Monday, October 1, 2018

گیج و گم


گیج و گم
چو کودکی خفت‌شده در ایمانِ سگان
در برزخِ شک و یقین به باور گربه در کفر شیری به‌کامِ موشان
جایی نرو...سَرِ نبشِ قبرِ همین خیابان بمان!
به تاریکی تن بده از سیاه‌بازی در روز، ای گروگان!
به نورافکنی ایمان بیاور
که دوشاخه‌اش بین شست و سبابه‌ی یک‌دستِ آقایِ میتراست
که برق سه فاز خشکش می‌کند پشتِ میزِ بازجویی... اگر مقر نیایی!
به اماله‌یِ آب آلوده‌یِ لوله‌کشی که قورباغه در آن ابوعطا می‌خواند به شل‌کن‌سفت‌کن
و هر وقت ویرش بگیرد، به برنامه‌ی بی‌برنامه‌گی
گاه میان خواب‌ها... و گاه میان قطع و وصلِ برق‌ها... لابلایِ رعدها
لای آونگِ کنیسه در مسجدی میان کلیساها
ایمان بیاور به ندایِ بی‌وجدانِ خمارِ دیگری، نه خود
تا برایت از بفنشه‌های بهاری در حیاتِ سبزه قدقد کند به خروسکی!
به پوتینِ بَــــرّاقِ کاسپین، ایمان بیاور!
در پایِ لیاخوفی پشتِ ویترین کفشِ ملّیِ شوراها
به خاکی که باخته‌اندش در قماری، کفـــاش‌ها
و به پشت تپه‌ها فکر کن
که خوشه‌های گندم‌، تشنه و سرشکسته‌‌اند و مرده‌‌خوار لایِ آهک‌ها
ایمان بیاور به عطر خوش کافورها
به آتش‌بیارانِ رجزخوانِ آتش‌به‌اختیارها در گرگ‌و‌میش‌ها...در شب
در سرمای گزنده‌ای میان تب.
آنسوی پریزِ بــــرق، کلیدی هست
آن را بچکان برادر
آنسوی لوله‌های حیـــــات، شیرفلکه‌ای هست
آن را باز و بسته کن خواهر
که بابا مامان ندارد زیر بته‌ها، پشتِ تپه‌ها
جایی نرو میهمان! همین دور و برها بپلک، سرگردان
تا مگر پیدایت کند، میزبانِ دربِدَری بی‌نانِ ایمان
که خود میهمانِ سفره‌یِ خون است.
به آب و خاک و نور و آتش، ایمان بیاور!
و زنده بمان!
ای دلالِ نـانِ حلالِ محال
از کیسه‌هایِ آردِ پرملال.
خیام ابراهیمی
3
مرداد 1397


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...