مشتی نمونهی خروار
وقتی سرنوشتِ هشتاد میلیون شهروند، بهجایِ رقمخوردن از برآیندِ خردجمعی، قانونا توسط عملکردِ محدودِ مغزِ یک قادرمطلقه تعیین شود، آنگاه مسئولین حکومتی، مکلف به ادایِ حکم حکومتی، اصولا از خود اختیاری ندارند که بتوانی با امیدی سبز و بنفش، در وعدههای بدون تضمینشان، مچل نشوی! مکانیسم اعتماد سنتی به تار سیبیل داییجان و قسم حضرتعباس خانعمو، بهکار جامعهای مدنی نمیآید، که باید خود تصمیمساز سرنوشت خود باشد! و نه قانونا موشآزمایشگاهیِ یکنفر تا دیار قدس.
مشکل از قانونمدار نیست! مشکل از قانون است و آنانکه با امید به فرآیند این سرنوشت به آن دل بسته و با حضور در انتخابات، با قدرت فراملی درونش بیعت میکنند! با بیعتِ امیدواران، براستی چرا باید به قانونمداران مکلف، گیر داد؟ از که مینالی و فریاد چرا میداری؟
مصداقی از سیاستهای کلی نظامِ قانونی و تکنفره:
آزمون بصیرت از حضرتِ آیتالله جناب آقای دکتر محمد حسینی قزوینی، رئیس شبکه تلویزیونی ولایت(؟!)
1- آقای دکتر بین 1000 تا 1100 عددی انتصاب بفرمائید:
آقای دکتر حضرتِ آیتالله قزوینی: 1330
2- نه، آقای دکتر! لطفا بین 1000 تا 1100 عددی انتصاب بفرمائید:
آقای دکتر حضرت آیتالله قزوینی: عددی بین 1000 تا 1100؟ میشود 1111 سال وفات حضرت....
3- نه، نه! آقای دکتر، استدعا دارد بین 1000 تا 1100 عددی انتصاب بفرمائید! مثلا: یک کمی پایینتر، مثل 1045
آقای دکتر حضرت آیتالله قزوینی: 1555 :(
نتیجه:
1- خشت اول چون نهاد #معمار_تفخیذ کج... تا ثریا میرود #دیوار_تنفیذِ کج!
2- از کوزهی قدرت مطلقهی انتصابِ خودی بر سرنوشت ملتِ غیرخودی، که بموجبِ اختیاراتِ بند یک اصل 110 قانون اساسی، اراده ملی را پیشاپیش #براندازی کرده، همان برون تراود که دراوست! مقصدِ فداشدن یک ملت در راه صدور خودی به دیار قدس را چه کسی تعیین کرده؟ و چرا یک ملت باید در آن راه هلاک شود؟
3- ذات نایافته از هستی بخش... کی تواند که شود هستی بخش؟
#درخواست_تغییر_قانون_اساسی به نفع حضور تمام ملت:
درخواست اعاده اراده ملی براندازیشده در قانون اساسی، تنها بهمعنای درخواستی است نرم، برای خریدن اعتبار ملی بالای 50 درصدی؛ و نه اقدام سخت برای براندازی! براندازی واقعی اراده ملی، پیشتر توسط اهالی خدعه حادث و در قانون اساسی نهادینه شده است!
از انتخاب تدارکاتچی قطار صدور انقلاب به دیار قدس، ترهای هم برای ملت مستقل خرد نخواهد شد! گیریم صندوق انتخاب، بر اساس بصیرتِ مولا، هشتادوهشتی نباشد! اما کو تضمین؟ ای هوشیار؟
خریدن اعتبار برای تغییرات بنیادی، از متنِ معرکههای امنِ اربابی، که دامگهِ حکم حکومتی است، نمیگذرد! بلکه در حاشیه و با عدم بیعت با قانون سلطه، و با #نافرمانی_مدنی بصورت نرم (و نه خشونت و انقلاب) بهدست میآید! سلطانِ صاحبکران خارجی و بومی، همواره مشتاق بهانه برای به خشونت کشیدن و سرکوب و دلسرد کردن تو در آب گلآلود و جنگهای زرگری ملتزمین به خویش است!
باید با درایت و هوشمندی و به روش نرم، در حاشیهی هر میدان رسمی، تهدید را به فرصتِ خریدن اعتبارملی، با اثبات تعداد اکثریت ملتی که با قانون سلطه بیعت نمیکند، برای از اعتبار انداختن قانون سلطه و ضرورت تغییر آن، تبدیل کرد!
بدون فهم این راهکار و روش نرم معرفتبار، چون عبرتِ 110 سال پس از مشروطیت، همواره باید قربانی نخودسیاهِ گزمههای ارباب داخلی و خارجی بود! اعتبار در گامهای معرفتبار توست! نه در وعدههای بدون تضمین از این ستون تا ستون بعدی، و نه در فکِ جنبان این و آن گزمه و گروگان قدرت. تا کی گیج گیج زدن؟
خیام ابراهیمی
30 اردیبهشت 97
#نافرمانی_مدنی اکثریت ملت، تنها راه نرمِ خریدن اعتبار ملی است!
No comments:
Post a Comment