Monday, October 1, 2018

چرا لایک‌پرستان تنهایند

چرا لایک‌پرستان تنهایند؟!
لایک در مجازستان، حکمِ بیعت در انتصخاباتِ اربابِ متقلب را پیدا کرده، که حفظِ امنیت میلیِ خود را از اوجب واجبات می‌داند! به باورم، لایک‌دوستی جزوِ طبیعتِ هنجار بشری است، اما لایک‌پرستی یک ناهنجاری است!
از سویی، مفاهمه‌ی پایاپای و راستین در راستایِ هم‌افزایی اجتماعی، مایه‌یِ خشنودی است! با این‌همه در جامعه‌ی اربابی، به بسیاری از همراهی‌ها نمی‌توان دل بست! چون بی مایه فطیره!
البته: در خانه اگر کس است یک حرف بس است!
ضمن آن‌که: قدرِ زر زرگر شناسد، قدرِ گوهر گوهری.
با این‌همه از آنجاکه در قانون‌اساسی، بصورتی حرفه‌ای برای فریب و استثمار ملت صغیر و جاهل، جای کارفرما(ملت) با پیمانکار(حاکم‌مطلقه) عوض شده، لذا: از کوزه همان برون تراود که دراوست! در ساختارِ قانونا غیردموکراتیک و امنیتی، شما هیچ مکانیسم راستی‌آزمایی علمی و مدنی در دست ندارید که آن پرچمدار و یا این سمپات، آیا گرگِ نفوذی است؟ و یا شنگول و منگول؟
اگر در بن‌بستِ قانون‌و‌فرهنگِ شایسته‌سالاری، بیمارانی با صرف عمر گرانقدر تنها نیازمندِ لایکِ مفت عوامفریبانه، شبانه‌روز به چرت‌وپرت گویی و دامگستری و مجیزگویی حباب‌گونه و تهییج و شایعه و شهوت مشغولند و پیوسته لایک و تائیدیه گدایی و بذل می‌کنند، لابد مخاطبین لایک‌کننده هم یا خَیّرند و یا خود از همان تبارند! چرا که در یک بده‌بستانِ کاذب، نه لایکشان ارزش دارد، نه مطلب وارده.
نتیجه: از بصیرت و تدبیرِ دلداده‌گان فله‌ای به #تکرار بیعت با قدرت صاحبکران در صندوقِ سوراخ هشتادوهشتی بیش از این توقعی نیست و نرود میخ آهنی در سنگ!
چرا که: خشتِ اول چون نهاد معمار کج... تا ثریا می‌رود دیوار کج.
هر چه می‌کشیم از روحِ تاریخیِ کشتزارِ"ارباب و رعیتی" است! هم دموکراسی زیر عبای ارباب و لحاف ملایش و هم کلنل‌های ادیب و کلیددار اعتبار و سرقفلی خوانِ بنفشِ سرابش، غالبا نواله‌خوار اربابان زورمدارند و خود قربانیِ بده بستانِ استخوانی بی گوشت لای پوستین روشنفکری لاکچری.
این را می‌توان از مطالبات روبنایی رعایا پی برد! که چرکآبه و نخاله‌یِ آزادی خود را، قطره‌ای از ارباب می‌طلبند!
ارباب هم با شل‌کن سفت‌کن استراتژیک و با کرامت، تفی به لیوان آبشان می‌اندازد و... معجزه این‌که، ایشان شفا هم می‌گیرند!
بازتولیدِ فرهنگِ پوشالی همین است! نیازمندانِ لایکِ مفتِ سربه‌هوایی و حرفِ مفت غیرپاسخگویِ روبنایی و ... دلسردی از این‌که چرا تخمِ زبان گنجشک من، بر آسفالت داغ و سیمان و بتن، در نمی‌گیرد و سایه‌ی امن و فرحبخش بر وطن نمی‌گسترد!
نهایتا این‌که: همه که فردوسی نمی‌شوند که بسی رنج ببرند در این سال سی... از سویی در این شتاب گذران دقایقِ عمر، کمتر کسی حوصله‌ی دل‌دادن به آن‌چه را خود می‌داند و نمی‌داند را دارد! اکثرا به حدی از عطش و نیازِ کویری رسیده‌اند که محتاج معجزه‌اند!
نه هر آنکس که سرتراشد، قلندری داند!
لایک سیری چند؟!
اندیشمندی که در پی لایکِ عوام‌الدوله‌ها معطل باشد، همان به که نباشد!
موضوع این است که نه با این حرف‌های پراکنده و بی‌تریبون و قدرتِ ساختاری، فرهنگی تغییر خواهد کرد تا شاهد تاثیری شگرف در جامعه باشیم و نه بخاری از دیگِ ده رفیق به بیست رفیق میانِ هشتاد میلیون نواله‌بگیر بلند می‌شود.
آن‌که در سلولِ انفرادیِ فضای مجازی خفت شده‌، تنها یادی‌است به روزگاران... که شاید اگر رهگذری اسفندیار نباشد، لااقل اسکندر هم نباشد!
حقیقت این است که: این‌جا بصورتِ خیالی و مجازی خواب جامعه‌ی مدنی را می‌بینیم! واقعیت در شوراهای بومی و سندیکاهای صنفی و رقابت مبتنی بر هم‌افزایی قانونی نهفته است که آن هم زیر لحاف ملا خفته است!
به خوابی چنین سنگین نباید دل بست و به لایک‌های آن دلشاد و دلسرد شد!
در خانه اگر کس است... یک حرف بس است!
با خود می‌گویم:
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانکه توست... عرض خود می‌بری و زحمتِ ما می‌داری
تو به تقصیرِ خود افتادی از این در محروم...از که می‌نالی و فریاد چرا می‌داری؟!
خیام ابراهیمی
19
خرداد 1397

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...