سلطانِ کلهپاچه
========
کاشکی
ارباب ولایتِ بیسامان
هنگام مناجاتِ سحری
در کلهپزی اخوان پامناری در پاچنار
زیر سایهی آن دارِ سبز و بنفش و خونبار
دمی هم به نینی نگاهِ مردمِ چشمِ کلهپاچهی صاحبِ مغز و سیراب و شیردان بنگرد!
تا شاید در بازآفرینی خاطراتِ سلاخان
دو رکعت آیاتِ عشق غذا کند با همقطاران
در بَرِ مادری، پدری، خواهری و برادری و فرزند و همسری
زیرِ نگاه هیزِ ساطورِ قصابِ حشری
در دخمهای با خنجری
کنار جویباری
در دامنِ مام میهنی و
در بهاری
که از آنِ همه بود و... دیگر نیست!
دیدن و با زبان دریدن؟
هرگز...!
خیالِ محالی است
کله پاچه بی بناگوش و بی زبان و بی مغز و...البته دعای سحری.
التماس دعا آقای آقایان شعبان بیمخهایی
که با فشار خون و چربی و یرقان
شهیدِ راه دل و قلوهاند از سحرگهی تا افطاری از خون مش رمضان
با ذکر دائمِ "جانم فدای ایران!"
گاهی پای بساط کله پاچه که میآید به میان
از صبحانه تا ناهار ایرانیان فدای فلسطین است و لقمه شامی از ناقِ سوریه تا جنوب لبنان
جمع کن بساطِ کلهی خر خوردن خوردن و بچسب به همان کله پاچهی عزیزان و یاران!
"اشداء مع الکفار و رحماء بینهم" یعنی مچل شدن میانِ پوتین روسی و پاتابهی شکستعلیخان قاجار و عصای حضرت سلیمان.
استعمار نوین یعنی:
از هم پاشاندنِ تازه به دوران رسیدههای زیرخاکی مایه دار، یعنی:
تصرفِ جنوب ایران با گماردنِ متحدان، بواسطهی چین و هند و عربها، در پیمانی پنهان بین روس و انگلیس و امریکا...برای امنیت جهان...
رحماء یعنی: بغل کردن پوتین پاره و پاتابهی مرده و کفش ضدِ مینِ جامانده در دام صیاد و صید تیپاخوردهی صدام.
اشداء یعنی: تصرف خون یاران در عراق و پرت شدن از سوریه و فروختن ایران به اسرائیل توسط روس و اتازونی و ملکه (س) و پااندازان.
No comments:
Post a Comment