قوارهی پرچمِ شعار
"مرگ" کجا بریده میشود؟
چرا موضع برخی از چپهای رادیکال مخالف با نظام آخوندی، با سیاست کلان نظام آخوندی مشترک است؟
چون بنای هر دو بر جنگ و نابودیِ سمبولِ دشمنِ ایدئولوژیک است.
و این جدال بنیادی، همان سوخت مورد نیاز ماشین جنگ مورد نیاز دشمن استراتژیکشان را برای کشیدن خون ملتهای زیر سلطه فراهم می آورد!
حدود 100 سال است که استعمار نوین نیازی به کشتیهای توپدار برای حملهی مستقیم به مناطق و کشورهای مستعمره ندارد.
نارنجکی میکارد درون نارج و تقدیم میکند به با تئوریسینها و باغبانهای نارنجستان و آتشبیارانِ آتش به اختیاریِ خود.
ارباب بزرگ همواره نیازمندِ اربابان بومی است! چرا که با گروگان گرفتن یک قدرت متمرکز، و آلودنش توسط لابی ها در دامچالهها، همواره ملتی در گروگان او خواهد بود!
از کجا میدانید که تخم توسعه ی اتمی پنهان را خود در ذهنهای منگ نکاشتند؟
چرا نیازی به دشمن نیست؟
نقض غرض مدعیان آزادی، ایران را ویران میکند!
وقتی از ایران و ایرانی سخن میرانیم، ابتدا باید ایرانیان را گرد هم آوریم.
این یعنی بستری فراهم آوریم که هر کس که ایرانی باشد باید گرد هم آید!
بنای فرمایش آقای ستوده بر ادبیات پساآزادی در تعریف دموکراسی است!
تداخل زمان و مکان از بزرگترین خطاهای مفهمومی مدعیان روشنفکری است!
درک این موضوع بسیار ساده است که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد! اما وقتی کسی متوجه جایگاه بیان نظرات خود در خطیرترین موقعیت تاریخی سرنوشت وطن نباشد، و موجب عدم وحدت ملی شود، بدیهی است که از ابتدا نطفه ی تفرقه را کاشته است!
گیریم که ده نفر هم طالبِ دیکتتاتوری باشند! خب مسلما وقتی در شورای ملی باشند ممکن است رای نیاروند اما چون حضور دارند راه جرزنی و اخلال بسته میشود!
آنها که به هر علت عده ای را بیرون از گود قرار دهند، در واقع علیه ادعای خود قدم برداشته اند!
مشکل بخش قابل توجهی از مبارزین؛ از بیقراری ایشان در بیان نظرات در زمان نادرست، آغاز میشود!
حضور ایرانیان هیچ پیش شرطی را نباید داشته باشد! چون هنوز بستر آزادی برای طرح مباحث و اجماع عمومی (پس از حضور برابر تمام شریکان آب و خاک) مستقر نشده است!
اتفاقا همین تناقض در پندار و گفتار و رفتار، و تمایزگذاری آغازین، موجب تناقضات و تمایزات بعدی خواهد شد و متاسفانه سخنان ایشان نقض غرض و عامل اصلی کاشت تخم تفرقه در قالب خشت اولیه است! و اصل تابعیت ایران، تنها شرط هرگونه حضور در هر شورایی است که قرار است راجع به سرنوشت ایران تصمیم سازی کند!
و:... خشت اول چون نهاد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج.
پیشتر بارها اشاره کرده بودم که: زین اسب را بچسب، مبارز! اسب سواری پیشکش.
داستان صاحب کوزهی روغن است که نقشه میکشید چگونه با فروش روغن و خرید دو گوسفند و تکثیرش تا ده سال دیگر روستا را بخرد... که کوزه افتاد و شکست!
خیام ابراهیمی
چرا موضع برخی از چپهای رادیکال مخالف با نظام آخوندی، با سیاست کلان نظام آخوندی مشترک است؟
چون بنای هر دو بر جنگ و نابودیِ سمبولِ دشمنِ ایدئولوژیک است.
و این جدال بنیادی، همان سوخت مورد نیاز ماشین جنگ مورد نیاز دشمن استراتژیکشان را برای کشیدن خون ملتهای زیر سلطه فراهم می آورد!
حدود 100 سال است که استعمار نوین نیازی به کشتیهای توپدار برای حملهی مستقیم به مناطق و کشورهای مستعمره ندارد.
نارنجکی میکارد درون نارج و تقدیم میکند به با تئوریسینها و باغبانهای نارنجستان و آتشبیارانِ آتش به اختیاریِ خود.
ارباب بزرگ همواره نیازمندِ اربابان بومی است! چرا که با گروگان گرفتن یک قدرت متمرکز، و آلودنش توسط لابی ها در دامچالهها، همواره ملتی در گروگان او خواهد بود!
از کجا میدانید که تخم توسعه ی اتمی پنهان را خود در ذهنهای منگ نکاشتند؟
چرا نیازی به دشمن نیست؟
نقض غرض مدعیان آزادی، ایران را ویران میکند!
وقتی از ایران و ایرانی سخن میرانیم، ابتدا باید ایرانیان را گرد هم آوریم.
این یعنی بستری فراهم آوریم که هر کس که ایرانی باشد باید گرد هم آید!
بنای فرمایش آقای ستوده بر ادبیات پساآزادی در تعریف دموکراسی است!
تداخل زمان و مکان از بزرگترین خطاهای مفهمومی مدعیان روشنفکری است!
درک این موضوع بسیار ساده است که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد! اما وقتی کسی متوجه جایگاه بیان نظرات خود در خطیرترین موقعیت تاریخی سرنوشت وطن نباشد، و موجب عدم وحدت ملی شود، بدیهی است که از ابتدا نطفه ی تفرقه را کاشته است!
گیریم که ده نفر هم طالبِ دیکتتاتوری باشند! خب مسلما وقتی در شورای ملی باشند ممکن است رای نیاروند اما چون حضور دارند راه جرزنی و اخلال بسته میشود!
آنها که به هر علت عده ای را بیرون از گود قرار دهند، در واقع علیه ادعای خود قدم برداشته اند!
مشکل بخش قابل توجهی از مبارزین؛ از بیقراری ایشان در بیان نظرات در زمان نادرست، آغاز میشود!
حضور ایرانیان هیچ پیش شرطی را نباید داشته باشد! چون هنوز بستر آزادی برای طرح مباحث و اجماع عمومی (پس از حضور برابر تمام شریکان آب و خاک) مستقر نشده است!
اتفاقا همین تناقض در پندار و گفتار و رفتار، و تمایزگذاری آغازین، موجب تناقضات و تمایزات بعدی خواهد شد و متاسفانه سخنان ایشان نقض غرض و عامل اصلی کاشت تخم تفرقه در قالب خشت اولیه است! و اصل تابعیت ایران، تنها شرط هرگونه حضور در هر شورایی است که قرار است راجع به سرنوشت ایران تصمیم سازی کند!
و:... خشت اول چون نهاد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج.
پیشتر بارها اشاره کرده بودم که: زین اسب را بچسب، مبارز! اسب سواری پیشکش.
داستان صاحب کوزهی روغن است که نقشه میکشید چگونه با فروش روغن و خرید دو گوسفند و تکثیرش تا ده سال دیگر روستا را بخرد... که کوزه افتاد و شکست!
خیام ابراهیمی
https://www.youtube.com/watch?v=KLsfKQY0CVs&fbclid=IwAR2dnnzTYI-pTeSB3WNNWt012gGLWUj985GSuVku2eI3xw6wBtb6yMDry1w
No comments:
Post a Comment