اصالت اختیار و ارادهی مسئولین رده بالای نظام سلطه.
چرا خشم و لبخند روحانی همچون شعارهایش اصالت ندارد! چرا تغییر لحن و موضعش در مقابل امریکا اصالت ندارد؟ چرا هیچ مسئول نظام رقمی نیست جز اینکه توانایی ادای نقش بازیگری در یک سناریو با شخصیتهای متنوع را داشته باشد؟
این نوشته را ذیل پیامی از دوستی نوشتم که استقلال رای مسئولین نظام را در موضوعات استراتژیک باورپذیر میکرد!
موضوع: اصالت پندار و گفتار و رفتار مسئولین 3 قوا، تحت سلطهی قانونیِ قادر مطلقه.
پس از تجربهی دوران خاتمی، اتاق فکر حضرت فهمید که اندکی اراده و سلیقه و خارج نوازی هم مضر است. پس از آن با بصیرت عمل کرد! یعنی از پیش تمام سناریو را با منصوبین به ظاهر منتخب برید و دوخت! بنابراین قیاس دوران خاتمی، با پس از آن قیاسی معالفارق است ( همچون شخصیت خود خاتمی در آن دوران و امروز که این قیاس هم مع الفارق است). نظام امنیتی که همچون ملت صغیر نیست که از یک سوراخ دو بار گزیده شود!
بنابراین پس از خاتمی دیگر هیچ اراده ای اندکی هم اصالت ندارد که بتوان روی آن حساب کرد! این بدان معنا نیست که امروز شعارها و رفتارهای خاتمی اصالت دارد! اصالت مسئولین سابق و فعل نظام تنها وقتی مصداق پیدا میکند که در هر مقام و هر جایی که بیرون و درون نظام هستند به صراحت از قدرت مطلقه در درون نظام سلطه و از قانون اساسی توبه کنند!
از سویی برای باورپذریری چالش استقلال اراده در درون نظام ناگزیرند گاه به مخالف گویی بازیگران با ادبیات مخالفین تن دهند و احیانا مهره هایی را علم کنند که من و شما باور کنیم که در درون نظام استقلال رای ملتزم به مردم وجود دارد! حال آنکه هیچ مکانیزم راستی آزمایی پاسخگو در دست ملت مستقل از طریق تشکیلاتی که وجود ندارد، نیست!
نظام نه روی این پست کلیدی وزارت کشور که روی هر پست کلیدی دیگر این حساسیت را دارد که از یک رده ای به بالا همه باید بازیگرانی انتخاری باشند. اولین بازیگر انتخاری محمود احمدی نژاد بود و دومین بازیگر انتخاری روحانی ( که خود استراتژیست و امنیتیترین حقوقدان امین حضرت نظام و کشور است).
با این همه مطمئن باشید که اینطور نیست که آزادی از حصر موسوی برای ایشان مهم است! خیر...آنچه مهم است وضعیت برزخی است که بتواند توان ملی را در خلاء و ابهام مشغول و غیرمتمرکز نگاه دارد!
موسوی اگر اندکی مفید بود باید از قانون اساسی صراحتا توبه میکرد و خواستار انتقال قدرت قادر مطلقه به برآیند اراده ملی و تمام مردم و تغییر این قانون بسته و تک محور به نفع حضور تمام ملت میشد! این توبهی استراتژیک و بنیادی، نیازمند در حصر بودن و یا آزاد بودن نیست!
بنابراین در حصر بودن موسوی نه از آن بابت که آزادی او خطرناک است بلکه از این بابت که توان ملی را تلف میکند مهم است!
مع الوصف تغییر لحن روحانی در مقابل امریکا و عصبانیتش از جنس عصبایت رهبر است! چون یکی از استراتژیستهای اصلی رفتارهای رهبری در طول 30 سال اخیر همین آقای روحانی است!
No comments:
Post a Comment