Monday, March 25, 2019

اصلاح‌جلبانِ لال و کر و کور


چرا #خاتمی لال شده است؟ #موسوی کر و #روحانی کور؟!
خاتمی هرازگاهی از پستو بیرون می آید و سخنی می‌گوید و دوباره محو می‌شود!
پیش از ضرورت #تکرار #بیعت با ق انون اساسی در انتخابات نمایشی 96، خودسرانه گفته بود که: مردم ما دموکراسی نمی‌خواهند (یعنی: نباید برای نوشتن سرنوشت مشترک در ملک مشاع، خود را یک شریک برابر بدانند و نظری فراولایی دهند!)! گفته بود: مردم ما مردمسالاری دینی می‌خواهند ( یعنی باید ملتزم به حکم حکومتی ولایت مطلقه فقیه باشند!
تازگیها هم از سنگر بیرون آمده که این تظاهرات کنندگان براندازند! پیام این مجیز هرازگاهی به قادر مطلقه این است که: نگران نباشید ما با شمائیم نه با شریکان خاک مشترک که خواستار تغییر قانون اساسی هستند! در واقع او خواست اکثریتی را که در چنبره ی قانون اقلیت خفت شده است را براندازی میداند و لابد میدانید حکم براندازی می‌تواند تا اعدام هم رقم بخورد!
شخصیت واقعی خاتمی همین لقمه دادن به دست قادر مطلقه و آدمفروشی و ملت‌فروشی در راه حاکمیت امت خودش و همگنان خودش است، نه بیشتر. چون خوب میداند که اگر از تخت سلطنت پایین آمد دیگر مردم برایش تره هم خرد نخواهند کرد و ممکن است ویلای 2500 متری را از کف بدهد!
این عین واقعیت است! نامگذاری چنین حرکتی به عنوان مصلحت ملت صغیر که صلاح خود را نمیداند و باید یک ولی بالای سرش باشد، سفسطه‌ای بیش برای استمرار ویژه‌خواری نیست. وگرنه چرا باید مردم را از لولوی دموکراسی بترساند! دموکراسی چیست جز ضرورت مدیریت کشور بر اساس تصمیم سازی شوراهای مردمی(صاحبان حق) بر اساس حق برابر آب و خاک مشترک؟
او به عنوان یک آخوند قجری با تغییر ویرتین و عبای شکلاتی و عطر و اودکلن برند اروپایی، چون اسلافش(شیخ فضل‌الله نوری و خمینی) از حربه‌ی تقیه و سفسطه و دروغ استفاده می‌کند تا افسار مردم را جهت چپاندن ایشان در بهشت فرضی در دست داشته باشد تا این شغل آسمانی را برای خودش محفوظ دارد مبادا صاحبان حق بخواهند خودشان برای خودشان سرنوشت بنویسند!
.
حضرت دوست می‌گوید: هیهات از #خاتمی و #روحانی و #موسوی که در مصاف اراده‌ی قانونا عقیم ملت بینوا و ارباب و سلطان صاحبکران امت خودشان، میان شعارهای بادهوایی غیرپاسخگو، همچون تف سربالایند و صراحتا از قانون اساسی توبه نمیکنند و تکلیف مردم را شفاف نمیکنند و برای اثبات مقبولیتِ حق اکثریت عددی ملت در مقابل مشروعیتِ اقلیت قانونی، مردم را به تحصن در میدانِ امن نماز جمعه و راهپییمایی های موازی در همایشهای دارای مجوز قانونی نمیکشند تا با درخواست تغییر قانون اساسی مقدمات استقرار اراده ملی را فراهم آورند و چرا آدرس را درست نشان نمیدهند و این روزهای خطیر "صم بکم" لال مرده‌اند تا دامی دیگر؟!
براستی بر ملت ساده دل و مهربان حرجی نیست! هر چه هست از شرّ مدعیان آگاهی و عوامفریبان عالم و و خائن به باور ملی است! وگرنه ملت فرهیخته کجا و فهم قانون اساسی کجا؟!
البته چیزی که عیان است...چه حاجت به بیان است؟! که از امنیتی ترین حقوقدان امینِ قادر مطلقه در طول 40 سال به عنوان یک استراتژیست خدعه با غیرخودی در تمام عرصه های پشت صحنه و تمام قراردادهای سرنوشت ساز، نباید بیش از این انتظار میبود که برای حفظ نظام با مردم جاهل و صغیر که قانونا اختیارشان بیشتر از بیعت عددی نیست، خدعه کند! چون حضرات سلامت ملت را در دامان ولایت شائقند و گیریم که این طفل صغیر برای آب نبات چوبی زندگی دو روزه چند بار هم عر بکشد و یا نق بزند!
مشکل از روباه مکار نیست! مشکل از ساده اندیشی زاغ بالای درخت است که در عصر مدرنیته و مدنیت، هنوز بصورت سنتی بنای اعتمادش را بر اعتماد به تار سیبیل دایی جان و قسم حضرتعباس خانعمو میگذارد و در صف بیعت قانونی برای اثبات بردگی اراده و اختیار، با اراده و اختیار خودش را تسلیم قانون نخوانده میکند که وقتی بموجب بند یک اصل 110 تمام قدرت تعیین سیاستهای کلان اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی با یک قدرت مطلقه( مطلقه نسبی نیست) با یکی است آنوقت تمام مسئولین 3 قوا جز مجری و رهرو و تدارکاتچی و آبدراچی و نهایتا لکوموتیوران قطار صدور انقلاب زورگیری عقیدتی به دیار قدس روی دو ریل ثابت چپ و راست نیستند و انحراف از ریل به معنای مرگ است!
وقتی در صف ایستادن به معنای بیعت عددی با قانونِ قدرت فراملی و حکم حکومتی پیدا و پنهان و تصمیمات سرنوشت ساز تک نفره برای یک ملت هشتاد میلیونی باشد، آنگاه تنها در مقابل این صف ایستادن میتواند چنین مشروعیتی را از سکه بیندازد و به نفع مطالبات ملی مؤثر باشد!
وگرنه کدام مرجع ملت مستقل میتواند اثبات کند که همین خوانش بیعت وار عددی 18 یا 24 میلیون که اختلاف دو جناح بازیگر را هر بار کمتر و کمتر میکند تا باورپذیری شکاف کمتر شود درست است یا مکری است برای حفظ نظام سلطه؟
امان از این دل ساده که نسل به نسل از دنیا رخت برمی بندد و فقدان تشکیلات ملی این تجربه را به نسل بعدی منتقل نمیکند... تا در دوری باطل و جاودانه بره ها لقمه ی گرگ شوند...
تا این گوساله گاو شود... دل مادرش آب شود!
داستان روباه و زاغ تنها یک قصه ی خیالی پای کرسی های آزادپریشی در شب چله ی وطن نیست... چو نیک بنگری جای جای در طبیعت میهن پیداست!


Image may contain: text


Image may contain: text

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...