با درود به اعضاء #مهستان سکولاردموکراسی!
مسلما کسی که پشت فرمان یک اتوبوس نشسته، همچون سایر مسافرین حقی دارد اما حق ندارد چون فرمان در دست اوست هر وقت خواست به چپ و راست تا دره بپیچد! همچنانکه شاگرد اتوبوس هم حق ندارد خودسرانه حقوق عقب مانده ی خود را در بین راه از لاستیک ماشین تامین کند و آن را باز کند و ببرد. همچنانکه کسی نمیتواند در یک آپارتمان، نمای ساختمان را در سمت واحد خود تغییر دهد! چون برخی از حقوق شهروندی، مشاع و مشترک است و روش اعمال قدرت در آن دارای مراتبی است که ضرورت دارد با تصویب اکثریت قاطع( بالای دو سوم و حتی سه چهارم و یا چهار پنجم شریکان) رعایت شود! اینکه برخی از تغییرات حقوقی با اکثریت مطلق (پنجاه در صد+ یک نفر تامین میشود،) و برخی با اکثریت قاطع( بالاتر از اکثریت مطلق) تامین میشود به دلیل ماهوی بودن و بنیادی بودن آن است! در همین رابطه تعیین میزان درصد اکثریت در دو مورد "حق جدایی" و یا "خودگردانی" با هم فرق میکند و نمیتوان بصورت روبنایی و میلی با آن برخورد کرد! چون منافع ملی یک بلوچ با یک عرب و یا ترک و یا پارس و لر ... با هم برابر است و کسی نمیتواند چون زیر پایش چاه نفت است خودسرانه به خود حق دهد که خود را از بخش کویری جامعه جدا کند و یا چون زیر پایش در کویر اورانیوم است خود را از کردها جدا کند! تصمیمات بنیادی باید بر اساس استایلی خاص برای تقسیم منافع ملی و حتی جبران مافات همراه باشد! بدیهی است که در شرایط کنونی مطالبات معوقه ی حقوق تاریخی یک کرد یا بلوچ و عرب از یک مرکز نشین بیشتر است؛ هر چند حقوق شهروندی تمام مردم برابر باشد! اما اینکه در این باره چه کسی باید تصمیم بگیرد مطمئنا این تصمیم نه باید در دست آن مرکز قدرتی باشد که زورمدارتر است یا بی زورتر! چنین تصمیماتی نیازمند اقتاع ملی بصورت دموکراتیک و در شرایط آزاد و در فرصت لازم و کافی است!
.
التقاط
تداخل مفاهیم و واژههای حقوقی مرتبط به مناسبات قدرت در زمان و مکان نامرتبط) خشتِ کج تفرقه و ویرانی است! فرهیختگان سیاسی باید عنایت داشته باشند که: هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد! به کارگیری ناموقع و نامناسب آن البته با هدف وحدت مردمی در شرایط پیشاآزادی، در تناقض است!
در دوران # پیشاآزادی، برای وحدت حقوقی مردمی، در ساختار یک واحد جغرافیایی_سیاسی چرا نباید تنها به اولویت حق آب و خاک طبیعی و اولیه و مشترک، بر هر حق ثانویه ی ایدئولوژیک تکیه کرد؟
چرا اغلب هموطنان، به روش سنتی، در دوران پیشاآزادی که هنوز نه به دار و نه به بار است، مباحت پیشاآزادی را با مباحث ایدئولوژیک #پساآزادی التقاط میکنند؟
مسلما اگر تمام اپوزیسیون در #زبان_مشترک_حقوقی مبتنی بر حق برابر و مشترک آب و خاک تکیه کنند آنگاه پس از وصال شاهد آزادی: چون که صد آمد نود هم نزد ماست!
چرا باید در دوران پیشاآزادی که ضمانتهای امنیتی وجود ندارد، از سلایق تفرقه آمیز ایدئولوژیک بهره برد تا هیچگاه به وحدت لازم و کافی نرسید؟
مسلما طرح هر بحثی از قبیل نوع حکومت ( از قبیل نظام فدرال و یا سلایق و حقوق ثانویه ی دیگر) باید پس از استقرار آزادی به بحث عمومی و آراء عمومی گذارده شود.
بدیهی است که تصمیمات ماهوی و بنیادی که به منافع مشاع و مشترک تمام مردم مرتبط است با شتاب و سوء تفاهم میسر نخواهد شد و لازم است و باید در فرصت لازم برای بررسی و بحث و گفتگو به مشارکت نظرات و آراء عمومی گذارده شود!
بدیهی است که هر تغییر بنیادی نیازمند رعایت روشی علمی در شرایط دموکراتیک (نه غیردموکراتیک) است، که "مناسبات ناعادلانهی قدرت موروثی" هیچ فشاری بر کسی وارد نمیکند و امنیت تمام شهروندان را بصورت قانونی تضمین و برقرار میکند!
وگرنه با توجه به زخمهای تاریخی و هوش هیجانی نابرابر اقوام و اقشار متنوع یک واحد سیاسی-جغرافیایی با منافع مشترک، مطمئنا بیشترین آسیب به مردمی وارد خواهد شد که از امنیت پرچمداران برخوردار نیستند و همواره در موج سازی تا موج سواری و احیانا موج شکنی ارباب قدرت قربانی خواهند شد.
با ارادت: خیام ابراهیمی
https://www.facebook.com/Mehestan/videos/1055359177976000/?hc_location=ufi
No comments:
Post a Comment