Monday, March 25, 2019

سکوت



"
سکوت"
از تسلیمِ نادانیِ غوره در صف‌ِ بردگی به یک "آری"
در متنِ صندوق‌های شرابِ زهر نرون
تا داناییِ آگاهیِ مویز به یک "نه"
در حواشی صندوق‌های آبغوره‌یِ فرعون
مرزی است بین سکوتِ شراکت تا فریاد برائت در خون.
که سکته‌ی سکوت، بینِ #فرخزاد تا #خاشقجی
مرا به یادِ آلودگی مذهبِ عواملِ "ش.م.ر" می‌اندازد
وقتی "ایدئولوژی" با تعریف زندگی برای نسل نیامده
اختیار اراده و وجدان زنده را می‌خورد در مکعبِ گورِ یک بتخانه
که گردِ آن می‌چرخد بازیچه به رقاصی، همه‌ساله چون بوزینه
و هار می‌شود چون ربات به قانونِ راهزنانِ مرده‌خواری چون آکله
به نجاستِ آب وضویِ عبادتِ هرزه‌های نامقدس در مساجد ضرار...
شیمیایی شده‌ از دامانِ عروسِ هزار دامادِ تفسیرِ سامری، مادرت!
از احوالِ جنون هرزه‌گی
که اهدافِ قاموسِ روسی، توجیه می‌کند هر وسیله را در ناموسِ هر آب و خاک!
پس:
بی‌ناموسی را تاب می‌آوری به حکم حفظ ناموسِ سلطانِ سلیطه
و قطره قطره خونِ مطهرِ کاروان را نحر می‌کنی در نهر
تا آب لوله‌کشیِ وضو در قطاری به ناسو!
که حفظ نظام خیمه‌ی قذافی از اوجبِ واجبات است، یه یمنِ ابن‌سعود یساری!
اگر توبه نکنی به فریاد از خونی که از قانونِ کثیفِ ولایتِ مردارها خورده‌ای همه عمر و
اینک آسوده‌ای به لبخندی الکی کنار الک‌های آویخته از سیلوهایِ آردِ بیخته از پودر استخوان
در گوشه‌ای از دخمه‌های پرده‌دارِ زبان‌بازیِ موش با پستانِ خشکِ مردارِ گربه‌!
وقتی شهامت یعنی رونمایی از وقاحتِ جنایت در قانون جنیانِ جنون در گورستان
وقتِ آن است که مُهرِ جنازه زنی بر آن حرامیِ دربار
که از روی باد معده قتلِ پزشک را به دست بیمار خودکشی اعلام می‌کند
و با حروفِ متقاطعِ "ب" و "ر" و "ف" عین برفِ بهمن ماه آدم برفی می‌سازد
و تبادلِ معنا را عینِ جنگ مجازی به خنجرهایِ حقیقی به معراج می‌برد
وقتی قانون اساسی دریدن
ملتی را به مؤمنانِ خودی و کافرانِ غیرخودی پاره پاره می‌کند
و جهانی را بین دوست و دشمن می‌درد
تا سخن از صلح با هستی را عین جنگ در نیستی بداند
آنگاه چون هوایِ رجز در شین.میم.ر
حروف رابطه را شیمیایی و میکروبی و رادیواکتیوی نفس می‌کشد..می‌دمد
بی آنکه آوای حزینِ نان، خوردنی باشد!
آنگاه حروف را چون کودکی فرتوت به هم می‌چسباند تا شمر سردار سپاه دین شود
و چون شهید شاهدِ شهادت
همچو خضری در هوای مسمومِ آزادگی
بیعت کند با ایمان به جنونِ راهزنانِ حجازی...
در چنین حال و هوایی
از مهر سرودن زمزمه‌ای فانتزی است بین خواب و بیداری
از خوابِ بدن خنجرآجین #فریدون_فرخزاد
تا خوابِ تکه‌تکه‌های پروانه گرد فروهر
تا خوابِ قتل‌های زنجیره‌ای... تا #سعید_زینالی... تا #فرشید_هکی... ادامه در پیوست

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...