Monday, October 1, 2018

نقد اپوزیسیون و تکرار تاریخ


نقد #اپوزیسیون و #تکرار_تاریخ
از رستم فرخزاد تا فریدون فرخزاد تا #فرشگرد و #سکولار_دموکرات و #جمهوریخواه و #پادشاهیخواهگردِ پرچم شیروشمشیروخورشید و شاهزاده #رضا_پهلوی
در دوران پیشاآزادی، سمبول‌های تاریخی، تنش‌آفرین و ضدِ وحدتِ زنده‌اند! ما به یک زبان زنده و بی‌رنگ و قابل مفاهمه با امکان اثبات تجربه توسط تمام ملت نیازمندیم! یا باید به روش و ادبیات #خمینیبا پشتیبانی شبکه‌ای از مساجد و سران غرب بجنگید؛ و یا به روش مسالمت و صلح‌آمیز #گاندی تن دهید! وقتی قانونا نظامی فرصت صلح را از ملتی گرفته، پیش از هر تحولی شما نیازمندِ انقلابی در ادبیاتِ اپوزیسیونید!
شترشواری دولا دولا نمی‌شود! یا صلح با همه! یا جنگ بی‌همه!
ایران باز فدای هوشِ هیجانی نازل در مقابل غرایز بدویِ امویان قبایلِ بدویِ شام تا حجاز، می‌شود! در این نقطه‌ی عطف تاریخی که مام میهن در حال دریده شدن و ویرانی است، پای فرزندان باز در گلِ افتخاراتِ تاریخی گیر کرده و غافل از روش‌های نوین مبارزه در حالند!
فریدون فرخزاد عزیز، دارایِ عرق ملی و دکترایِ علوم سیاسی بود، اما مشکلش این بود که مسلح به سلاحِ زورگیران استعمارگر و استثمارگری چون معاویه و پیروانش نبود و در نبرد با ایشان سیاستمدار و فیلسوفی استراتژیست نبود! او نیز در بادِ مسموم دیروز، با چشمان نیمه‌باز، بیداری خفته بود! همچون جوانانِ نسل فعلی در تشکیلات نوپایِ #فرشگرد که به روشِ امنیتی و مشابه روشِ دریده‌خوی #رستاخیزیانقلابیون 57 را فسیل می‌خوانند و عزم کرده‌اند که باز با شیوه‌ی همان پدران، کاری کنند کارستان! ثروتِ هوش عمومی و منطقی را می‌بینید که چگونه قربانیِ فقرِ #هوش_هیجانی می‌شود؟ بدیهی است که هوش_هیجانی که میان آتش زخم و باد و بود، تحریک شده و نازل باشد؛ نخواهد توانست که با تکیه بر ثروتِ هوش منطقی، بر تعقلِ سیاست برای کشفِ استراتژی مبارزه بر هیجانات خویش فائق آید و همواره به فحش واکنش نشان میدهد و همزمان شعار مسالمت آمیز در دهان دارد!
این همان خطایی بود که شاهزاده‌ی جوان ساسانی را که شاه شده بود را به عقل رستم فرخزداد قانع نکرد و بدون شناخت ساختار خود و ساختار دشمن آن کرد که زنان و دختران و ایرانیان را مورد تجاوز و یغماگری رؤسای قبایل قرار داد و جوی خون به راه انداخت تا اکنون!
بدیهی است که بر همین سیاق، ایران در این دورباطل، در دام اربانِ امویِ مدرن، مستهلک و #ایرانستانخواهد شد! عقوبتِ #ایرانستان، هشدار #محمدرضاشاه بود به مردم دیمیِ ایران، که آنان را در تشکیلاتِ شوراهای محلی و بومی گرد دو ویژگیِ همزیستی مسالمت‌آمیز و هم‌افزایی ملی، و بر اساس اصل بنیادیِ اولویتِ حق آب‌وخاک طبیعی و اولیه و مشترک، بر هر اصل ثانویه و حصولی از قبیل ایدئولوژی، تمرین نداده بود! نتیجه اینکه: از کوزه همان برون تراود که دراوست!
به اپوزیسیون ساده‌دل و احیانا بازیچه و مزدور باید گفت: عزیزان! زیر دست‌وپای هوش هیجانی اندکِ بسیجِ فیلانِ کور له نشوید، ای خفتگانِ همیشه‌ی تاریخ!
طبری نوشته:
عرب تحریک شده به تصاحبِ منابع ملی ایرانیان، در پوستین ایمان کاذب به ایرانیان گفت: یا مسلمان می‌شوید! یا می‌جنگید و کشته می‌دهید! و یا باج و خراج می‌دهید!
یزدگرد را یارای پذیرفتن این تهدید از سویِ قبیله‌های عربی که بارها به ایشان یاری رسانده بود، نبود! رستم فرخزاد سه روز از سپاهیان اموی که متشکل از قبایل مستقل عرب بود از اعراب کشته گرفت! سپاه پاسداران اعراب، روز سوم چشمان فیلهای جنگیِ سپاه را کور کردند و آنان بسیج شدند تا رم کنند و بدون ترس و با زور غریزه ایرانیان را زیر پاهها و وزن خود لت و پار کنند! در پایان روز چهارم که ایرانیان خفته بودند، سپاه پاسدارن عرب بواسطه‌ی تحریک غرایز چند قبیله‌ی تازه نفس، به خفتگان حمله کردند و رستم فرخزاد و سایر فرماندهان را کشتند و پراکندند تا اینکه یزدگرد شاه، خود فرماندهی قبایل را بر عهده گرفت.
100
هزار نفر قبایل مستقل عرب که هریک گردان و لشکری گرد حوائج دنیوی داشت، در مقابل یک سپاه واحد ایرانی که پر از سرداران جاه‌طلب برای در دست گرفتن مهار شاه بی‌تجربه‌ی جوان که تنها عرق ملی داشت، پیروز شد و به انگیزه ی غنیمت غارت کرد! و ایران مفترق، در کنار لباسِ وحدتبخشِ ایدئولوژیک اما متکثر حوائج مادی رؤسای قبایل که از هر سو به نیت تصاحب منابع مالی و انسانی ایران حمله می‌کردند، شکست خورد و تصرف شد! در واقع شکست ایرانیان از اعراب این جنگ سایبری دستجات متنوع با نیات متفاوت بود علیه یک شاهزاده که حالا شاه بود.
عزیزان اپوزیسیون!
1)
اندیشه راجع به طراحیِ #آلترناتیو و #مدیران_دوران_گذار و #هیات_دولت_موقت تا تاسیس_مجلس_مؤسسان توسط جمهوریخواهان سکولار و آقای حسن شریعتمداری نکوست! اما نقشه‌ی راه بر اساسِ شعار #براندازی کور است! شما بدون اتخاذ فلسفه‌ی مهر، فحش و نفرت را استراتژی جنگ قرار داده اید با شعار پارادوکسیکال براندازی مسالمت آمیز! چگونه؟
2)
اندیشه و طراحیِ شورای علمی (فارغ از سیاست) برای شناخت بحرانهای فورس ماژور ملی در امور اقتصاد و محیط زیست و دموکراسی توسط شاهزاده رضا پهلوی، ستودنی و نکوست! اما نقشه‌ی راه بر اساس شعار #براندازی و دعوت غیرتشکیلاتی و دیمی مردم به مبارزه کور است! شما بدون اتخاذ فلسفه ی مهر، با صفت #فرقه_تبهکار عملا به ساختن سنگر توسط دشمنی یاری میرسانید که با شعار مبارزات مسالمت آمیز در تناقض است!
3)
اندیشه‌ی تشکیلات مستقل از قدرتِ #فرشگرد برای فائق آمدن بر رسانه‌های استعمار خارجی و استثمار داخلی در راه گیج‌سازی ملت ایران و آزادسازی ایران نکوست! اما ایجاد سدی بین هیجاناتِ غیرعلمی و کور نسل فعلی، و جهل و هیجاناتِ غیرعلمی و کور نسل گذشته، تکرار تاریخ با پوستینی جدید در دورِ باطل انقلابی شورانگیز اما بی‌شعور میدانی و بدون نقشه‌یِ مؤثر راه است!
متکثر بودن با نقش وحدتبخش و کاریزماتیک #شاهزاده_رضاپهلوی نیک است، اما نه بر اساس فلسفه ی نفرت دوران جاهلیت و عصر بدوی!
شما تماما در دام نفوذی‌هایِ سپاه اموی، بازیچه و بازیگرانِ متنوعی به چند واسطه و چند مفصل از سرانگشتان تا مچ و بازو و گردن متصل به یک اتاق فکرید!
آتشبیاری برایِ آتش به اختیاران قانونی!
مشکلِ ملت ایران در عدم تمرکز بر فهم حقوق شهروندی و قانون است! ادبیات اپوزیسیون دچار ویروس ارباب و رعیتی است! زبان و ادبیات شما یا مبتنی بر ادبیات دریوزگی و مطالبات قطره چکانی است و یا مبتنی بر جنگ به شیوه‌ی بدوی است!
عزیزان!
مشکل این ملت از قانونمداران نیست! پیکان شما متوجه به شخصیت حقیقی قانونمداران و شخص مسئولین و ولایت مطلقه‌ی فقیه در نظام حقوقی قانونی است! مشکل شما حتی در نظام تمامیتخواه حاکمه نیست! تمامیتخواهی در روح ملت و شماست! یا بر منی! یا با من! شما به بیعت مردم با قانون قدرت مطلقه، در 40 سال مشارکت در انتخابات نمایشی و نامطمئن توجه ندارید! و یکباره بر اساس تظاهرات تصنعی امنیتی نظام بر موج مردمی خیال میکنید شعار !رضا شاه شعار خودانگیخته ی مردم بدون تشکیلات است که یکباره در 100 شهر به راه افتاد و تکرار نخواهد شد جز به اذن صاحبان قدرت قانونی!
راه ملت ایران تنها از فلسفه ی آئین مهر میگذرد و استراتژی و تکنیک و نقشه ی راه در یک مکان امن و در یک زمان و با یک زبان و نشستن در یک مکان در عرض 4 هفته تا تغییر قانون برای مشارکت تمام ملت در نوشتن سرنوشت همگانی به جای یک تن! که این تن تمام وطن است!
زبان مشترک بیعت کنندگان با قانون سلطه باید بتواند، در یک میدان منقلب گردد تا شما مطمئن شوید که خواست ملی چیست! و آیا مردم همانند که شما خیال می‌کنید یا نظام؟ میتوان به این اطمینان به عنوان بزرگترین قدرت مؤثر ملی دست یافت! آلترناتیوسازی خوب است اما بدون نقشه‌ی راهی وحدتبخش، که بتوان آن را در میدانی واقعی و بصورت مسالمت آمیز محقق کرد و بر آ« پای فشرد، کاهی است در در کنار کوه دماوند، که متاسفانه باز به خوانشِ انحصاری و فراملیِ قدرت مطلقه، تکرار خواهد شد و برای خود بیعت خواهد خرید! این بیعت را باید به چشم واقعی دید و اثبات کرد! نه اینکه تنها شنید! و این مقدور نمیگردد مگر اینکه مردم مسئولین بیعت خود را بپذیریند و مسئولین نظام در دوران پیشاآزادی تهدید نشوند! و گرنه شمایان در ریختن خون ملت در پشت سنگرهایی که خود در آن نیستید از حالا شریکید! به منابع مالی خود دقت کنید که به چند واسطه و از کجا به حسابتان واریز می‌شود؟
به آن قدر قدرتی که همواره برای ارباب ماندن در جهان به یک ارباب بومی نیازمند است که با گروگان گرفتن او ملتی را 40 سال به گروگان بگیرد و بواسطه‌ی شل کن سفت کن و تنشی بنیادی و قانونی، شیره‌ی منابعش را در معرکه‌ها بدوشد! و به آن قدرقدرتی که له له میزند تا به آتش شما، آتش به اختیاری قانونی خود را با بیعت همین مردم در پای صندوق‌های رأی نمایشی و فرمایشی ثابت کند:
پرچم غیرخودی را با شعار... میدهند در دست استاد هوار
بازیچه نباش، هموطن باهوش!
برای استقرار اراده ملی؛ جنگ یا صلح؟! فلسفه و استراتژی‌ات و نقشه‌ی راه را به #زبان_پیشاآزادی (نه#زبان_پساآزادی) از همین ثانیه روشن کن! نه لحظه‌ی بعد! پیش از آنکه: نه از تاک مانَد نشان و... نه از تاکنشان!
خیام ابراهیمی
29
شهریور 97


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...