تف سربالا
وقتی موسوی در 92 و 96، تف سربالای 88 شد... چرا هیچ هوشمندی به روی مبارک نیاورد؟!
هیچ باهوشی از این گروگان قانون زورگیری عقیدتی نپرسید که چگونه صندوقی که مکانیزم راستی آزمایی اش در 88 دست ملت مستقل و نظارت ملی نبود و تقلب شد میتواند بدون تغییر قانون اساس برای نظارت ملی بر سرنوشت خود در سال 92 و 96 معجزه وار سالم شود؟
سناریو این بود که پاره های ملت پشت سر دو جناح چپ و راست برای ریلهای قطار صدور انقلاب به دیار قدس بیعت بخرند!
دستمریزاد به موسوی و خاتمی که خیانت خود را در تاریخ ثبت کردند! و آفرین به ملت همیشه در صحنه که برای گریز از انفعال آب در آسیاب دشمن قانونی ریختند و در مقابل آن صف نبستند تا ثابت کنند اکثریت میتواند با رفتار معنادار مشروعیت اقلیت را از سکه بیندازد تا بیعت عددی به معنای پذیرفتن قدرت مطلقه ی فراملی یک ابوبکر بغدادی برای نوشتن سرنوشت هشتاد میلیون نباشد تا با امید به قانون اساسی سلطه تف سربالا نشوند!
منطق آن سفسطه این بود که به جای انفعال و نشستن باطل در منزل باید بین بد و بدتر به بیابان زد! حال آنکه نه راه بین این دو بود و نه بد و بدتر در بستر غیردموکراتیک و خوانش صندوق اربابی معنادار بود! همواره راه سومی هم بود! و آن صف بستن در یک میدان امن و دارای محوز حضور مردمی بود، نه چاهنمایی در کوچه پس کوچه های سرکوب. یعنی حتی برای حضور بدون مجوز مردم هم، همایش حضور در حواشی نماز جمعه و یا به موازات و برخلاف مسیر و شعارهای رسمی راهپیمایی های حکومتی را انتخاب نکرد و صراحتا تغییر قانون اساسی پارادوکسیکال را به نف حصور تمام ملت در نوشتن سرنوشت خود طلب نکرد تا در این میدانهای امن، اکثریتی اگر هست بتواند اقلیت را در آغوش بگیرد و وطن را برای تمام شریکان بخواهد... تا جهانی که به دوربینهای مدار بسته مجهز است این قیاس اکثریت و اقلیت غیرتعدیل شده در صندوق اربابی را به چشم خود ببیند و زورگیری رهبر اقلیت را در تمام شهرستانها در دفتر ساناد رسمی تاریخ به ثبت برساند!.
هنوز که هنوز است اپوزیسیون مایل است با فحش و خشونت در کوچه پس کوچه ها سرکوب شود و آب و به آسیاب یک انقلاب یا کودتای ناگزیر بریزد!
امان از هوش ملی و این اپوزیسیون دانشمند.
از کوزه همان برون تراود که دراوست!
هنوز هم آقای طبرزدی با اعلام حضور در میادین بدون مجوز آب به آسیاب سرکوب می ریزد تا انقلابِ ویرانگری دیگر... گیریم ملت همیشه زخمی و دریده به جبر جغرافیای و تاریخ، راه دیگری برای مهرورزی ملی بلد نیستند، اما رهبران و روشنفکران اپوزیسیون چرا خود را به جهل العارفین زدهاند؟
خیام ابراهیمی
Edit or delete this
No comments:
Post a Comment