وحدت حول اندیشه و ایدئولوژی ممکن نیست!
اولا در این شکی نیست که قانون اساسی به هیچ عنوان بدون خواست رهبر؛ قابلیت اصلاحات ندارد! قانون اساسی یک بن بست کامل برای مردم است! اما آیا این مردم میتوانند قانون اساسی را در یک میدان آچمز کنند و بازی را بصورت مسالمت آمیز ببرند؟ به باور حقیر: بله!
اگر بخواهیم موضوع بحث را ساده کنیم، باید عرض کنم که:
"وحدت" با تشکیل "ستاد مشترک اپوزیسیون" نیازمند این نیست که سخنی از ایدئولوژی در هر شکلش در قالب سکولاریسم یا پادشاهی خواهی و یا سوسیالیسم و ... طرح شود! چون این اشارات و مباحث وابسته به دوران پساآزادی است!
مشکل ما در بادی امر استقرار آزادی برای شریکان خاک مشترک است!
مبانی اشتراک ایرانیان، فارغ از گرایشات معنوی و سمبولیک، تنها "آب و خاک مشترک" است!
نه پرچم است و نه فرهنگ و نه هیچ عنصر انتزاعی و معنوی و فرا آب و خاکی.
مصداقش شراکت چند سرمایه دار برای یک هدف معین است که سهم اعضاء آن برابر است!
شاید تنها اصل حاکم بر این شراکت، برابری حقوق و عدم تعرض یکی بر دیگری است!
هدف اصلی، مشارکت تمام ایرانیان بر اساس حق آب و خاک مطرح است! نه اینکه به چه امری باور دارند!
بنابراین: باز شاید لازم باشد که به همان #مرامنامه_ملی برای تشکیل#ستاد_مشترک_اپوزیسیون اشاره اشاره کنم!
موضوع آلترناتیوسازی موضوعی پس از گامهای اول و دوم برای تشکیل این وحدت لازمه برای ستادمشترک اپوزیسیون است!
موضوع اصلی اتخاذ زبان مشترک جقوقی است!
استراتژی و تاکتیک پس از این اجماع مقدور خواهد شد!
متاسفانه اساتید در میان سخنان خود از علائق سلبی و ایجابی خویش سخن میگویند!
ببنید حتی تعیین این دو هدف دو راه مختلف پیش روی میگذارد:
1- براندازی مسالمت آمیز فرقه تبهکار
2- استرداد و استقرار اراده ملی بصورت مسالمت آمیز
راه اول میتواند با واکنش خشونتبار حکومت با بهانه ی قانونی مدتها بطول انجامد!
اما راه دوم به باورم در عرض چند هفته بدون بهانه دادن، قابل احقاق است!
در این بحث نقش وحدت ملی و ضرورت اتمام حجت اکثریت ملت نادیده گرفته شد که البته این از مباحث پس از تشکیل شورا و یا ستاد مشترک اوزیسیون است که چگونه و در چند آزمون و خطا در یک میدان میلیونی امن، با اثبات اعتبار اکثریت بر اقلیت مشروع، محقق و ثبت گردد؟ و یا در یک میدان بدون مجوز حضور، با بهانهی سرکوب؟
به باورم مهمترین اصل پیش از احقاق ضرورت وحدت اپوزیسیون و نیز ضرورت انقلاب در ادبیات اپوزیسیون است! که آن را هم در یک نوشته مطرح کرده ام. که البته در مرامنامه هم که در چند استاتوس پیش آن را خدمتتان تقدیم داشتم، طرح شده است.
.
یادآوری کنم که به باورم، ادبیات یک شخص حقیقی، با یک شخصیت حقوقی(مثل ستاد مشترک اپوزیسیون) میتواند متفاوت باشد! ادبیات شحصی حقیق میتواند احساسی و طبیعی باشد! اما ادبیات شتاد مشترک اپوزیسیون، نباید احساسی باشد!
خیام ابراهیمی
اولا در این شکی نیست که قانون اساسی به هیچ عنوان بدون خواست رهبر؛ قابلیت اصلاحات ندارد! قانون اساسی یک بن بست کامل برای مردم است! اما آیا این مردم میتوانند قانون اساسی را در یک میدان آچمز کنند و بازی را بصورت مسالمت آمیز ببرند؟ به باور حقیر: بله!
اگر بخواهیم موضوع بحث را ساده کنیم، باید عرض کنم که:
"وحدت" با تشکیل "ستاد مشترک اپوزیسیون" نیازمند این نیست که سخنی از ایدئولوژی در هر شکلش در قالب سکولاریسم یا پادشاهی خواهی و یا سوسیالیسم و ... طرح شود! چون این اشارات و مباحث وابسته به دوران پساآزادی است!
مشکل ما در بادی امر استقرار آزادی برای شریکان خاک مشترک است!
مبانی اشتراک ایرانیان، فارغ از گرایشات معنوی و سمبولیک، تنها "آب و خاک مشترک" است!
نه پرچم است و نه فرهنگ و نه هیچ عنصر انتزاعی و معنوی و فرا آب و خاکی.
مصداقش شراکت چند سرمایه دار برای یک هدف معین است که سهم اعضاء آن برابر است!
شاید تنها اصل حاکم بر این شراکت، برابری حقوق و عدم تعرض یکی بر دیگری است!
هدف اصلی، مشارکت تمام ایرانیان بر اساس حق آب و خاک مطرح است! نه اینکه به چه امری باور دارند!
بنابراین: باز شاید لازم باشد که به همان #مرامنامه_ملی برای تشکیل#ستاد_مشترک_اپوزیسیون اشاره اشاره کنم!
موضوع آلترناتیوسازی موضوعی پس از گامهای اول و دوم برای تشکیل این وحدت لازمه برای ستادمشترک اپوزیسیون است!
موضوع اصلی اتخاذ زبان مشترک جقوقی است!
استراتژی و تاکتیک پس از این اجماع مقدور خواهد شد!
متاسفانه اساتید در میان سخنان خود از علائق سلبی و ایجابی خویش سخن میگویند!
ببنید حتی تعیین این دو هدف دو راه مختلف پیش روی میگذارد:
1- براندازی مسالمت آمیز فرقه تبهکار
2- استرداد و استقرار اراده ملی بصورت مسالمت آمیز
راه اول میتواند با واکنش خشونتبار حکومت با بهانه ی قانونی مدتها بطول انجامد!
اما راه دوم به باورم در عرض چند هفته بدون بهانه دادن، قابل احقاق است!
در این بحث نقش وحدت ملی و ضرورت اتمام حجت اکثریت ملت نادیده گرفته شد که البته این از مباحث پس از تشکیل شورا و یا ستاد مشترک اوزیسیون است که چگونه و در چند آزمون و خطا در یک میدان میلیونی امن، با اثبات اعتبار اکثریت بر اقلیت مشروع، محقق و ثبت گردد؟ و یا در یک میدان بدون مجوز حضور، با بهانهی سرکوب؟
به باورم مهمترین اصل پیش از احقاق ضرورت وحدت اپوزیسیون و نیز ضرورت انقلاب در ادبیات اپوزیسیون است! که آن را هم در یک نوشته مطرح کرده ام. که البته در مرامنامه هم که در چند استاتوس پیش آن را خدمتتان تقدیم داشتم، طرح شده است.
.
یادآوری کنم که به باورم، ادبیات یک شخص حقیقی، با یک شخصیت حقوقی(مثل ستاد مشترک اپوزیسیون) میتواند متفاوت باشد! ادبیات شحصی حقیق میتواند احساسی و طبیعی باشد! اما ادبیات شتاد مشترک اپوزیسیون، نباید احساسی باشد!
خیام ابراهیمی
No comments:
Post a Comment