پول و قدرتپرستی
یک "من" پس از 40 سال
نقدِ قانون و پندار و گفتار و رفتار پرچمداران، ضدیت کینورزانه با ایشان نیست! حقِ خودشناسیِ ملی است!
1) خمینی به شاه در سال 1343:
فقط 10-15 سال بهما فرصت بدهید و یک وزارت فرهنگ و اوقاف به ما بدهید، ما با شمشیر مالیات اسلامی بگیریم، آنوقت ما همه فقرای ایران را غنی خواهیم کرد! "من" برای شما راه میسازم و حتی برای شما کشتی هم میخرم :( اگر نخریدم ما را بیرون کنید! :(
برخلاف اظهاراتِ زاهدانه در روزهای پیش از سرنگونی رژیم شاه در سال 57 (به یاری انگلیس، فرانسه و امریکا)، خمینی از دیرباز در سال 43، خودِ "مناَش" را سلطانِ یک "ما" میدانست!
2) در یک هولوکاست ملی، پس از 40 سال، بهجایِ دیپلماسی اخلاقی و حقوقی و رفتار مدنی و همافزایی ملی و مهر و همزیستی مسالمتآمیز و شکوفایی و رشد و توسعه، تنها ادبیاتِ انقلابی و ضداخلاقِ فحش و کین و خشم و خشونت و شعار مرگ و از دیوارِ اینوآن بالارفتن و گروگانگیری و تحریم و دلالی و گروگانفروشی و صدورِ خود به غیرخودی و تنش و جنگ و ناامنیِ سیاسی-فرهنگی و بیثباتی اقتصادی و تهدیدِ حریم خصوصی و تجسس و آتش به اختیاری و خودسری و قتلهای زنجیرهای و غیرخودکشی و آوارگی و فقر و فحشاء و اعتیاد و بیکاری و رانتخواری و اختلاس و فساد بنیادیِ ویژهخواریِ قانونی و مالباختگی و زندان و شکنجه و رعب و وحشت و آدمفروشی، نصیب دشمن یا همان ملتِ غیرخودی و ایرانی شد! و وحدت ملی تنها در مقابلِ نفرت و فتنه و جنگ، به جای وحدت در زمان صلح مستقر شد!
3) حسن نصرالله (رهبر حزب الله لبنان) با خنده: "تا در ایران پول هست، اینجا هم پول هست! ما خیلی صریح میگوئیم و شاید چنین چیزی در جهان وجود نداشته باشد: بودجه و هزینه و خرج خورد و خوراک و سلاح و موشکهای حزب الله از جمهوری اسلامی میرسد! :( در ایران چیزی به نام پارسی و یا تمدن و فرهنگ پارسی وجود ندارد! تمام مسئولین نظام ایران سید و عربند!"
براستی این فرد خارجی، این جسارت را از کجا آورده که منابع مالی ملتی را بدون مجوز "صاحبانِ حق مسلم" همچو میهمانی نمکنشناس میخورد و علیه صاحبخانه دهان باز میکند و در این میان هیچ روباه ایرانی هم رگ غیرتش ورم نمیکند؟!
لینک سخنان نصرالله را (با خندههایش) در مورد پول ایرانیان در جیب لبنان ببینیم که حتی محرومین و فقراء ایرانی که صاحب حق مسلمند و آن را به او نبخشیدهاند، خود سهمی از آن ندارند:
https://www.youtube.com/watch?v=Xzh5io06xcM
آنکس که میخواست با پولِ من برایم کشتی بخرد، قانونی مستقر کرد که منِ ایرانیِ غیرخودی را حذف کرد! همان قانونی که "خاتمی" درخواستِ تغییر آن به نفع تمام ملت را، براندازی دانست! بدون آنکه توضیح دهد: مگر در قید "تمام ملت" براندازی هم جای دارد؟... این حرف او تاکید بر این حقیقت دارد که ملت، قدرت مطلقه را در دست یکنفر و ملتزمینش نمیخواهد! براستی ترسِ او از براندازی کدام قدرتِ غیرملی است؟!
#توبه_از_قانون_اساسی مبتنی بر تقسیم ملتی واحد به مؤمنوکافر و خودیوغیرخودی تا درخواست و احقاق #تغییر_قانون_اساسی به نفع تمام ایرانیان برای نظارت ملی و مدیریت منابع ملی توسط نمایندگان واقعی ملت مستقل از قدرت، در ملک مشاعی بهنام وطن، پیش از ویرانی و عقوبت لیبی و سوریه و عراق و افغانستان؛ برای "وحدتِ ملت با ملت" و احقاق اراده ملی بهعنوان برترین قدرت در مقابل اربابان استعماری داخلی و خارجی، با "زبان مشترکِ حقوقی ملی" و با اولویتدهی به "حق آب و گل طبیعی و اولیه" بر "حق ایدئولوژی حصولی و ثانویه"... که بدون اولی، دومی مقدور نیست!
نقدِ قانون و پندار و گفتار و رفتار پرچمداران، ضدیت کینورزانه با ایشان نیست! حقِ خودشناسیِ ملی است!
1) خمینی به شاه در سال 1343:
فقط 10-15 سال بهما فرصت بدهید و یک وزارت فرهنگ و اوقاف به ما بدهید، ما با شمشیر مالیات اسلامی بگیریم، آنوقت ما همه فقرای ایران را غنی خواهیم کرد! "من" برای شما راه میسازم و حتی برای شما کشتی هم میخرم :( اگر نخریدم ما را بیرون کنید! :(
برخلاف اظهاراتِ زاهدانه در روزهای پیش از سرنگونی رژیم شاه در سال 57 (به یاری انگلیس، فرانسه و امریکا)، خمینی از دیرباز در سال 43، خودِ "مناَش" را سلطانِ یک "ما" میدانست!
2) در یک هولوکاست ملی، پس از 40 سال، بهجایِ دیپلماسی اخلاقی و حقوقی و رفتار مدنی و همافزایی ملی و مهر و همزیستی مسالمتآمیز و شکوفایی و رشد و توسعه، تنها ادبیاتِ انقلابی و ضداخلاقِ فحش و کین و خشم و خشونت و شعار مرگ و از دیوارِ اینوآن بالارفتن و گروگانگیری و تحریم و دلالی و گروگانفروشی و صدورِ خود به غیرخودی و تنش و جنگ و ناامنیِ سیاسی-فرهنگی و بیثباتی اقتصادی و تهدیدِ حریم خصوصی و تجسس و آتش به اختیاری و خودسری و قتلهای زنجیرهای و غیرخودکشی و آوارگی و فقر و فحشاء و اعتیاد و بیکاری و رانتخواری و اختلاس و فساد بنیادیِ ویژهخواریِ قانونی و مالباختگی و زندان و شکنجه و رعب و وحشت و آدمفروشی، نصیب دشمن یا همان ملتِ غیرخودی و ایرانی شد! و وحدت ملی تنها در مقابلِ نفرت و فتنه و جنگ، به جای وحدت در زمان صلح مستقر شد!
3) حسن نصرالله (رهبر حزب الله لبنان) با خنده: "تا در ایران پول هست، اینجا هم پول هست! ما خیلی صریح میگوئیم و شاید چنین چیزی در جهان وجود نداشته باشد: بودجه و هزینه و خرج خورد و خوراک و سلاح و موشکهای حزب الله از جمهوری اسلامی میرسد! :( در ایران چیزی به نام پارسی و یا تمدن و فرهنگ پارسی وجود ندارد! تمام مسئولین نظام ایران سید و عربند!"
براستی این فرد خارجی، این جسارت را از کجا آورده که منابع مالی ملتی را بدون مجوز "صاحبانِ حق مسلم" همچو میهمانی نمکنشناس میخورد و علیه صاحبخانه دهان باز میکند و در این میان هیچ روباه ایرانی هم رگ غیرتش ورم نمیکند؟!
لینک سخنان نصرالله را (با خندههایش) در مورد پول ایرانیان در جیب لبنان ببینیم که حتی محرومین و فقراء ایرانی که صاحب حق مسلمند و آن را به او نبخشیدهاند، خود سهمی از آن ندارند:
https://www.youtube.com/watch?v=Xzh5io06xcM
آنکس که میخواست با پولِ من برایم کشتی بخرد، قانونی مستقر کرد که منِ ایرانیِ غیرخودی را حذف کرد! همان قانونی که "خاتمی" درخواستِ تغییر آن به نفع تمام ملت را، براندازی دانست! بدون آنکه توضیح دهد: مگر در قید "تمام ملت" براندازی هم جای دارد؟... این حرف او تاکید بر این حقیقت دارد که ملت، قدرت مطلقه را در دست یکنفر و ملتزمینش نمیخواهد! براستی ترسِ او از براندازی کدام قدرتِ غیرملی است؟!
#توبه_از_قانون_اساسی مبتنی بر تقسیم ملتی واحد به مؤمنوکافر و خودیوغیرخودی تا درخواست و احقاق #تغییر_قانون_اساسی به نفع تمام ایرانیان برای نظارت ملی و مدیریت منابع ملی توسط نمایندگان واقعی ملت مستقل از قدرت، در ملک مشاعی بهنام وطن، پیش از ویرانی و عقوبت لیبی و سوریه و عراق و افغانستان؛ برای "وحدتِ ملت با ملت" و احقاق اراده ملی بهعنوان برترین قدرت در مقابل اربابان استعماری داخلی و خارجی، با "زبان مشترکِ حقوقی ملی" و با اولویتدهی به "حق آب و گل طبیعی و اولیه" بر "حق ایدئولوژی حصولی و ثانویه"... که بدون اولی، دومی مقدور نیست!
No comments:
Post a Comment