ملتِ قانونا عقیم، میانِ
آبِ گلآلودِ غیرتشکیلاتی
و تبدیلِ تهدیدِ #شورش_گرانی به فرصتِ سرسپردگی، با هدایتِ انقلابیونِ هیئتی
ملت و ماهی سیاه کوچولو، در قانونِ اساسیِ آبِ گلآلود و ملتزمین به اختیارات سرنوشتسازِ قادر مطلقه برایِ صدور انقلاب به دیار قدس، در لباسِ دولتِ نظام و اپوزیسیونِ جعلی و پوزیسیون، حکایتی 40 ساله دارد!
اگر از هدف هزینهشدنِ ملت در راه استراتژیک صدور انقلاب صرف نظر کنیم، این حکایت بلکه عمری صد ساله به قدمتِ تاریخِ مشروطیت دارد!
یکی از تاکتیکهای اصلی اتاق فکر نظام، مالِ خود کردن مطالباتِ روبنایی و تعارضات اجتماعی به قصد مدیریت و هدایتِ بحران است! در دست گرفتن پرچم مخالفین و هدایتِ آن به بنبستهای خودخواسته.
پروژهیِ سرکوبِ خشن و یا کودتای مخملین علیه اراده ملی، با شورش تصنعی بر موج نارضایتی و مخالفانِ دوآتشه به موجسازی و موجسواری و موجشکنی و موجدزدی اصحاب سبت و کاهنان کاسبِ قوم بنیاسرائیل در گرفتن ماهی در روز شنبه*، شبیه است.
آیا کسی میپرسد، در فقدانِ تشکیلات مردمی، چه کسی در دو شهر مشهد و نیشابور در روز جاری، این هماهنگی را بین معترضین به گرانی بوجود آورد؟ و چه کسانی شعارهایِ تحریکآمیز و دوپهلوی چپ و راست را به دهانِ جمعیت مخلوط از امنیتیان و مردم کوچه و بازار انداختند؟
تو گویی دو روز مانده به روز شنبه در 9 دی، باز شاهد عملیاتِ میدانیِ مرصاد و روایتی واژگونه و تکراری از عملیات ریاستارتیِ به آتش کشیدن سطلهای زباله در اعتراضات سال 88 هستیم! عقوبتش یادتان هست؟
این گفته به معنای نفیِ اعتراضات حق طلبانه نیست! بلکه موضوع بنیادی این است که فراتر از هر مطالبهی روبنایی، بر فراز هستی مردم، قانونمدارانی خیمه زدهاند، تا حواسِ ملت را از مطالباتِ زیربنایی که همانا درخواستِ "شراکت تمام ملت در پروسهیِ قانونی و تصمیمسازِ سرنوشتِ ملی است" از این ستون به ستون بعدی، و میانِ پرچمدارانِ سبز و بنفش و سرخ و سیاهِ خودی پرت کنند!
بعد از طرح حضور امنیتی بسیج در محلات، حالا به کانال تلگرامی بت شکن، بیانگر اجرای سناریویی امنیتی نگاهی گذرا بکنیم که دم خروسش از دهان #حسن_عباسی تکنسینِ هوچیگرِ دکترینال، در مشهد بیرون زده است! بله او در مشهد بوده است! همانجا که ابراهیم رئیسی (همبازی مخالفخوانِ روحانی در استیج انتخابات) زیر بال و پر و پشتیبانی علمالهدی تاختوتاز میکند! او با شوری انقلابی، اصلاحطلبان و اعتدالیون بولدشده و برساختهی درون نظام امنیتی را در مقابلِ اصولگرایانِ انقلابی، با ادبیاتِ تهاجمیِ معمارِ انقلاب، در دو سویِ آوردگاهِ کاذبِ "رحماء بینهم و اشداء معالکفار" قرار میدهد! و این در حالی است که در آخرین پستِ امشبِ این کانال از قولِ قادر مطلقه میخوانیم:
"برای من این تقسیمات اصولگرا اطلاحطلب مطرح نیست! اما روی مسئله فتنه حسّاسم" ( 95/3/12).
ارباب میگوید دو قطبی خوب نیست! اما گزمهها در لباسِ اعتدال (شما بخوان قطب سوم) میاندارِ دو قطبِ انقلابی برای تخلیهیِ چالشهای راستین مردمی میان چالشهای نمایشی حاکمیت هستند! آن وسطها هم سیاهیلشکر و پیروانِ ناآگاه برای یک لقمه نانِ پیمانکاری توسط یک تدارکاتچی بالادستی و دلالهای ریز و درشتِ ویژهخوار میانی، به جان هم افتادهاند تا خونِ ملت عقیم مستقل، نصیبِ لشکرِ خودشان بشود!
آن وقت ادعای مردمسالاری و سخن از فتنهگر برای مردمی که باید قانونا بردهیِ یک سالار باشند شنیدنی است!
و این در حالی است که فتنهی اصلی در بطنِ قانونِ مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی، خود فتنهساز است!
این کانال که دل در گرو مولا دارد، ضمن پخش آهنگی به نام "گرونی تخممرغ" با به تمسخر کشیدنِ امنیتیترین حقوقدان و استراتژیست نظام (روحانی) در چند پست به عامل این گرانی که دولتِ اعتدال است، میپردازد! یعنی سربازان جنگ سایبری بر اساس یک پاتکِ حرفهای و مکتبی، اذهان ملتِ غیرخودی را بین خودیها آنقدر پاسکاری میکند، تا فاجعهیِ پریشانی و ویرانیِ ملی را که محصولِ تصمیمسازی و ریلگذاری قانونی و سیاستهای کلیِ 40 سالهیِ نظام از قم تا دیار قدس است را مالهکشی کرده و مزدشان را حلال کنند! مثل پروژهیِ انحرافیِ از انتخاب روحانی #پشیمان_نیستم و #پشیمانم! حال آنکه موضوع اصلی باید پشیمانی از نفسِ انتخابات باشد، نه بیعت با گزینشِ بازیگران پیشابرجامی و برجامی پسابرجامی توسطِ تنها سرنوشتساز قانونی یعنی حضرتِ کشور.
سرنوشتسازی که تنها و تنها بنا بر بند یک اصل 110 و قدرتِ مطلقهیِ ناشی از اختیارات بعدی و قبلی، بین منصوبین بیعت شده توسطِ فریبخوردگانِ تدارکاتچیهایِ انقلابیِ سنتی، نقشهای متنوع را بین بازیگرانِ اهداف فراملی خود در یک سناریوی امنیتی-انقلابی تقسیم کرده و حالا باید سربازان انقلابیِ جنگِ با غیرخودی و بهفرموده، اذهان عمومی صغیر تعداد بیعت کنندگان و امیدواران به قانون ارباب را جوری منحرف و مشوش و تعدیل کنند، تا نهایتا از بغل این خودی به بغل آن خودی پناه ببرند و از دامن انقلاب و نظام خارج نشوند!
این کانال با محکوم کردن و حمله به روحانی و قیاس او با رفسنجانی و موسوی و همتراز قراردادن این سه با احمدی نژاد و خاتمی، با یک تیر چند نشان میزند و در پستی اشاره میکند:
#حجت_تمام_شد: انقلابینمایی غیر از انقلابیگری است! امام فرمودند: ملاک حال فعلی افراد است! یعنی ای ملت صغیر! جنگِ زرگری تدوین شده از بالا بین گروگانها و بازیگرانِ ارباب را باور کنید!
نکته: قادر مطلقه دیروز فرمودند: کسی که خود یک دهه تمام قدرت و منابع کشور در دستش بوده است نمیتواند علیه کشور به قول فرنگیها "اپوزیسیون" شود! این حرفها یعنی قرار است "احمدی نژاد" نقش اپوزیسون را بازی کند تا ملت را در درون نظام مدیریت کند!
در حالی که، برای شناختن کشور، تنها باید به اختیارات قادر مطلقه در قانون اساسی نظاره کنیم.
براستی حضرتِ کشور کیست؟ جز قادر مطلقهی قانونی؟ راستی این قید مطلقهی تعبیه شده در قانون اساسی همراه با تغییر پسوندِ "ملی" با قید اسلامی بعد از عبارت مجلس شورا در سال 68 توسط رفسنجانی (خدای مصلحت نظام) یعنی چه؟
و بدین شکل با سلطهیِ چنین قانونی است که، امواج ملیِ ملتِ عقیم در میدان عمل و با زبانی سوءتفاهم برانگیز که هر کس به ظنِ القاء شده از سوی مغز تصمیم ساز قانونی، امت خود را ملتِ مستقل از ایدئولوژی میخواند، میان پرچمداران کاذب امنیتی و نفوذیان غیرتشکیلاتی داخلی و خارجی، همواره زیر پای موج سازان و موج سواران و موج شکنان و موج دزدان، باقی خواهد ماند!
با چنین قانونی، در دامِ هشت بازویِ اختاپوس قانونی، واسطههایِ بین بازوها و بدن و گردن و تنها مغز تصمیم ساز، به سعیِ دامپروران صاحبِ قدرت، هیچ عملِ ایجابی ملی، به مقصد دلخواهِ ملت نخواهد رسید! در چنین موقعیتِ قانونی، تنها رفتار سلبیِ #اعتصاب_انتخاباتی با پرچمِ درخواست تغییر قانون اساسی به نفع حضور همه، در عدم بیعتی نرم، میتواند برایِ ملت اعتبار بخرد و اعتبار قدرت فراملی را از سکه بیندازد! آن هم در سکوتی در حاشیه، و نه در متن استیجی که در دستِ خودِ ملت نیست! از صندوق رأی بگیرید تا شوراهای زنجیرهایِ فرمایشی به گزینش ارباب و بیعت مردمِ ناباب.
براستی بدون تشکیلات مستقل مردمی که نمایندگان واقعیِ مردم از دامنی واقعی و مستقلِ زاده شوند، تشخیص نفوذ جاسوسها و مامورین سلطهیِ داخلی و خارجی و پرچمداران ملتزم به حکم حکومتی، چگونه برای ملت ممکن است؟
براستی شما از کجا میدانید که خود من مامور نباشم؟ چرا باید به شعار و گفتار و رفتار یک شخص، بدون فهم پندار و مسئولیت حقوقی او در فعالیتهای اجتماعی اعتماد کرد و او را پرچمدار خود دانست؟ آیا پرچمدارانِ دیروزی که با توهماتی ناممکن در چنبرهی قدرت مطلقه، هیچگاه در تشکیلاتی ملی به ملت پاسخگو نبودهاند، امروز گروگانند؟...کسی چه بداند؟ مگر اینجا سوئد است که نظارت ملی در تشکیلات پاسخگو حاکم باشد؟ مسلما اگر گروگان نباشند، یا به اراده ملی خائنند و یا خود قادر مطلقهای دیگرند؛ آن هم ضد دموکراسی!
اینجاست که باید هر کس بفهمد که اصالت هر تفکر و پندار و شعار، وابسته به همخوانی سه عنصر قابل اثبات و پاسخگو، تحت مقدوراتِ قانونی و حقوقِ ملی، سابقه و عملکرد و التزامِ میدانی به ملتِ مستقل (غیرایدئولوژیک) در گذشته و حال، و ضمانت اجراء شعارها تحت مکانیسم راستیآزماییِ علمی و ملی دارد! تا رهگذرانِ شنونده، تحت جو ایجاد شده، میانِ زخمها و مطالبات راستین، بموجبِ منطقهای سفسطهآمیز رنگارنگ و مبهم و شبهه برانگیز راست و دروغ به مقاصدِ نامعلومِ دیار قدس یا هر جا و روی ریل قطار صدور انقلاب به دیار قدس، بازیچه و مبدل به گوشت قربانی نگردند!
پیش از فهم قانون اساسی و فرصت میدانی همدلی بر سر شکل بروزِ نیاز و خواستهی واقعی ملی، منجر به وحدتِ واقعی ملت با ملت ( مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز و هم افزایی ملی، نه حذف)، با زبان مشترک حقوقی ملی، راه ملت از دوراهی شورش و انقلابی مشکوک که هر لحظه شعارهایش به سعیِ دولت در سایه و استعمار همسایه، رنگ به رنگ میشود و نهایتا از ترکستان سر در میآورد، نمیگذرد!... که همواره دزدی در سرگردنه منتظرِ تفسیرِ ملت در جیب امتِ خودش است! و تا ملت خواستار تغییر قانون برای اولویت حق آب و گل طبیعی و اولیه، بر حقِ ایدئولوژی حصولی و ثانویه نباشند، بیشتر از یکِ ماهی در آب گلآلود بر اساس مکانیسم سنتی و قبیلهای اعتماد به تار سیبیل دایی جان موسوی و خاتمی و قسم حضرتعباسِ خانعمو احمدی نژاد و روحانی نیستند!
خیام ابراهیمی
7 دی 1396
پینوشت:
#هوش_ملی
داستانِ بوزینه شدنِ مقلدانِ کاسبانِ صنعتگر و حرمتِ موجسواری در روز سبت
روز شنبه (9 دی) سالگردِ مالِخودکردنِ ماهیِ "ارادهملی" در آبِ گلآلود است!
فشردهی داستان چنین بود که: خداوند بهواسطهیِ موسا به قوم یهود سفارش کرده بود که روز جمعه را تعطیل کنند و به استراحت و عبادت و تجدید قوا و پرهیز از کاسبی (ماهیگیری) در کنارِ دریای سرخ (بندر ایله همجوارِ فلسطین کنونی) بپردازند! اما کاسبانِ متشرعِ قدرتمدار (شما بخوان حاجی بازاریها) به یاریِ کاهنانِ تشنه و معتاد به دستودلبازی ایشان، از فراغتِ ملتِ سادهدل به هوسِ کاسبی افتادند و از از فرمانِ الهی سرباز زدند و روز جمعه را به کاسبی از جیبِ مردمِ عادی که بیشتر فرصتِ تفریح داشتند تا به دشت و دمن و پارکها بروند، پرداختند و روزِ شنبه(سبت) را روزِ استراحت تعیین کردند، که ملت سرکار بودند و بازار خلوت! از آن پس روز شنبه که میشد ماهیان فراوانی در فراغت از دام صیادانِ متشرع، ساحلِ دریا را امن یافته و بر سطح آب ظاهر شده و آزادانه بالا و پایین میپریدند و به خودنمایی دلِ کاسبانِ حریص را با حرکاتِ موزونِ خویش میبردند! اما کاهنانِ کاسبکار در تدبیر و بصیرتِ حیلهگری (شما بخوان خدعهی شکارچی با شکار و با غیرخودی) افتادند و با یک نوع کلاهِ شرعی (ظاهرا روسی) روز شنبه را به روشی مبتکرانه (بدون اقدام به کار در روز حرمتِ شکار) ماهی گرفتند؛ که نه سیخ شریعت بسوزد نه کبابِ اعتمادِ ملی! به روایتی در روزهای دیگر هفته که شکار و کسب و کار آزاد بود و مردم هم در کارهای خویش بودند و بازار خلوتتر بود، یک کانالی در ساحل دریا ساختند تا ماهیان سرخوش را در روز شنبه به حوضچههایی از پیشساخته در شورای مصلحت نظام هدایت کنند، (شما بخوان حوضسلطان یا همان دریاچهی نمک قم**). و البته از آنجایی که "...و مکرو و مکرالله والله خیرالماکرین"، ربی از اربابِ درگاه الهی که مصداقِ "یدالله فوق ایدیهم" بود، ماموریت یافت که آنان را به جرم این نافرمانی مجازات کرده و چهرههاشان را از صورتِ انسان به بوزینه (سمبول تقلید و خوش رقصی به پاداشِ یک نخود تریاکِ سلطنتی بریتانیای کبیر از دست لوطی) دگرگون کند!
پرچم غیرخودی را با شعار... می دهند در دستِ استاد هوار
(بیتی از نوشتهیِ موزونِ "استراتژی بنفش") رویِ کاور همین صفحه کلیک شود، در دسترس است!
.
** حوض سلطان (دریاچه نمک قم): دریاچهای (باتلاقی) از نمک خیس و اشباع از آب (یا بالعکس) بین تهران و قم، که در آن شنا نمیتوان کرد، و اگر از بالا در آن بیفتی مثل افتادن در باتلاقی غلیظ در آن فرو خواهی رفت. در زمان پهلوی شایعه بود که سیاسیون را با هلیکوپتر در آن میاندازند، تا دست کسی به آنها نرسد و سندی رو نشود که فلانی که غیب شد، کجاست! البته خیلیها بی ردی تاکنون غیب شدهاند! پیدا نیست که آیا این رویه پس از فروپاشی نظام پهلوی ادامه یافت یا نه!... یعنی اگر کسی بخواهد دنبال سند بگردد باید ابتدا در این باتلاق نمک غرق شود! وحشتناک است؟
و تبدیلِ تهدیدِ #شورش_گرانی به فرصتِ سرسپردگی، با هدایتِ انقلابیونِ هیئتی
ملت و ماهی سیاه کوچولو، در قانونِ اساسیِ آبِ گلآلود و ملتزمین به اختیارات سرنوشتسازِ قادر مطلقه برایِ صدور انقلاب به دیار قدس، در لباسِ دولتِ نظام و اپوزیسیونِ جعلی و پوزیسیون، حکایتی 40 ساله دارد!
اگر از هدف هزینهشدنِ ملت در راه استراتژیک صدور انقلاب صرف نظر کنیم، این حکایت بلکه عمری صد ساله به قدمتِ تاریخِ مشروطیت دارد!
یکی از تاکتیکهای اصلی اتاق فکر نظام، مالِ خود کردن مطالباتِ روبنایی و تعارضات اجتماعی به قصد مدیریت و هدایتِ بحران است! در دست گرفتن پرچم مخالفین و هدایتِ آن به بنبستهای خودخواسته.
پروژهیِ سرکوبِ خشن و یا کودتای مخملین علیه اراده ملی، با شورش تصنعی بر موج نارضایتی و مخالفانِ دوآتشه به موجسازی و موجسواری و موجشکنی و موجدزدی اصحاب سبت و کاهنان کاسبِ قوم بنیاسرائیل در گرفتن ماهی در روز شنبه*، شبیه است.
آیا کسی میپرسد، در فقدانِ تشکیلات مردمی، چه کسی در دو شهر مشهد و نیشابور در روز جاری، این هماهنگی را بین معترضین به گرانی بوجود آورد؟ و چه کسانی شعارهایِ تحریکآمیز و دوپهلوی چپ و راست را به دهانِ جمعیت مخلوط از امنیتیان و مردم کوچه و بازار انداختند؟
تو گویی دو روز مانده به روز شنبه در 9 دی، باز شاهد عملیاتِ میدانیِ مرصاد و روایتی واژگونه و تکراری از عملیات ریاستارتیِ به آتش کشیدن سطلهای زباله در اعتراضات سال 88 هستیم! عقوبتش یادتان هست؟
این گفته به معنای نفیِ اعتراضات حق طلبانه نیست! بلکه موضوع بنیادی این است که فراتر از هر مطالبهی روبنایی، بر فراز هستی مردم، قانونمدارانی خیمه زدهاند، تا حواسِ ملت را از مطالباتِ زیربنایی که همانا درخواستِ "شراکت تمام ملت در پروسهیِ قانونی و تصمیمسازِ سرنوشتِ ملی است" از این ستون به ستون بعدی، و میانِ پرچمدارانِ سبز و بنفش و سرخ و سیاهِ خودی پرت کنند!
بعد از طرح حضور امنیتی بسیج در محلات، حالا به کانال تلگرامی بت شکن، بیانگر اجرای سناریویی امنیتی نگاهی گذرا بکنیم که دم خروسش از دهان #حسن_عباسی تکنسینِ هوچیگرِ دکترینال، در مشهد بیرون زده است! بله او در مشهد بوده است! همانجا که ابراهیم رئیسی (همبازی مخالفخوانِ روحانی در استیج انتخابات) زیر بال و پر و پشتیبانی علمالهدی تاختوتاز میکند! او با شوری انقلابی، اصلاحطلبان و اعتدالیون بولدشده و برساختهی درون نظام امنیتی را در مقابلِ اصولگرایانِ انقلابی، با ادبیاتِ تهاجمیِ معمارِ انقلاب، در دو سویِ آوردگاهِ کاذبِ "رحماء بینهم و اشداء معالکفار" قرار میدهد! و این در حالی است که در آخرین پستِ امشبِ این کانال از قولِ قادر مطلقه میخوانیم:
"برای من این تقسیمات اصولگرا اطلاحطلب مطرح نیست! اما روی مسئله فتنه حسّاسم" ( 95/3/12).
ارباب میگوید دو قطبی خوب نیست! اما گزمهها در لباسِ اعتدال (شما بخوان قطب سوم) میاندارِ دو قطبِ انقلابی برای تخلیهیِ چالشهای راستین مردمی میان چالشهای نمایشی حاکمیت هستند! آن وسطها هم سیاهیلشکر و پیروانِ ناآگاه برای یک لقمه نانِ پیمانکاری توسط یک تدارکاتچی بالادستی و دلالهای ریز و درشتِ ویژهخوار میانی، به جان هم افتادهاند تا خونِ ملت عقیم مستقل، نصیبِ لشکرِ خودشان بشود!
آن وقت ادعای مردمسالاری و سخن از فتنهگر برای مردمی که باید قانونا بردهیِ یک سالار باشند شنیدنی است!
و این در حالی است که فتنهی اصلی در بطنِ قانونِ مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی، خود فتنهساز است!
این کانال که دل در گرو مولا دارد، ضمن پخش آهنگی به نام "گرونی تخممرغ" با به تمسخر کشیدنِ امنیتیترین حقوقدان و استراتژیست نظام (روحانی) در چند پست به عامل این گرانی که دولتِ اعتدال است، میپردازد! یعنی سربازان جنگ سایبری بر اساس یک پاتکِ حرفهای و مکتبی، اذهان ملتِ غیرخودی را بین خودیها آنقدر پاسکاری میکند، تا فاجعهیِ پریشانی و ویرانیِ ملی را که محصولِ تصمیمسازی و ریلگذاری قانونی و سیاستهای کلیِ 40 سالهیِ نظام از قم تا دیار قدس است را مالهکشی کرده و مزدشان را حلال کنند! مثل پروژهیِ انحرافیِ از انتخاب روحانی #پشیمان_نیستم و #پشیمانم! حال آنکه موضوع اصلی باید پشیمانی از نفسِ انتخابات باشد، نه بیعت با گزینشِ بازیگران پیشابرجامی و برجامی پسابرجامی توسطِ تنها سرنوشتساز قانونی یعنی حضرتِ کشور.
سرنوشتسازی که تنها و تنها بنا بر بند یک اصل 110 و قدرتِ مطلقهیِ ناشی از اختیارات بعدی و قبلی، بین منصوبین بیعت شده توسطِ فریبخوردگانِ تدارکاتچیهایِ انقلابیِ سنتی، نقشهای متنوع را بین بازیگرانِ اهداف فراملی خود در یک سناریوی امنیتی-انقلابی تقسیم کرده و حالا باید سربازان انقلابیِ جنگِ با غیرخودی و بهفرموده، اذهان عمومی صغیر تعداد بیعت کنندگان و امیدواران به قانون ارباب را جوری منحرف و مشوش و تعدیل کنند، تا نهایتا از بغل این خودی به بغل آن خودی پناه ببرند و از دامن انقلاب و نظام خارج نشوند!
این کانال با محکوم کردن و حمله به روحانی و قیاس او با رفسنجانی و موسوی و همتراز قراردادن این سه با احمدی نژاد و خاتمی، با یک تیر چند نشان میزند و در پستی اشاره میکند:
#حجت_تمام_شد: انقلابینمایی غیر از انقلابیگری است! امام فرمودند: ملاک حال فعلی افراد است! یعنی ای ملت صغیر! جنگِ زرگری تدوین شده از بالا بین گروگانها و بازیگرانِ ارباب را باور کنید!
نکته: قادر مطلقه دیروز فرمودند: کسی که خود یک دهه تمام قدرت و منابع کشور در دستش بوده است نمیتواند علیه کشور به قول فرنگیها "اپوزیسیون" شود! این حرفها یعنی قرار است "احمدی نژاد" نقش اپوزیسون را بازی کند تا ملت را در درون نظام مدیریت کند!
در حالی که، برای شناختن کشور، تنها باید به اختیارات قادر مطلقه در قانون اساسی نظاره کنیم.
براستی حضرتِ کشور کیست؟ جز قادر مطلقهی قانونی؟ راستی این قید مطلقهی تعبیه شده در قانون اساسی همراه با تغییر پسوندِ "ملی" با قید اسلامی بعد از عبارت مجلس شورا در سال 68 توسط رفسنجانی (خدای مصلحت نظام) یعنی چه؟
و بدین شکل با سلطهیِ چنین قانونی است که، امواج ملیِ ملتِ عقیم در میدان عمل و با زبانی سوءتفاهم برانگیز که هر کس به ظنِ القاء شده از سوی مغز تصمیم ساز قانونی، امت خود را ملتِ مستقل از ایدئولوژی میخواند، میان پرچمداران کاذب امنیتی و نفوذیان غیرتشکیلاتی داخلی و خارجی، همواره زیر پای موج سازان و موج سواران و موج شکنان و موج دزدان، باقی خواهد ماند!
با چنین قانونی، در دامِ هشت بازویِ اختاپوس قانونی، واسطههایِ بین بازوها و بدن و گردن و تنها مغز تصمیم ساز، به سعیِ دامپروران صاحبِ قدرت، هیچ عملِ ایجابی ملی، به مقصد دلخواهِ ملت نخواهد رسید! در چنین موقعیتِ قانونی، تنها رفتار سلبیِ #اعتصاب_انتخاباتی با پرچمِ درخواست تغییر قانون اساسی به نفع حضور همه، در عدم بیعتی نرم، میتواند برایِ ملت اعتبار بخرد و اعتبار قدرت فراملی را از سکه بیندازد! آن هم در سکوتی در حاشیه، و نه در متن استیجی که در دستِ خودِ ملت نیست! از صندوق رأی بگیرید تا شوراهای زنجیرهایِ فرمایشی به گزینش ارباب و بیعت مردمِ ناباب.
براستی بدون تشکیلات مستقل مردمی که نمایندگان واقعیِ مردم از دامنی واقعی و مستقلِ زاده شوند، تشخیص نفوذ جاسوسها و مامورین سلطهیِ داخلی و خارجی و پرچمداران ملتزم به حکم حکومتی، چگونه برای ملت ممکن است؟
براستی شما از کجا میدانید که خود من مامور نباشم؟ چرا باید به شعار و گفتار و رفتار یک شخص، بدون فهم پندار و مسئولیت حقوقی او در فعالیتهای اجتماعی اعتماد کرد و او را پرچمدار خود دانست؟ آیا پرچمدارانِ دیروزی که با توهماتی ناممکن در چنبرهی قدرت مطلقه، هیچگاه در تشکیلاتی ملی به ملت پاسخگو نبودهاند، امروز گروگانند؟...کسی چه بداند؟ مگر اینجا سوئد است که نظارت ملی در تشکیلات پاسخگو حاکم باشد؟ مسلما اگر گروگان نباشند، یا به اراده ملی خائنند و یا خود قادر مطلقهای دیگرند؛ آن هم ضد دموکراسی!
اینجاست که باید هر کس بفهمد که اصالت هر تفکر و پندار و شعار، وابسته به همخوانی سه عنصر قابل اثبات و پاسخگو، تحت مقدوراتِ قانونی و حقوقِ ملی، سابقه و عملکرد و التزامِ میدانی به ملتِ مستقل (غیرایدئولوژیک) در گذشته و حال، و ضمانت اجراء شعارها تحت مکانیسم راستیآزماییِ علمی و ملی دارد! تا رهگذرانِ شنونده، تحت جو ایجاد شده، میانِ زخمها و مطالبات راستین، بموجبِ منطقهای سفسطهآمیز رنگارنگ و مبهم و شبهه برانگیز راست و دروغ به مقاصدِ نامعلومِ دیار قدس یا هر جا و روی ریل قطار صدور انقلاب به دیار قدس، بازیچه و مبدل به گوشت قربانی نگردند!
پیش از فهم قانون اساسی و فرصت میدانی همدلی بر سر شکل بروزِ نیاز و خواستهی واقعی ملی، منجر به وحدتِ واقعی ملت با ملت ( مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز و هم افزایی ملی، نه حذف)، با زبان مشترک حقوقی ملی، راه ملت از دوراهی شورش و انقلابی مشکوک که هر لحظه شعارهایش به سعیِ دولت در سایه و استعمار همسایه، رنگ به رنگ میشود و نهایتا از ترکستان سر در میآورد، نمیگذرد!... که همواره دزدی در سرگردنه منتظرِ تفسیرِ ملت در جیب امتِ خودش است! و تا ملت خواستار تغییر قانون برای اولویت حق آب و گل طبیعی و اولیه، بر حقِ ایدئولوژی حصولی و ثانویه نباشند، بیشتر از یکِ ماهی در آب گلآلود بر اساس مکانیسم سنتی و قبیلهای اعتماد به تار سیبیل دایی جان موسوی و خاتمی و قسم حضرتعباسِ خانعمو احمدی نژاد و روحانی نیستند!
خیام ابراهیمی
7 دی 1396
پینوشت:
#هوش_ملی
داستانِ بوزینه شدنِ مقلدانِ کاسبانِ صنعتگر و حرمتِ موجسواری در روز سبت
روز شنبه (9 دی) سالگردِ مالِخودکردنِ ماهیِ "ارادهملی" در آبِ گلآلود است!
فشردهی داستان چنین بود که: خداوند بهواسطهیِ موسا به قوم یهود سفارش کرده بود که روز جمعه را تعطیل کنند و به استراحت و عبادت و تجدید قوا و پرهیز از کاسبی (ماهیگیری) در کنارِ دریای سرخ (بندر ایله همجوارِ فلسطین کنونی) بپردازند! اما کاسبانِ متشرعِ قدرتمدار (شما بخوان حاجی بازاریها) به یاریِ کاهنانِ تشنه و معتاد به دستودلبازی ایشان، از فراغتِ ملتِ سادهدل به هوسِ کاسبی افتادند و از از فرمانِ الهی سرباز زدند و روز جمعه را به کاسبی از جیبِ مردمِ عادی که بیشتر فرصتِ تفریح داشتند تا به دشت و دمن و پارکها بروند، پرداختند و روزِ شنبه(سبت) را روزِ استراحت تعیین کردند، که ملت سرکار بودند و بازار خلوت! از آن پس روز شنبه که میشد ماهیان فراوانی در فراغت از دام صیادانِ متشرع، ساحلِ دریا را امن یافته و بر سطح آب ظاهر شده و آزادانه بالا و پایین میپریدند و به خودنمایی دلِ کاسبانِ حریص را با حرکاتِ موزونِ خویش میبردند! اما کاهنانِ کاسبکار در تدبیر و بصیرتِ حیلهگری (شما بخوان خدعهی شکارچی با شکار و با غیرخودی) افتادند و با یک نوع کلاهِ شرعی (ظاهرا روسی) روز شنبه را به روشی مبتکرانه (بدون اقدام به کار در روز حرمتِ شکار) ماهی گرفتند؛ که نه سیخ شریعت بسوزد نه کبابِ اعتمادِ ملی! به روایتی در روزهای دیگر هفته که شکار و کسب و کار آزاد بود و مردم هم در کارهای خویش بودند و بازار خلوتتر بود، یک کانالی در ساحل دریا ساختند تا ماهیان سرخوش را در روز شنبه به حوضچههایی از پیشساخته در شورای مصلحت نظام هدایت کنند، (شما بخوان حوضسلطان یا همان دریاچهی نمک قم**). و البته از آنجایی که "...و مکرو و مکرالله والله خیرالماکرین"، ربی از اربابِ درگاه الهی که مصداقِ "یدالله فوق ایدیهم" بود، ماموریت یافت که آنان را به جرم این نافرمانی مجازات کرده و چهرههاشان را از صورتِ انسان به بوزینه (سمبول تقلید و خوش رقصی به پاداشِ یک نخود تریاکِ سلطنتی بریتانیای کبیر از دست لوطی) دگرگون کند!
پرچم غیرخودی را با شعار... می دهند در دستِ استاد هوار
(بیتی از نوشتهیِ موزونِ "استراتژی بنفش") رویِ کاور همین صفحه کلیک شود، در دسترس است!
.
** حوض سلطان (دریاچه نمک قم): دریاچهای (باتلاقی) از نمک خیس و اشباع از آب (یا بالعکس) بین تهران و قم، که در آن شنا نمیتوان کرد، و اگر از بالا در آن بیفتی مثل افتادن در باتلاقی غلیظ در آن فرو خواهی رفت. در زمان پهلوی شایعه بود که سیاسیون را با هلیکوپتر در آن میاندازند، تا دست کسی به آنها نرسد و سندی رو نشود که فلانی که غیب شد، کجاست! البته خیلیها بی ردی تاکنون غیب شدهاند! پیدا نیست که آیا این رویه پس از فروپاشی نظام پهلوی ادامه یافت یا نه!... یعنی اگر کسی بخواهد دنبال سند بگردد باید ابتدا در این باتلاق نمک غرق شود! وحشتناک است؟
No comments:
Post a Comment