#انقلاب در ادبیات اپوزیسیون
#آئین_مهر در #بیگ_بنگ جامعه
گام اول: اتخاذِ فلسفهی #استراتژی_بازپسگیری_اراده_ملی_براندازی_شده بهجای #براندازی_سخت با خشونت و تخاصم و تنشآفرینی و فحش و رجز
نباید در دام ویروسِ ادبیات آتشبیاری برای آتشبهاختیاران، آلوده و دچار پارادوکس در پندار و گفتار و رفتار مبارزه برای استقرار اراده ملی شد! چنین روشی دور از بلوغ و هوش سیاسی پرچمداران ملی است! شتر سواری دولا دولا نمیشود! مبارزات مسالمتآمیز و صلحآمیز، نباید منجر به جنگ و انقلاب خونریزانه و سخت گردد! این به معنای صلح با قانون سلطه نیست! چگونه میتوان بهجای تکنیکِ #نافرمانی_مدنی با #فرمان_مدنی و بصورت مسالمتآمیز به استقرار اراده ملی دست یافت؟
.
وحدت در کثرت، با کشف و شکوفاییِ راز مشترکِ زایندگی و بالندگی برای صلح ممکن است؛ نه مرگ و ویرانی برای جنگ! تنها نور و آب و هوا زنده است در خاک مرده! نه آتش به جانِ زنده!
هشدار: امروزه در بحران ویرانی ایران، که ریشه در تضادِ منافعِ خودی_غیرخودی در قوانین عرفی و رسمی دارد، ضرورت #انقلاب در فلسفه، زبان و ادبیات و استراتژی و پندار و گفتار و رفتار اپوزیسیون از هرزمانی حیاتیتر است! برای دستیابی به وحدتی خودجوش بر اساس حداقل منافع مشترک ملی با زبان#پیشاآزادی (همافزایی و همزیستی مسالمتآمیز شریکان خاک مشترک) بهجای زبان #پساآزادی (حزبی و گروهی و ایدئولوژیک)، باید از پوستهی غرایز سطحی و واکنشهای هیجانی خشم فروخوردهی سنتی با #هوش_هیجانی_پایین ناشی از جبر جغرافیایی خلاص شد!
روشِ مبارزه برای استقرار اراده ملی نیازمند یک بازبینی جدی در نگرشی پستمدرن است!
باید از منطق و فلسفهی جعلی دوگانهاندیشی و دو قطبی متضادِ خودیوغیرخودی و دشمنی و جنگ و توسعه بر اساس #رقابت و حذف رقیب خلاص شد! و بنای توسعه را بر مهرورزی و همافزایی انسانی نهاد! و با پرهیز از ادبیات خشونتبارِ ناشی از زورگیری مادی_معنوی که ریشه در تنازع بقاء زورمدارانهی بدوی (چه درشکل سنتی و چه در شکل مدرن) دارد، با تکیه بر اصل وحدت ملی، آئین مهر را برای تمام شریکان آلوده و پاکِ خاک مشترک پاس داشت!
سزاست با اولویتِ حق برابر آبوخاک مشترک و طبیعی و اولیه، بر هر حق ثانویه و حصولی ایدئولوژیک و قومی و نژادی و قدرت سرمایه و تکنولوژی، قلب جامعه را با مهر و مهربانی و دوستی تصرف کرد، نه با نفرت و دشمنی. سزاست با نور مهری فراگیر، هوای بیدریغ شد در آب و خاک رایگان و سفرهی مشترک، در بومزیست و در جهان!
سزاست ارادهملی را بر خشت اولیهی دو اصل ماهوی و حیاتیِ آئینمهر، از شوراهای محلی و بومی به شورای ملی رهنمون شد و مردم را به مهربانی تمرین داد! هیچکس نباید خارج از زایش طبیعی نمایندگان ملت از شوراهای محلی، وارد نظام تصمیمسازی سرنوشت عمومی شود! این تنها قدرت مؤثر در ارادهای ملی است که میتواند اول با خود وسپس با جهان به صلحی پایدار برسد، تا شاید آئین مهر همچو روحی زاینده، امنیت را در کالبد جهان بدمد!
1: #هم_افزایی_انسانی، بر اساس انگیزش و ارزش حرکت و توسعه برای آفرینش ارزش افزوده با همگرایی و همکاری گروهی و شورایی متشکل از توانا و ناتوان، در تمام سطوح جامعه، برای پر کردن شکاف معرفتی و قدرت اقتصادی و سیاسی.
2: #همزیستی_مسالمت_آمیز بر اساس استقلال و آزادی اختیار و اراده مبتنی بر حق برابر مشاع در خاک مشترک، که به حق مشاع مادیِ دیگری تجاوز نکند!
تبصره: بدیهی است که رعایت این دو اصل از سرعت توسعه خواهد کاست! اما گریزی نیست! بویژه که در استراتژیهای کلان اقتصادی و سیاسی (سرنوشت ملی)، خشت اولیه، بنا بر اولویت توسعه اقتصادی بر سیاسی و بالعکس نباشد، بلکه بنا بر توسعهی متوازن باشد!
این نوشته به معنای بازگشت به مناسک و دین و آئین باستانی نیست! بلکه هدف برچیدن میوهی جاودانه و پایدار از حقیقت شان مشترکِ انسانی از طبیعت تمام ادیان آسمانی و زمینی است!
ما به #انقلاب_نرم در پندار و گفتار و رفتار مدرن اپوزیسیون به جای #انقلاب_سخت سنتی نیازمندیم.
خیام ابراهیمی
20 شهریور 1397
پ.ن:
آزمایشهای "مهربانی" در آئین مهر:
1- چشمان نوآموز را میبستند! "مهیار" نوآموز را به جلو میراند، سپس ناگهان او را هُل میداد، و شخص دیگری قبل از زمینخوردن او را در آغوش میگرفت، که به این شخص "ناجی" میگفتند!
2- مچ دو دست نوچه را با رودهی مرغ میبستند؛ سپس آنها را درون برکهی آبی میانداختند؛ شخصی با شمشیر روده را پاره میکرد، که همان ناجی بود.
3- دل قوی کردن نوچه، خوابیدن در قبر، شنای طولانی، مبارزه با گاو، گرسنگی طولانی، ماندن در آب یخزده، روزهداری از دیگر آزمایشها بوده است.
4- پس از 40 آزمایش، نوچه درون آب میرفت و هنگام بیرون آمدن میگفتند که "حیات دوباره" پیدا کرده است. سپس قسم میخورد و خالکوبی میکرد و هنگام قسم خوردن دست راست را بلند میکرد؛ و اینگونه شخصی میتوانست به آیین مهر درآید.
افسوس که جبر جغرافیا، دست راستِ "وحدت زاینده و خودجوش ملی" را بر اساس مهرورزی بریدهاست و رفتار مدنی بر اساس رقابت زورمدارانه و دریدگی همراه است! از چنین فرهنگِ بیماری، جز تباهی و فساد و آتش و آتشبیاری و آتشبهاختیاری و خودکامگی و نابودی نمیروید!
نشانه:
وحدت در کثرت، با کشف و شکوفاییِ راز مشترکِ زایندگی و بالندگی، ممکن است! هوای مشترک ادیان زمینی و آسمانی در قواعد احکام مردهی هیچ کوزهی سفالگران متمارضِ متدین و چاهکنن کافر نمیگنجد! تنها نور و آب و هوا زنده است در خاک مرده!
No comments:
Post a Comment