Monday, October 1, 2018

هم افزایی، مهره‌ی گمشده‌ی سعادت ملی


هم‌افزایی ملی (مهره‌ی گمشده سعادت ملی)
#هم_افزایی_ملی 
و #همزیستی_مسالمت_آمیز بر اساس اولویتِ حق تابعیت و آب‌وخاک مشترک و طبیعی و اولیه، بر هر حق #ژن_برتر حصولی و ثانویه، از قبیل حق ایدئولوژی، سرمایه، مالکیت و قومیت‌ونژاد، ضامن وحدت ملی خودجوش (نه چکشی) خواهدبود، به‌شرط آنکه #هم_افزایی خشت اولیه و اصل بنیادی توسعه و کسب اعتبار شهروندی و اجتماعی باشد!
روش تولید و تمرین و القاء این روح مدنی به کالبد سنتیِ جامعه‌، برای استحاله‌ی فرهنگِ شهروندمدار، از طریق عضویت الزامی یک نماینده از هر خانواده در کارگاههای میدانی شوراهای محلی و بومی و شهر و روستا و ملی برای پرورش نمایندگان مستقیم در شوراهای زنده (به‌جای تاسیس احزاب سوء‌تفاهم برانگیز یک‌شبه در جامعه‌ی گرفتار به بیماری نرسالاری و زورمداری و فردسالاری)، در ازای دریافت انگیزشی یارانه، ممکن خواهدشد! بدیهی‌است که پس از تمرین کوتاه‌مدت و میان‌مدت یکی دو ساله و آگاهی و التزام قانونی ملت به آداب مدنیت، ایجاد و فعالیت احزاب بتدریج، باری معنادار برای زایش طبیعی نه #سزارینخواهدیافت!
هم‌افزایی یعنی ایجاد هر حرکت سازنده و بالنده از نظام تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری تا تولید ارزش‌افزوده در اقتصاد، سیاست و فرهنگ، تنها براساس کار گروهی متشکل و پاسخگو و پرسشگر از توانمندی‌های متنوع محیطی و محاطی صورت گیرد، تا تمام اعضاء جامعه در تولید معرفت ملی سهیم باشند! (هر چند چنین توزیع متنوعی، موجب کاستن از سرعت حرکت و رشد و توسعه‌ی سازندگی باشد).
از فوائد هم‌افزایی ملی، درک متقابل اعضاء جامعه از تنوع استعدادها در مقابله با اتکاء به ژن برتر موروثی به عنوان امتیاز غیرارادی طبیعی است! تولید همدلی، محبت، ایثار، قدرشناسی، به عنوان مبانی اخلاقی اجتماعی از دیگر آثار استحکام‌بخش وحدت، قدرت و امنیت‌ملی بر اساس این اصل محرکه و بنیادی است!
کسب امتیاز و اعتبار اجتماعی و توسعه، باید بر این اصل بنیادی استوار باشد، نه رقابت برای #حذف و پایمال شدن حقوق انسانی متاثر از معلولیت‌ها و ناهنجاری‌های موروثی که نه عامل فخر و برتری‌است و نه موجب حقارت و کهتری.
استقرارِ نظام تصمیم‌ساز مردمی در سرنوشت‌‌ملی، بدون اعمال قانونی تسهیم برابر اراده‌ی ملی (فارغ از میراث جبر جغراقیایی-تاریخی) در یک واحد سیاسی-جغرافیایی به نام وطن، مقدور نیست! و عزم تمامی مردم برای دستیابی به این اصل بنیادی به روش‌های نرم، علی‌رغم تمام موانع قانونی و اجتماعی دخیل در مناسبات قدرت تثبیت شده‌، نیازمند حضوری درگیرانه و فیزیکی و حرکتِ سیستماتیکِ حداکثری به روش‌هایِ نرم مدنی با رویکرد #فرماندهی_مدنی ملت و حتی به روش #نافرمانی_مدنی در صورت ایجاد موانع قدرت است!
روش‌های احقاق اراده‌ملی در دوران #پیشاآزادی نیازمند رعایت زبان‌مشترک‌حقوق‌ملی در مطالبات‌ملی به‌جای زبان #پساآزادی است (که بیانگر سلایق ایدئولوژیک و دموکراتیک است)! به عبرت تاریخی، زبان پیشاآزادی ضرورتِ ادبیاتِ ناعادلانه‌ی‌ کنونی‌است و کاربرد زبان پساآزادی پیش از استقرار مکانیسم‌اعتماد‌پاسخگو و راستی‌آزمایی‌علمی و قانونی با تضمین آزادی و استقلال شهروندی، جز چاه‌نمایی و تفرقه ثمری ندارد و موجب اتلاف منابع ملی طبیعی مادی و معنوی و انسانی خواهدشد! خریدن اعتبار ملی به‌هیچ‌عنوان با قانون‌اساسی فعلی مقدور نیست و پیش از هر کنش و واکنشی باید به فکر تغییر قانون‌اساسی برای بازخرید اراده‌ملی براندازی‌شده بود، تا شعار #ایران_برای_تمام_ایرانیان بامسمّا و تعبیرشود!
خشونت، ترعیب، تهدید، تطمیع، تحقیر، فحاشی، آتش‌به‌اختیاری، زورگیری‌عقیدتی، تهمت، تجسس، تجاوزبه‌حریم‌خصوصی، آزادی پیش‌وپس از بیان، و دروغ، ممنوع!
روش دستیابی و استقرار این مهره‌ی گمشده، جز از طریق مطالبات همگرایانه‌ی حداکثری مردم به روش مسالمت‌جویانه و نرم ممکن نیست! و وقتی قانونمداران و قانون سد و مانعی جدی برای طرح فراگیر آن هستند، بنابراین روش و راه اثبات این مطالبات حداکثری، جز از طریق حضور در حاشیه‌(نه متن) همایش‌های قانونی و دارای مجوز، ممکن نیست! نباید در دامِ همایش‌های بدون مجوز پراکنده شده، توان ملی را به تحلیل برد و لقمه‌ی سرکوب توسط بدخواهان و یا مزدورانی شد که با به‌دست گرفتن دروغینِ پرچم مردم، آنها را به بن‌بستهای سرکوب و انحرافِ اربابان خود می‌کشانند!
باید با تعدادِ اکثریت خود، اقلیت را درآغوش مهرآمیزِ مطالبات ملی مشترک، ذوب کرد و تهدیدِ انحصارگرایی موروثی و غیرقابل نفوذ مناسبات قدرت را مالِ خود کرد! وقتی پیمانکاران و خدمتگزاران و وکلاء و امانتداران تو، با غصبِ قدرت مطلقه با بیعتِ قانونی تو، تبدیل به کارفرمای تو می‌شوند و دیگر از تو فرمان نمی‌برند، آنگاه باید در خانه‌ی امن و دارای مجوز خودشان، با حضور و پی‌گیری مستمر، خواسته‌های بنیادی خود را ثبت کنی و حق را تا روز وصال بصورت شفاف اعلام و طلب کنی تا با تغییر قانون، مقامِ کافرما و پیمانکار جابجا شود و حق به حق دار برسد! تا وقتی پذیرفته‌باشی که قادر مطلقه ارباب سرنوشت تو باشد، تو هزینه‌ی جیب اربابی، نه سرمایه‌ی هستی خود! راه بنیادی تو، بیعت و یا عدم بیعت با قدرت فردی با اجتماعی است، نه تداوم مطابات قطره‌چکانی و روبنایی از ارباب. تکلیف خود را روشن کن! یا تسلیم و مطیعِ یک سلطان، چون برده! و یا کافرمایِ سرنوشتِ وطنِ خویش!
مطالبات بنیادی: سرنوشت ایران برای تمام ایرانیان و در نظام تصمیم‌سازی توسط تمام ایرانیان معنادار است نه خودی‌ها.
خاک را با کوه و دره، آب را دریا به دریا می‌دهند بر بــــادِ این و آنِ خویش
حق نباشد ذره و قطره‌چکانی، کلِ خاک و آب و باد و آسمان از بهر مـاست!
خیام ابراهیمی
13
تیر97

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...