Monday, March 25, 2019

مزدورخوانی و براندازی و نقشه‌راه


بازی در میدان دشمن
یکدیگر را #مزدور و #جاسوس و #نفوذی نخوانیم، اما به روش مبارزه و نقشه‌ی راه تا رسیدن هدف، بصورت واقع‌بینانه دقت کنیم تا به وحدتی مؤثر دست یابیم!
مزدور خواندن یک ایرانی (بویژه مبارز، چه واقعی چه کاذب) بمب و مینی زیر پای تمام ایرانیان است! ما نیازی به بدگمانی و حذف نداریم! چون موضوع ما پیروی کور از یک پرچمدار به روش عصر حجری نیست! نیاز ملت ایران به دانش و فهم یک راه مشترک وحدتبخش برای دستیابی به امنیت فراگیر است! در امنیت است که عشق زاده میشود! و مهرورزی ضروری ترین نیاز جامعه ی زخمی ماست!
حتما حرکت کنیم، اما نه در بادیه! نشستن معرفتبار برای رسیدن به نقشه ی راه بهتر از در بادیه گم شدن است! چون توان ملی بیش از این نباید در راههای بیهوده و در پی سرداران الماس تلف شود!
‌چرا تمام بازیگران و سربازان گمنام و قربانیانشان، با جیب خالی و پزعالی براندازند؟!
چرا به جای #براندازی تنش آفرین و ویرانگر، نباید بصورت اکثریتی و در یک میدان میلیونی در فکر بازپسگیری اراده ملی براندازی شده بود؟! که اولی سوء تفاهم برانگیز و تنش آفرین و ویرانگر است و دومی وحدتبخش و معرفتبار و معطوف به نتیجه. چرا که چنین نگرشی بصورت ایجابی تعیین میکند که دقیقا باید به جای حذف و ضعیف شدن، در فکر به دست آوردن چه قدرت فراگیر بود؟
با چنین مطالبه ای که به تمام مردم امنیت بدهد: آنگاه چون که صد آمد، نود هم نزد ماست!
مگر مطالبات بنیادی اکثریت در یک میدان میلیونی امن با یک زبان و در یک زمان با درخواست استقرار اراده ملی و تغییر قانون اساسی به نفع حضور تمام ملت برای انتقال قدرت تک نفره به تمام مردم چه ایرادی دارد که با نادیده گرفتنش تنها بر این اسم رمز سرکوب و نارنجک سوء تفاهم برانگیز میان نارنج تاکید میشود؟ آن هم با تکیه بر مطالبات روبنایی؟ این همه تناقض در پندار و گفتار و رفتار برای چیست؟
هر چند انگ مزدوری در راستای سیاستهای نظام سلطه است و باید از آن پرهیز کرد و از شخصیت شاعران و شعارهای متناقضشان گذر کرد و تنها به روشِ مبارزه‌ی ایشان نظر کرد، که قرار است این ره به کدام نتیجه و احیانا ترکستان ختم شود؟! حکایت آنانی که تنها بر اساس شعار براندازی بر آلترناتیو تکیه میکنند، مرا به یاد کوزه ی روغن آن روستایی می اندازند که در حین نقشه کشیدن برای فروش روغن و خرید یک گوسفند و توسعه اش تا یک گله و ثروت کلان، کوزه را شکست!

مگر میشود بدون نقشه‌ی راه و تنها با شعار و فراخواندن مردم پراکنده که در فکر مطالبات روبنایی هستند تا ابد به انتظار تغییرات بنیادی بود؟ براستی چرا ایشان با تاکید بر طبل توخالی سناریوی انقلاب دیماه 96 در 80 شهر و به تازگی تا 160 شهر می کوبند و یکبار به این پرسش پاسخ نمیدهند کدام تشکیلات منسجم بین مردم توانست شعار تظاهرکنندگان در این شهرها را بصورت سیستماتیک یکی کند؟ که زنده باد رضا شاه! چرا فکر نمیکنند که این وحدت رَویّه، کارِ سرداران الماس بوده است؟ کجا سراغ دارند که مردم یک کوچه بدون تشکیلات به یک شعار وحدتبخش دست یابند که این همه شهر به یکباره بدون رهبری به این مهم دست یافتند؟ براستی که برایم جای شک باقی نمی ماند که آنان که این موضوع را لاپوشانی میکنند یا متوهمند و فریب خورده و یا یک سرباز گمنام که توسط سرداران الماس هدایت میشوند و خود را به جهل العارفین زده اند! البته که میان ایشان طیفی از آگاهان و ناآگاهان به چشم میخورد. اما چرا ایشان با این تاکید خود را به حماقت زده‌اند و رگ گردن کلفت میکنند؟
درآمیختن مطالبات روبنایی راست با مطالبات بنیادی دروغین و ناممکن و بدون نقشه، البته و براستی در نهایت حقیقت را در دروغ کارگذاری شده در هدفی روبنایی لوث و ویران می‌کند! یعنی شما میخواهید نظام را براندازی کنید اما تظاهرات نخود و لوبیا را تشویق میکنید! بدیهی است که در این پراکندگی پرتناقض، مردم غیرتشکیلاتی همواره باید در هر نارنجی، از بودن یا نبودن یک نارنجک مطمئن شوند!
اینکه بازیگران و هنرپیشه‌گان و عوامل اپوزیسیون صادراتی و نفوذی، برای خریدن اعتبار میان مردم ناراضی و اپوزیسیون واقعی، با دو تا فحش آبدار به نظام، کاسه ی داغ تر از آش میشوند و ملت پراکنده را با تشویق به مطالبات روبنایی و با روشهای تنش آفرین و خونبار و تحریک آمیز به براندازی با جیب خالی و پزعالی به روش ولرم و یا همان انقلاب مسالمت آمیز (؟!) ترغیب میکنند، براستی کدام استراتژی شفاف را بدون نقشه ی راه با رویکرد اتلاف توان ملی در راه تثبیت نظام سلطه پیش میبرند؟
به یکی از ایشان که یحتمل گروگان است و مامور و معذورعرض کردم:
آنکه شما را به گروگان گرفته و اقتاع کرده که برای حفظ نظام که از اوجب واجبات است باید این مردم جاهل را با نفوذ و مال خود گردن هیجانات کور حفاظت کرد، خیلی چیزهای دیگر را به شما نگفته! البته این تاکتیک ایشان است که: پرچم غیرخودی را با شعار...میدهند در دست استاد هوار.
لطفا آدرس را درست نشان دهید و آتشبیارِ آتش‌به‌اختیاران نشوید!
کافی است با کشف منافع مشترک ملی، وحدت ملی را با زبان مشترک حقوقی، در یک میدان امن و در یک زمان تقویت کرد و امکان ظهور و بروز داد.
روشهای تنش آفرین با نفرت پراکنی و شعارهای پارادوکسیکال ( مثل جنک مسالمت آمیز و یا براندازی قوم تبهکار بصورت مسالمت آمیز ؟!   ) ، یکی از تاکتیکهای القایی توسط سرداران امنیتی درون نظام به عنوان از ولایت بریده ها به اپوزیسیون خارج است!
لطفا خط مقدم این سیاست ستادی نباشید!
هیچگاه "وحدت ملی" با انتقام و مبارزات سخت به نتیجه نخواهد رسید و ایران را ایرانستان خواهد کرد! اگر براستی صادقید مطمئن باشید راه سومی هم وجود دارد! اما میخانه ساقی صاحب نظری ندارد! از بت پرستی پرهیز کنیم و به‌عنوان مبارزی که گروگان است به هر بازی عوامفریبانه تن ندهیم و شریک دزد و رفیق قافله نشویم... که در مقابل خون مردم بینوا و نفله شدن منابع ملی و انسانی مسئولیم!
وقتی هر گونه اصلاحات از درون نظام ناممکن است! تنها راه انقلاب سخت با شعارِ براندازی کورِ مسالمت آمیز با جیب خالی و پز عالی نیست! به جای آب ریختن در آسیاب تفرقه و تنش، بر وحدت منافع مشترک در آب و خاک مشترک، در یک میدان امن میلیونی بیندیشیم. که این میدان میلیونی در کوچه پس کوچه های سرکوب و میادین ناامنِ تنش آفرین بر امواج خیال محال به مقصد نخواهد رسید! پندار و گفتار و رفتار را یکی کنیم و در پی احقاق وحدت معنایی باشیم که کتمان ناپذیر و قطعی است.
چنین راه سومی با هدفی معنادار، با یک نقشه راه واقعی و گام به گام ممکن است! بیهوده در لای زرورق و پر قو، از دریای خون دیگران به ترکستان نزنیم... که در عصر مدرن، به روشهای سنتی دیگر مرده خواری بر امواج هیجانات کور عوامانه، پاسخ نمیدهد!
آنها که با سردار الماس به لب چشمه رفتند و تشنه برگشتند، هیچگاه به روش مقدور و علمی رسیدن به هدف واقعی نیندیشدند! مخاطب آنهایی نیستند که با او یار بودند و سیراب برگشتند!
به راه بنیدیشیم نه رهرو. راه مشترک پیروز است! و ایران هشتاد میلیون شهروند با منافع مشترک دارد.
با حضور اکثریت، نیازی به فحاشی و حذف پیش از استقرار آزادی نیست! چرا که در صورت حضور تمام مردم: چون که صد آمد، نود هم نزد ماست!
کافی است این را بخواهیم.

#براندازان
 بدون نقشه‌ی راه و با نقشه‌ی راه
محمدرضا مدحی#سردار_الماس ) هم با جیب خالی و پزعالی و با یک نقشه ی راه متوهمانه و مجازی و دروغین، شعار براندازی میداد و توانست جمعی از اپوزیسیون صادراتی و واقعی را بفریبد و گرد خود گردآورد و لب چشمه ببرد و تشنه برگرداند! طیف براندازان نوین که حتی نقشه ی راه درست درمانی هم در چنته ندارند! پس وای به حال پیروان!
آیا فرماندهی براندازان جدید از سوی سرداران الماس جدید پشتبانی نمیشوند؟
دربهار سال 1387 نامبرده به جهت گرفتن ارتباط با چند تن از چهره های مشهور اپوزیسیون در بانکوک و امارات و همچنین رهگیری
تلاش برای عودت سه تن از افسران ارشد معاونت اطلاعات سپاه پاسداران که در کشور تایلند تقاضای پناهندگی سیاسی نموده بودند از سوی وزارت اطلاعات ماموریت میگردد . سه پاسدار فوق که دارای اطلاعات ارزشمندی بودند و از سفارت آمریکا در بانکوک تقاضای پناهندگی سیاسی نموده بودند بصورت فوق العاده امر پناهندگی و انتقالشان به یک کشور امن در دستور کار کمیته نجات قرار گرفته که گزارش می شود محمد رضا مدحی بهمراه چهار ایرانی و دو تبعه پاکستان در محل اقامت آن سه پناهجو بصورت شبانه روزی در کمین می باشند ، موضوع به سازمان اطلاعات و امنیت تایلند گزارش و نامبرده و اعضای همراهش بازداشت گردیدند ، متاسفانه تلاشهای خاموش دولت آمریکا برای تحویل گرفتن این تیم تروریستی با توجه به لابی دولت ایران و تایلند و احتمالا دادن امتیازاتی به تایلند به نتیجه نرسیده . اما کشف میگردد که نامبرده که دارای دو همسر بنامهای ف . آغازی و ب . میر حسینی می باشد که ظاهرا در عملیاتهای برون مرزی خویش از همراهی آنها نیز استفاده می نماید طبق اطلاعات دریافتی از اوراق بازجویی وی و همچنین تصاویر پاسپورت وی که در همین مجال نیز گوشه هایی از آنها آمده است ، نامبرده ابتدائا به دوبی رفته و پس از آن در به تایلند رفته است و در آخر نیز در تاریخ پانزدهم جولای 2008 به ایران بازگشته است . نامبرده در بانکوک با ساختن سناریویی تصمیم داشته که دو تن از اعضای تیم خویشرا بنامهای هادی میرکریمی و ناصر غلامی (از اعضای وزارت اطلاعات ) را به عنوان پناهنده و دارای اطلاعات ارزشمندی درباره مسائل هسته ای ایران به سفارت آمریکا و اسرائیل در بانکوک معرفی نماید که با هوشیاری هر دو سفارت نامبرده به تصمیمش نمی رسد . در رابطه با وی و دیدارهایش در شهرهای استانبول و دوبی و بانکوک با افراد شاخص در اپوزیسیون ایران موارد بی شماری است که متاسفانه مجاز به افشای آنها نمی باشم اما موضوع در بخش ضد ترورسیم و خرابکاری دادستانی فدرال آمریکا در حال پیگیری است . نکته حائز اهمیت دیگر آن است که محمدرضا مدحی همان چهره سانسور شده در عکسها می باشد که به همراه وزیر وقت علوم دولت احمدی نژاد در کنفرانس سزامی
۲۰۰۸ کشوراردن شرکت کرده و با وزیر علوم کشور اسراییل رالب (راغب) مجادله، گفت وگو کرده است . اقدام سایت آینده در جهت تطهیر وی و الغای این مطلب که محمدرضا مدحی بمدت دوسال است در خارج از کشور بسر می برد در حالی است که عکسهای نامبرده در مراسم تودیع و معارفه روسای سابق و جدید قوه قضائیه هم اکنون در سایتهای خبری کشور موجود می باشد!
آیا پس و پشتِ طرف حساب شما یک سردار الماس جدید نیست؟

خیام ابراهیمی


Image may contain: 1 person, standing, beard and indoor

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...