Saturday, January 13, 2018

قانون اساسی تفرقه یا وحدت ملی

قانون اساسی تفرقه؟ یا وحدت ملی؟
مفاهمه و سوء تفاهم میتواند موجب وحدت ملی و یا تفرقه شود. قانون اساسی به عنوان زبان مشترک حقوقی ملی از مهمترین سندهای تضمین کننده ی وحدت ملی و یا تفرقه و نفاق و فتنه می تواند باشد!
براستی قانون اساسی ج.ا.ا، عامل چاه نمایی است یا راهنمایی در راستای وحدت ملت با ملت؟
چرا توسط جناحین خودی درون نظام، تفاسیر متنوع نسبت به قانون اساسی وجود دارد؟ مگر امکان دارد مدعیان فقاهت و فهم، از یک متن واحد حقوقی نوشته شده به دست انسان(نه خدا) دارای تعابیر مختلفی باشند که ملت به سه شق و گروه اقلیت خودی و یک گروه اکثریت غیرخودی تقسیم شوند و در نزاع بین هم ملت را چندپاره کنند؟
دیالوگ با یم زبان حقوقی نامعین و تفسیرپذیر توسط قدرت مطلقه، بر اساس سوء‌تفاهم! میتواند موجب فریب و غبن و گمراهی شود! قانون اساسی یکی از این بسترهای سوء تفاهم برانگیز است!
1) مجذوب مونتاژ واژه‌های یک صنعتگر ماهر شدن، البته میتواند گمراه کننده باشد!
اما گمراهی در اثر او نیست! در چشم بیننده است! چون مخاطب هشیار به همین راحتی مفتون و مغبون نمیشود!
2) فهم نیازمند درکی تجربی با حواس بیدار و هشیار است!
آنالیز کردن اجزاء و ترکیبات و قابلیتهای فیزیکی و شیمیایی یک میوه ی افریقایی که تاکنون کسی آن را ندیده، شاید بتواند موجب حفظ کردن چند فرمول برای شناخت آن میوه شود اما موجب فهم مزه و نرمی و کیفیت آن در ذائقه و هاضمه نمی‌شود، چون با حواس ما درک نشده است! پس در موقع ضروری به درستی در حافظه ی حس یو ذائقه‌ی ما به یاد هم نمی‌آید و به کار نمی آید مگر با لقلقه ی همان واژه های به کارنیامدنی زودگذر! تازه اگر میوه را که بخوریم، تنها به اندازه ی وسعت وجودی ذائقه به فهمی خاص دست می یابیم که برای مفاهمه یک خشت اولیه است! در غیرانصورت کلا دیالوگ و گفتکو موجب سوء تفاهم است.
ویژگیها و خصائص ماندگار ناشی از درک درست مناسبات قدرت، در میدانِ خاصِ واقعه است! بر این اساس هیچ تجربه ای هم تکرار شدنی نیست! چون انسان زنده و مدام در حال تغییر است!
پس در علوم انسانی توقع دستیابی به قطعیات از انسانِ نسبی، امری محال است!
به همین دلیل است که زبان ریاضی یکی از قابل فهم ترین زبانهاست. چون اصول موضوعه و منطق آن یک قرارداد غیرقابل وزن و تفسیر به رای است!
به همین دلیل با زبان ریاضی نمیتوان انسان را احصاء و مدیریت کرد!
با این مقدمه:
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها؟!
برای نزدیک شدن تجربیات انسانی و مفاهمه و هم افزایی نسبی، تنها باید بسترش را مهیا کرد و به نظاره نشست تا کسی دیگری را نخورد!
قانون اساسی ج.ا. دارای روح و باطنی است که موجب شده اقلیتی اکثریت را در روز روشن بخورد!
شاهدش: دعواهای جناحی و فساد ویژه خواران و خرج شدن ملت در جیب امت یک نفر.
چنین قانونی در دراز مدت با متلاشی کردن وحدت ملی، توان ملی کشور را در خود محو خواهد کرد! چون وحدت یک ملت با چماق و زورگیری به نفع یک باور حکومتی و رسمی و فراملی، دوام ندارد! چون وحدت بر اساس تفاهم ملی، زاده‌ی همزیستی مسالمت آمیز و هم افزایی ملی بر اساس تعهدات متقابل و پاسخگوست! و قانون اساسی فعلی فاقد چنین عنصر حیاتبخش است تا میوه‌اش امید و بالندگی باشد!
وحدت فعلی نتیجه ی ذوب شدن توان ملی در یک نقطه ی نامعین با قدرت مطلقه است که منطقش زورگیری است! نه معرفت! حکومت چون کارفرمایی است که ملت را پیمانکار خود میخواهد! در حالی که حکومت باید پیمانکار ملت به عنوان کارفرما باشد! وقتی جای کارفرما و پیمانکار عوض شود آنوقت تمام ذرات یک سیستم باید فدای یک نقطه شوند و در آن ذوب شوند.
خیام ابراهیمی

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...