Monday, March 25, 2019

انفجار انار پوک


انفجارِ انارِ پوک
=========
"تا دیر نشده
سهمت را از این تنِ پاره پاره بردار!
که در حالِ تجزیه شدنم!"
نارنجکی درونِ نارنج و
انفجــــارِ انـــار و
خون‌خواریِ مسالمت‌آمیز
رجزخوانی و فحش و دریدن و جنگِ صلح‌آمیز میانِ گرگ‌برّه و برّه‌گرگ
و به‌به و اَه اَهِ توآمان
در همخوانیِ یک سولوی پر آه و... قاه قاه...
با ما بیا به شهر هنرِ رسولانِ زمینیِ هوا پیما...
که تمامیتِ نقش و نگارِ این مینیاتور
در وحدتِ یک بستر و دو رؤیا
تنها از عقلانیت و هنرِ یک قومِ دیوانه برمی‌آید!
...
"تا دیر نشده، سهمت را از من بردار!
که در حالِ تمام شدنم!"
که دیوانه تصمیم خودش را گرفته
تا با شهامتِ تمام
بزرگترین چاهِ درونِ سیاه‌چاله را "چاله" ببیند و با خیالِ شما از رویِ آن بپرد
سردیِ من از تو... گرمیِ تو از من!
خورشیدها در کامِ خود دارد این سرِ سوزنِ بلاهت در آوردگاه
وقتی یکسو قرص‌هایش را نخورده و... یکسو دو تا دوتا خورده
تا زوالِ عقل ساقیانِ صاحبنظر، به وصالِ هم برسند در هوای شما
ای دانه‌های پریشان و استخوانیِ بی‌خون
گمشده در خاطراتِ یک انارِ آبلمبوی مکیده
جامانده و شتک زده بر لب و لوچه و در و دیوارِ جنون
سناریو این است:
براندازیِ مسالمت‌آمیز در میخانه‌ی یک میدانِ مین پر از مرغِ مینا
و لقمه شدن
برای لقمه برچیدن از کامِ فرقه‌ی تبهکار
یعنی: شتر سواری دولّا دولّا می‌شود!
پس به جای شتر شدن
دولّا شو، عزیز!
که این شبِ بلندِ ابتر
قصه‌ها دارد تا شبِ دگر
انقلاب یعنی:
سفارشِ چلو برّه تودلی، با کره‌ی اضافه، از راهِ شیریِ پستان‌های دور!
چرا این‌همه نرم انقلاب می‌کنند و
من هنوز بالا نیاورده‌ام، سخت؟
شاید تمام شده‌ام
شاید از گهواره تا گور
هرگز نبوده‌ام در غبارِ این قوم برتر
زخرفی میانِ این مرز پر گُهر...
من کجایم؟
تو کجایی؟
تا دیر نشده
سهمت را از من بردار و بگذار بر سرت
ای دارِ همیشه خشکِ انارهایِ آبدار!
شاید تمام شوم
شاید تمام شده باشم...
خیام ابراهیمی
2 دی 1397


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...