#گروگان
از بهمن 57 تا دی 96
از خروسجنگیانِ سنتی، تا خروسبنگیانِ مدرن
واماندهام بین آدمکهای خشم و خنده و گریه و حیرت و... عشقِ حضرتِ دوست
که تو گروگانی و هنوز داغی از داغِ زخمِ استقلال و آزادی میانِ استخوان و پوست
و گروگانگیری یعنی:
"سلطه بر یک تنِ تنهای مسخ، میانِ جمعِ تنهایان"
یعنی به صلابهکشیدن وطنی با چنگالِ استیلِ صنعتیِ یک ایدئولوژی
از بندگی برای بندهای تا بردگی برای سرمایه تا مالکیت و تکنولوژی
گروگانگیری یعنی اشک گرفتن و چلاندنِ زور از چشمانِ خسته و گنگِ پامنبری در هیئتی
یعنی بیعت ستاندن از پیمانکارِ بیجیره مواجبِ کارفرمایِ اشکِ تمساح و
مچالهشدن در صندوقِ مارگیری و گور یتیمانِ پاپتی
تا بالارفتن از دیوار سفارت و دیوارِ حریم انسِ ملتی
تا فضای مجازیِ اُمّتِ عاریتی
"اُمّتی" گروگان قانونِ گرگوشبان و رمههایِ اربابِ صاحبکران
"اربابی" گروگانِ اربابِ جهان
"ملتی" گروگانِ اربابِ کونومکان و
"مکانی" گروگانِ جبرِجغرافیا در عالمِ امکان.
این است بازی مرگوزندگی در تنازع بقاء قومِ سرگردان
از برلین تا اورشلیمو فلسطینو تهرانو جنوبِ لبنان
در زوکشیدنِ ناگزیر دلهدزدهای خفتشده از یک زندانِ امن و امنیتی تا هر سامان
اعتماد به دزدانِ اعتماد با شالِ سبز و قبایِ بنفشو پوتینِ سرخو دستارِ سیاهِ یک امام
اعتماد به لوطیانِ زورگیر و لاتهای بیمرام
با تکلیفِ گردوخاکِ تنورداغکن و نوحهخوان و مطرب و اوباشِ تنورچسبان در چاله میدان
براستی! چه کسی در پیِ تسلیم خود به معرکهگیرانِ میادین مینِ میانِ مرزهاست؟
مرزِ بین کوخهای ازماکمتران تا کاخهای ازمابهتران
و اعتماد به رجزخوانی و عربدهکشیِ یک گروگانِ گروگانگیر
برای یک گروگانفروش چقدر جدی است؟
شامورتیبازانِ سَرِ گذر و زیرگذر و روگذر
لوطی و عنترهایِ راهبَر به آنجایِ دوستودشمن، میانِ لنگ و پاچه و دستش
و خیمهشببازان دورهگردِ مستش
که همایشِ تماشاچیانِ سپیدچشم در استیجِ اقتداء
سیاهیلشکرِ سیاهشدگان در نمایشِ سیاهجامهگان است
در جنگِ زرگریِ #سردار_الماس با دو نخود هوشِ هیجانیِ #برانداز آس و پاس
خروسبازی و درانداختنِ خروسهایلاریِ آبگرمِ لاریجان
در پلِ صراط با دوپول مزدِ مشتومالِ آریایی-کربلایی
سیاهبازی و سیاهکاری با تهمتِ سپیده به یلدا و سیاهنمایی
و ماجرایِ خونینِ نمازِ سَرِ وقتِ ماتادورهایِ مسلمانِ گاوباز
در مساجدِ جامعِ ضرارآباد
کشتیکچِ امریکایی در رینگِ تخلیهی باد
و اینهمه مجاهداتِ برونمرزی و درونمرزی سربازان گمنام امامِ بیمکان و زمان
که برای حفظِ نظام شیطان، سرشان در کفِ دستِ برادرِ یکدیگر است
مجاهداتِ بسیجِ سایبریِ ابوبکربغدادی با جام شراب و آبجو و بنگ و حشیش
از قمارخانهای در گرجستان تا فاحشهخانهای در آلمان
"درون" را فدایِ سلطه بر "برون" نمودهای سردار
قاب بریز و قاب بدزد از هالوانِ هلوی دزدی
که در ترنابازیِ شاهان
همواره وزیری و زیرمیزی و شیتیلی و چتولی عرق
در جام برنجیِ یک سقاخانه در قونیه
با آن پنجهیِ بریدهی سربی از جهازِ مادری
جهادِ اکبرت فدایِ هوشِ موشِ اصغری
جانبازها را فروکن در خیلِ نسوانِ اسکاندیناوی
بازی کن با جانِ جانان، ای جنونِ ققنوسی
با فشنگهای ریز و درشتِ روسی
در گل یا پوچِ مشتِ امریکایی در نوفللوشاتو
که داس و چکشها هوا کرد در بیرقِ سرخ
و در شامِ غریبانِ عاشورایِ پرسپولیس
"خروسها را به جانِ هم بینداز ای خروسباز"
تا جوجههای گروگانِ نطفهگی
درونِ تخممرغها خودکشی کنند!
این است حکم حکومتیِ حضرتِ ملکه (س)!
خیام ابراهیمی
16 دی 1397
No comments:
Post a Comment