی که جنگِنرمی از مصادیقِ جنگِسخت میدانند؛ با هر که با من نیست، با زبانِ سیلی و مشت و فحش و مباهته و تهدید و تطمیع و گروگانگیری و گروگانفروشی، و با نفوذ و تجسس و آتشبهاختیاری و صدور خود بهغیرخودی و از دیوار اینوآن بالاروی، برای تغذیهیِ تنش و تشویشِ اذهان و موجسازی و موجسواری و موجشکنی و منافع قدرتِ استعماری، روح خویش را در کالبد و خلقیاتِ ملی میدمند!
کارشان اشتباه است؟ قانون میگوید: خیر! هر تصمیمی برای سرنوشت ملی، بموجب بند 1 و 2 و 3 اصل 110 در یدِ اختیارات قدرتِ مطلقه است! حال اگر تسلیمِ این اختیار توسط نسلگذشته خطاست، پس باید قانون تغییر کند! وگرنه قوای سهگانه مکلف به رعایتِ آنند! پس چرا دو قوا از ملت سفارش میگیرند؟ اینرا باید از ملتی پرسید که به ایشان سفارش میدهد! چون قوای غیرمنفک سهگانه ایدئولوژیکند و بهعنوان تکلیف، و یا به حکم حکومتی به تقیه باورمندند و قانونا به قادر مطلقه ملتزم و پاسخگویند، نه ملت!
باید خونگریست بر بصیرتی که در این سرمای گزنده، بهجای تامینِ کانکس برای ایمنی زلزلهزدهگان، آبپاشِ امنیتیِ ضدشورش میخرد!
باید خونگریست بر بصیرتِ ملتی که به قانونِ یک ارباب بر کل رعایا اعتماد و بیعت میکند و به انتخاباتِ ملتزمینش امید میبندد و وقتِ تبعیت و سرسپردگی، به خلفوعده، علیهِ عقوبتِ قدرت مطلقه، شورش و اعتراض میکند!
بایدخونگریست بر بصیرتِ ملتی که وقت زلزله بهجای جنگ و صدور انقلاب به دیار قدس، درخواستِ کانکس و نان و پنیر و پوستِ پیاز میکند!
باید خونگریست بر بصیرتِ ملتی که دودَستی، ثروت و سرنوشت خود را قانونا به یکی تقدیم و بعد یواشکی ناز میکند!
باید خونگریست بر بصیرتِ برآمده از قانون شبانرمهگی که بهروی گرگِ فاجعه دست دراز میکند!
آینه چون نقش تو بنمود راست... خود شکن! آیینه شکستن خطاست!
ای مگس حضرتِ سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری!
تو به تقصیرِ خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و فریاد چرا میداری؟ (حافظ)
...
اِی تیغِتان چو نیزه، برایِ ستم دراز
این تـیـزیِ ســنانِ شما نیــــز بگذرد!
در مملکت چو غرّشِ شیران گذشتو رفت
این عوعویِ سـگانِ شما نیـــز بگذرد!
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغـدانو نورِ شما نیـز بگذرد!
بر تیـرِ جـورتِـان، زِ تحمل سِــپَر کنیم
تا سـختیِ کمـانِ شما نیــز بگذرد!
آبیست ایستاده دراین خانه، مال و جاه
این آبِ روانِ نـاودان شما نیــز بگذرد!
ایتو رَمِـه سپرده به چوپـانِ گرگِ طبع
این گـرگیِِ شبــانِ شما نیــز بگذرد!
(سیف فرغانی)
تصویر:
برج مسکونی تجاری در دوبی، در شمایل و تندیسِ یک قاب عکس عظیم با روکشِ طلا.
15000 کانکس ایمنی برای زلزلهزدهگان، بهجای 15000 آبپاشِ ضدِ شورش.
آبادانی زیرساختهای کشور بهجای صدورِ انقلاب به قلبِ کودکانِ شیمیایی سوریه و داعشپروران و صدور شمشهای طلا به سلطانِ قونیه و ساخت پایگاه موشکی در مرزهایِ قدس، برای جنگ جنگ تا پیروزیِ حاکمِ قانونِ دیروزی! به جای صلح صلح با حق مسلمِ ملتهای امروزی.
خیام ابراهیمی
21 دی 1396
#باید_خون_گریست بر نقضِغرضِ بصیرتبازی که خود را میشناسد و 30 سال به جهلالعارفین میزند!
باید خونگریست بر قانونِ انقلابیونِ جنگجویِ مناسباتِ خشنِ راهزنانِ بَدَوی، که در دوران مدنیت بهجای دیپلماسی و همزیستیمسالمتآمیز و قوانین مدنی، با تقسیم جهان به مؤمن و دوستِ خودی، و کافر و دشمنِ غیرخودی، در مبادلاتِفرهنگی که جنگِنرمی از مصادیقِ جنگِسخت میدانند؛ با هر که با من نیست، با زبانِ سیلی و مشت و فحش و مباهته و تهدید و تطمیع و گروگانگیری و گروگانفروشی، و با نفوذ و تجسس و آتشبهاختیاری و صدور خود بهغیرخودی و از دیوار اینوآن بالاروی، برای تغذیهیِ تنش و تشویشِ اذهان و موجسازی و موجسواری و موجشکنی و منافع قدرتِ استعماری، روح خویش را در کالبد و خلقیاتِ ملی میدمند!
کارشان اشتباه است؟ قانون میگوید: خیر! هر تصمیمی برای سرنوشت ملی، بموجب بند 1 و 2 و 3 اصل 110 در یدِ اختیارات قدرتِ مطلقه است! حال اگر تسلیمِ این اختیار توسط نسلگذشته خطاست، پس باید قانون تغییر کند! وگرنه قوای سهگانه مکلف به رعایتِ آنند! پس چرا دو قوا از ملت سفارش میگیرند؟ اینرا باید از ملتی پرسید که به ایشان سفارش میدهد! چون قوای غیرمنفک سهگانه ایدئولوژیکند و بهعنوان تکلیف، و یا به حکم حکومتی به تقیه باورمندند و قانونا به قادر مطلقه ملتزم و پاسخگویند، نه ملت!
باید خونگریست بر بصیرتی که در این سرمای گزنده، بهجای تامینِ کانکس برای ایمنی زلزلهزدهگان، آبپاشِ امنیتیِ ضدشورش میخرد!
باید خونگریست بر بصیرتِ ملتی که به قانونِ یک ارباب بر کل رعایا اعتماد و بیعت میکند و به انتخاباتِ ملتزمینش امید میبندد و وقتِ تبعیت و سرسپردگی، به خلفوعده، علیهِ عقوبتِ قدرت مطلقه، شورش و اعتراض میکند!
بایدخونگریست بر بصیرتِ ملتی که وقت زلزله بهجای جنگ و صدور انقلاب به دیار قدس، درخواستِ کانکس و نان و پنیر و پوستِ پیاز میکند!
باید خونگریست بر بصیرتِ ملتی که دودَستی، ثروت و سرنوشت خود را قانونا به یکی تقدیم و بعد یواشکی ناز میکند!
باید خونگریست بر بصیرتِ برآمده از قانون شبانرمهگی که بهروی گرگِ فاجعه دست دراز میکند!
آینه چون نقش تو بنمود راست... خود شکن! آیینه شکستن خطاست!
ای مگس حضرتِ سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری!
تو به تقصیرِ خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و فریاد چرا میداری؟ (حافظ)
...
اِی تیغِتان چو نیزه، برایِ ستم دراز
این تـیـزیِ ســنانِ شما نیــــز بگذرد!
در مملکت چو غرّشِ شیران گذشتو رفت
این عوعویِ سـگانِ شما نیـــز بگذرد!
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغـدانو نورِ شما نیـز بگذرد!
بر تیـرِ جـورتِـان، زِ تحمل سِــپَر کنیم
تا سـختیِ کمـانِ شما نیــز بگذرد!
آبیست ایستاده دراین خانه، مال و جاه
این آبِ روانِ نـاودان شما نیــز بگذرد!
ایتو رَمِـه سپرده به چوپـانِ گرگِ طبع
این گـرگیِِ شبــانِ شما نیــز بگذرد!
(سیف فرغانی)
تصویر:
برج مسکونی تجاری در دوبی، در شمایل و تندیسِ یک قاب عکس عظیم با روکشِ طلا.
15000 کانکس ایمنی برای زلزلهزدهگان، بهجای 15000 آبپاشِ ضدِ شورش.
آبادانی زیرساختهای کشور بهجای صدورِ انقلاب به قلبِ کودکانِ شیمیایی سوریه و داعشپروران و صدور شمشهای طلا به سلطانِ قونیه و ساخت پایگاه موشکی در مرزهایِ قدس، برای جنگ جنگ تا پیروزیِ حاکمِ قانونِ دیروزی! به جای صلح صلح با حق مسلمِ ملتهای امروزی.
خیام ابراهیمی
21 دی 1396
No comments:
Post a Comment