#خاتمی_توبه_کن!
#رامین_حسین_پناهی بیپناه را که پناه میدهد؟
و چرا تو باید توبه کنی؟ نه آن که قانونا شمشیر را از رو بسته؟
چون تو از جیب ملت برای امتِ ارباب قانونی خویش و ویژهخواری پیمانکاران خویش خرج کردهای! چون تو دزد اعتماد بودی و پنهانی بهمقصد ستیغ دماوند، گمشدهگان سرگردان را از جیب خودشان با موشکوقمه به گدار و مغاکِ دیارقدس کشاندی!
چون تو قانونا تدارکاتچی ارباب بودی و وعدهی سالاری بهمردمی دادی که قانونا رعیتند! وقت تنگ است! توبه کن و نوشداروی پس از مرگ سهراب نباش!
و تنها برای بیعتگرفتن از ملتِ بیپناه و قانونا عقیم، برای ارباب قانونیِ خویش از سنگرِ حکومتی بیرون نیا!
#رامین_حسین_پناهی بیپناه را چه کسی درمییابد؟
در تب فوتبال و بحرانهای زنجیرهای از معمارِ بیحسِ خدعه از در باغ سبز وعده داده شده به اتوپیایِ قانونِ پاریسی و مردمسالاری مدنی تا اسفلالسافلینِ مغاکِ قم و مردمسواری هیئتی، زبانِ بیپناهان باش و اینهمه لال نمیر! که قانونمدارِ قانونِ ارباب در تدبیر و بصیرتِ سرکوبِ انفجارِ ناگزیرِ 40 ساله از خشم فروخورده است!
#ملت_قانونا_عقیم_ایران را که در مییابد؟
#اپوزیسیون_وابسته به منابع مالی اربابانِ مطلقهی بومی و جهانی؟
#رسانههای_استعماری_استثماری؟
و یا پرچمدارانِ سبز و سرخ و سیاه و بنفش با حبابِ #امید_خیالی؟!
#رامین_حسین_پناهی بیپناه را کدام #سعیدعلی درمییابد؟
اسلامی؟عسگر؟حنایی؟مرتضوی؟جلیلی؟حداد؟طوسی؟!...و یا حجاریان؟!
وقتی مرگ او و هر ایرانیِ آزاده و مستقل و معترض و خفتشده در چنگالِ قانونِ گرگ و ناگزیر به چنگاندازی، میتواند قانونی باشد!
وقتی تمام مسئولین و امیدواران به دیزیِ اربابی، وجدان خود را با بیعت با قانون اساسی دوگانه اندیش، به آبگوشت سیاستهای کلان و تکنفره تا سرنوشتِ محتومِ دیار قدس، پیشفروش کردهاند و حتی قصد بازپسگیری ارادهملی براندازیشده را بصورت نرم و با #توبه از قانونِ خشتِ کج اولیه ندارند!
#رامین_حسین_پناهی تویی!...منم!... تمام ایرانیان آزاده و مستقل و وازَده و قانونا عقیمند!
شاید بین دو بازی جاه جهانی، همچون #ثلاث نوبتِ فرزند تو باشد آقای اصلاحناپذیر!
#توبه_کن ! از قانونِ سلطهی #مردمسواری_دیمی که با نخودلوبیاکردن و پارهپارهکردن قانونیِ ملتی واحد بین مؤمنوکافر و خودیغیرخودی و دوستودشمن، دست هیچ شهروند مستقلی به حق مصادرهشدهاش در قطار انحصاریِ صدور انقلاب خودی به حریمِ هر غیرخودی تا #دیار_قدس نمیرسد!
از قانون اساسی سلطه به شرط بیعت، به نفع حضور تمام ملت #توبه_کن_خاتمی! از #ویژهخواریقانونی خود علیه غیرخودیهای پاپتی توبه کن! ای مدعی #مردمسالاری_هیئتی! خواهان #تغییر_قانون به نفع حضور تمام ایران در تعیین سرنوشت خودشان باش! همین امروز به نرمی #توبه_کن ! که فردا بسی دیر است!
پای #خون در میاناست! این خون را و این شراکت قانونی در خون یک ملت محروم و عقیم را، هر چه زودتر از سفرهی ویژهخواری خود پاک کن، ای مرد همیشه خندان و نخند به چشمان مادر و مادرانی که همواره گریانند در این ویرانی و حیرانی و بحرانیِ زنجیرهای از خاوران تا کرانهی باختران.
که جز قانون ملی و وحدت ملت با ملت، امنیتی رحمانی در قانون گرگ و شبان رمهگی نیست!
توبه کن برای #درخواست_تغییر_قانون_اساسی تا حضور تمام ایرانیان برای نوشتن سرنوشت مشترک ملی.
نترس! ای عافیتطلبِ اصلاحناطلب و ویژهخوار از دان و دام ایمانِ گلخانهای! که او زنده است در هوای مشترک نزدیکتر از رگ گردن به هر شهروند! او مومیایی بتخانههای محتاجِ پردهداران نیست!
پس با توکل زانوی اشتر ببند و توبه کن از قانون سلطنتِ مومیاییها بر زندهگان! این #براندازی نیست! بلکه احیاء و بازپسگیریِ اراده ملیِ براندازیشده از گورِ قانون مرده است!
شهروندان چون گربههای خفتشده در کنج بیتِ بندگی، گاه چنگ میاندازند در بنبستِ لاجان یکی بین مرگ و زندگی!
#توبه_کن ! و خونِ آلودهی خود را پالایش کن! که 40 سال است که هر روز خونی میان سفرهی قانونی توست! که در رگ خاندان تو بازتولید میشود!
اینک مام وطن را دریاب! و #توبه_کن به احیاء فرزندانِ دلیرش که هیچگاه آقازاده و دریوزهزاده نبودهاند!
که چشم مام وطن گریان است... به عقوبت خونینِ فرزندانِ خویش!
خیام ابراهیمی
1 تیر 1397
No comments:
Post a Comment